۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==خانواده، سمت مستوفی ممالک== | ==خانواده، سمت مستوفی ممالک== | ||
محمدمحسن در جزو مستوفیان ممالک عصر شاهعباس اول از حاج قاسم که به نوشته اسکندربیگ منشی مستوفیالممالک شاهطهماسب اول بوده است بهعنوان جد خود یاد میکند. | محمدمحسن در جزو مستوفیان ممالک عصر شاهعباس اول از حاج قاسم که به نوشته اسکندربیگ منشی مستوفیالممالک شاهطهماسب اول بوده است بهعنوان جد خود یاد میکند. | ||
از طرف دیگر مؤلف زبدةالتواریخ از فرزند و داماد خواجه قاسم هم بهعنوان دو تن از کارکنان دفترخانه همایون نام میبرد. بهاینترتیب معلوم میشود که اجداد او در کار استیفا و عامل دیوان بودهاند. با توجه به اینکه خود محمدمحسن هم مستوفی آستانه رضوی بوده است احتمال دارد کسی که در تذکره صفویه کرمان از او با عنوان «محمدکریم ولد میرزا صادق مستوفیالممالک سابق» یاد شده است پدر محمدمحسن باشد. | از طرف دیگر مؤلف زبدةالتواریخ از فرزند و داماد خواجه قاسم هم بهعنوان دو تن از کارکنان دفترخانه همایون نام میبرد. بهاینترتیب معلوم میشود که اجداد او در کار استیفا و عامل دیوان بودهاند. با توجه به اینکه خود محمدمحسن هم مستوفی آستانه رضوی بوده است احتمال دارد کسی که در تذکره صفویه کرمان از او با عنوان «محمدکریم ولد میرزا صادق مستوفیالممالک سابق» یاد شده است پدر محمدمحسن باشد. | ||
بنا به نوشته کتاب زبدةالتواریخ در نوروز یکی از سالهای آغاز سلطنت شاه سلطان حسین که وزرا و امرا احکام مناسب و خلعت خود را طی مراسمی از دست شاه میگرفتهاند محمدکریم هم حکم وزارت لاهیجان را دریافت داشته است. البته در جای دیگری از این کتاب از میرزا محسن مستوفی خاصه نام برده شده است که بعداً فرمانفرمای کرمان میشود اما بر خلاف آنکه از نظر زمانی محمدکریم وزیر لاهیجان میتواند پدر محمدمحسن مؤلف زبدةالتواریخ باشد این میرزا محسن مستوفی بایستی کسی غیر از مؤلف موردنظر باشد زیرا در تاریخ ۱۰۷۴ق مطابق با ۱۶۶۳م یعنی در عصر شاه سلیمان صفوی میزیسته است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref> | بنا به نوشته کتاب زبدةالتواریخ در نوروز یکی از سالهای آغاز سلطنت شاه سلطان حسین که وزرا و امرا احکام مناسب و خلعت خود را طی مراسمی از دست شاه میگرفتهاند محمدکریم هم حکم وزارت لاهیجان را دریافت داشته است. البته در جای دیگری از این کتاب از میرزا محسن مستوفی خاصه نام برده شده است که بعداً فرمانفرمای کرمان میشود اما بر خلاف آنکه از نظر زمانی محمدکریم وزیر لاهیجان میتواند پدر محمدمحسن مؤلف زبدةالتواریخ باشد این میرزا محسن مستوفی بایستی کسی غیر از مؤلف موردنظر باشد زیرا در تاریخ ۱۰۷۴ق مطابق با ۱۶۶۳م یعنی در عصر شاه سلیمان صفوی میزیسته است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref> | ||
==محمدمحسن در مشهد، منصب یوزباشیگری، سرکار دیوان ضبط== | ===محمدمحسن در مشهد، منصب یوزباشیگری، سرکار دیوان ضبط=== | ||
محمدمحسن تا قبل از سال ۱۱۳۲ق مطابق با ۱۷۲۰م درخدمت محمد آقای خواجه ناظر مسجد جامع مشهد بود. «منصب یوزباشیگری او را به محمد آقای خواجه که ناظر مسجد جامع مشهد مقدس بود و از مشهد طلبیده بودند دادند و کمترین در خدمت ایشان و رتقوفتق امور ایشان [و] وزارت آن سرکار نیز با کمترین بود». مؤلف زبدةالتواریخ در مشهد ظاهراً از کمکهای مالی شاه سلطان حسین و درباریان متنعم بوده است در ذیحجه سال ۱۱۳۲ق مطابق با ۱۷۲۰م هنگامیکه شاه سلطان حسین بهقصد فتح قندهار و هرات از اصفهان حرکت کرده و در باغ سلیمانآباد تهران اردو زده بود اختلافات درباریان منجر به عزل و بازداشت فتحعلیخان داغستانی اعتمادالدوله شد درگیری از مشاجره لفظی احمد آقای خواجه یوزباشی غلامان خاصه با اعتمادالدوله در حضور شاه آغاز شد و ابتدا شاه به طرفداری از فتحعلیخان دستور عزل و تبعید احمد آقا را به شیراز صادر و بهجای او محمد آقای خواجه ناظر مسجد جامع مشهد را منصوب کرد. از این تاریخ محمدمحسن هم در خدمت محمد آقا وارد دربار و به وزارت سرکار دیوان ضبط منصوب و همراه اردوی شاه سلطان حسین که از سفر قندهار و هرات منصرف شده بود راهی اصفهان گردید.