اصفهانی، محمود بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'انزابی نژاد، رضا' به 'انزابی‌نژاد، رضا'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'انزابی نژاد، رضا' به 'انزابی‌نژاد، رضا')
خط ۳۵: خط ۳۵:


==دوران زندگی==
==دوران زندگی==
از زندگی وی، اطلاع چندانی در دست نیست. همین‌قدر می‌دانیم که نویسنده کتاب «[[دستور الوزارة]]» است که توسط [[انزابی نژاد، رضا|رضا انزابی ‌نژاد]]، تصحیح و تعلیق شده است.  
از زندگی وی، اطلاع چندانی در دست نیست. همین‌قدر می‌دانیم که نویسنده کتاب «[[دستور الوزارة]]» است که توسط [[انزابی‌نژاد، رضا|رضا انزابی ‌نژاد]]، تصحیح و تعلیق شده است.  


وی، در مقدمه کتاب، پیرامون معرفی مؤلف، چنین نگاشته است: «در هیچ منبعی نامی از این کتاب و نشانی از مؤلف نیافتم، اما سزنده نبود که از آن همه گشتن‌ها و جستن‌ها، چنین دست خالی بازگردم». لذا در ادامه، به وجود امارات و نشانه‌های به‌دست‌آمده اشاره نموده است که وی را به مؤلف، نزدیک ساخته است؛ این امارات، بدین قرار می‌باشد: «به تصریح کتاب، محمود بن محمد بن الحسین الاصفهانی، مردی است برخاسته از اصفهان، اما چون ابر فتنه‌ها در آن شهر متراکم گشته بود و گوشه‌نشینان عافیت، به تیر بلا مبتلا می‌شدند، زادگاه خود را ترک گفته، درحالی‌که سوز عشق زادگاه در دلش زبانه می‌کشیده... روی به عدل‌آباد فارس می‌گذارد که در آن روزگار، از زهاب غوادی و عواید آبادی سیراب و تازه بوده. در این شهر هم مدتی خاک‌آلود غربت سر می‌کند و در عسرت و تنگ‌دستی، روزگار می‌گذراند، تا یکی از دوستانش که از کمال فضل او آگاه بوده، او را می‌بیند و تشویقش می‌کند که کتابی تألیف کند که [در آن شطری از محامد اوصاف مکارم و اخلاق که در صحایف مجد آن، دستور معالی و معانی باشد و ذکر مآثر و مفاخر وزرای ماضیه...]، تا با این پیش‌کش، به پیشگاه [دستور جهان، مربی اهل معنی... که از زهاب چشمه سعادت این عندلیب، چمن وزارت با برگ و نوا شده...] برسد»<ref>ر.ک: انزابی‌نژاد، رضا، ص13</ref>.
وی، در مقدمه کتاب، پیرامون معرفی مؤلف، چنین نگاشته است: «در هیچ منبعی نامی از این کتاب و نشانی از مؤلف نیافتم، اما سزنده نبود که از آن همه گشتن‌ها و جستن‌ها، چنین دست خالی بازگردم». لذا در ادامه، به وجود امارات و نشانه‌های به‌دست‌آمده اشاره نموده است که وی را به مؤلف، نزدیک ساخته است؛ این امارات، بدین قرار می‌باشد: «به تصریح کتاب، محمود بن محمد بن الحسین الاصفهانی، مردی است برخاسته از اصفهان، اما چون ابر فتنه‌ها در آن شهر متراکم گشته بود و گوشه‌نشینان عافیت، به تیر بلا مبتلا می‌شدند، زادگاه خود را ترک گفته، درحالی‌که سوز عشق زادگاه در دلش زبانه می‌کشیده... روی به عدل‌آباد فارس می‌گذارد که در آن روزگار، از زهاب غوادی و عواید آبادی سیراب و تازه بوده. در این شهر هم مدتی خاک‌آلود غربت سر می‌کند و در عسرت و تنگ‌دستی، روزگار می‌گذراند، تا یکی از دوستانش که از کمال فضل او آگاه بوده، او را می‌بیند و تشویقش می‌کند که کتابی تألیف کند که [در آن شطری از محامد اوصاف مکارم و اخلاق که در صحایف مجد آن، دستور معالی و معانی باشد و ذکر مآثر و مفاخر وزرای ماضیه...]، تا با این پیش‌کش، به پیشگاه [دستور جهان، مربی اهل معنی... که از زهاب چشمه سعادت این عندلیب، چمن وزارت با برگ و نوا شده...] برسد»<ref>ر.ک: انزابی‌نژاد، رضا، ص13</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش