۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'طباطبایی، محمدحسین' به 'طباطبایی، سید محمدحسین') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
# صفات حاکی از رابطه خداوند تعالی با نوع انسان که خود بر سه قسمند: صفات دال بر حفظ و مراقبت (مانند رقیب، شهید و...)، صفات رحمت (مانند شکور، غفار و...) و صفات قهر (مانند سريع الحساب، شديد العقاب و...). | # صفات حاکی از رابطه خداوند تعالی با نوع انسان که خود بر سه قسمند: صفات دال بر حفظ و مراقبت (مانند رقیب، شهید و...)، صفات رحمت (مانند شکور، غفار و...) و صفات قهر (مانند سريع الحساب، شديد العقاب و...). | ||
در فصل سوم، سخن از معنی کلمه «اللهم» است. این بخش سرآغاز دعای سمات است. مؤلف در خصوص اسم اعظم خداوند روایات بسیاری را آورده است و به بیان نظر [[طباطبایی، محمدحسین|مرحوم علامه طباطبایی]] در مورد اسم اعظم خداوند در قالب دو حکایت و بیان نظر مفسران در مورد مراتب نزول قرآن پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص121-153</ref>. | در فصل سوم، سخن از معنی کلمه «اللهم» است. این بخش سرآغاز دعای سمات است. مؤلف در خصوص اسم اعظم خداوند روایات بسیاری را آورده است و به بیان نظر [[طباطبایی، سید محمدحسین|مرحوم علامه طباطبایی]] در مورد اسم اعظم خداوند در قالب دو حکایت و بیان نظر مفسران در مورد مراتب نزول قرآن پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص121-153</ref>. | ||
در فصل چهارم، به تفسیر اسمای حسنای الهی (عزیز، جلیل، کریم) که در دعای سمات آمده است، پرداخته شده است و بیان شده که خداوند اسمای حسنای خود را وسیله قضای حاجات مقرر فرموده است. در ادامه، در باب سوگند دادن خدا به نامی از نامهای او که گشایشگر درهای بسته است و نامی که با آن کارهای سخت آسان میشود و... و روایات و داستانهایی در این باب بحث شده و جمله: «بجلال وجهك الكريم» و... تفسیر گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص155-176</ref>. | در فصل چهارم، به تفسیر اسمای حسنای الهی (عزیز، جلیل، کریم) که در دعای سمات آمده است، پرداخته شده است و بیان شده که خداوند اسمای حسنای خود را وسیله قضای حاجات مقرر فرموده است. در ادامه، در باب سوگند دادن خدا به نامی از نامهای او که گشایشگر درهای بسته است و نامی که با آن کارهای سخت آسان میشود و... و روایات و داستانهایی در این باب بحث شده و جمله: «بجلال وجهك الكريم» و... تفسیر گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص155-176</ref>. |
ویرایش