<ref>ر.ک: همان، ص12-13</ref> | محمدمحسن تا قبل از سال ۱۱۳۲ق مطابق با ۱۷۲۰م درخدمت محمد آقای خواجه ناظر مسجد جامع مشهد بود. «منصب یوزباشیگری او را به محمد آقای خواجه که ناظر مسجد جامع مشهد مقدس بود و از مشهد طلبیده بودند دادند و کمترین در خدمت ایشان و رتقوفتق امور ایشان [و] وزارت آن سرکار نیز با کمترین بود». مؤلف زبدةالتواریخ در مشهد ظاهراً از کمکهای مالی شاه سلطان حسین و درباریان متنعم بوده است در ذیحجه سال ۱۱۳۲ق مطابق با ۱۷۲۰م هنگامیکه شاه سلطان حسین بهقصد فتح قندهار و هرات از اصفهان حرکت کرده و در باغ سلیمانآباد تهران اردو زده بود اختلافات درباریان منجر به عزل و بازداشت فتحعلیخان داغستانی اعتمادالدوله شد درگیری از مشاجره لفظی احمد آقای خواجه یوزباشی غلامان خاصه با اعتمادالدوله در حضور شاه آغاز شد و ابتدا شاه به طرفداری از فتحعلیخان دستور عزل و تبعید احمد آقا را به شیراز صادر و بهجای او محمد آقای خواجه ناظر مسجد جامع مشهد را منصوب کرد. از این تاریخ محمدمحسن هم در خدمت محمد آقا وارد دربار و به وزارت سرکار دیوان ضبط منصوب و همراه اردوی شاه سلطان حسین که از سفر قندهار و هرات منصرف شده بود راهی اصفهان گردید.<ref>ر.ک: همان، ص12-13</ref> | ||
==در اصفهان، سمت سرکار فیض== | ===در اصفهان، سمت سرکار فیض=== | ||
محمدمحسن به هنگام محاصره اصفهان آنجا بوده و به گفته خودش از طرف درباره مأموریت داشته است که انبارها و خانههایی را که مظنون به داشتن آذوقه بودهاند جستجو کند و هر چه ازایندست مییابد بین «سرکار پادشاهی»، «سرکار خاصه» و «سیبهها و دروازهها» تقسیم نماید او در همانجا که مأموریتش را توضیح داده است واقعهای را نقل میکند که ازیکطرف بیارزش شدن پول و طلا را براثر شدت محاصره و قحطی و از طرف دیگر حجم ثروت مردم اصفهان را نشان میدهد. | محمدمحسن به هنگام محاصره اصفهان آنجا بوده و به گفته خودش از طرف درباره مأموریت داشته است که انبارها و خانههایی را که مظنون به داشتن آذوقه بودهاند جستجو کند و هر چه ازایندست مییابد بین «سرکار پادشاهی»، «سرکار خاصه» و «سیبهها و دروازهها» تقسیم نماید او در همانجا که مأموریتش را توضیح داده است واقعهای را نقل میکند که ازیکطرف بیارزش شدن پول و طلا را براثر شدت محاصره و قحطی و از طرف دیگر حجم ثروت مردم اصفهان را نشان میدهد. | ||
از متن زبدةالتواریخ معلوم نمیشود که روابط محمدمحسن با فاتحان افغانی طی حکومتشان در اصفهان چگونه بوده است و او چه وقت به مشهد بازگشته است. | از متن زبدةالتواریخ معلوم نمیشود که روابط محمدمحسن با فاتحان افغانی طی حکومتشان در اصفهان چگونه بوده است و او چه وقت به مشهد بازگشته است. | ||
مؤلف زبده التواریخ که بنا به اظهار خودش در حین نگارش این کتاب در خدمت نادر و فرزند ارشدش رضاقلی میرزا بوده استیفای سرکار فیض آثار را در مشهد به عهده داشته است. لکهارت به تأسی از مینورسکی پنداشته است که سرکار فیض آثار از ادارههای بخش خاصه در تشکیلات دربار و محمدمحسن هم مستوفی همین اداره بوده است. سرکار فیض آثار در تمام دوره صفویه یکی از نامهای تشکیلات آستان امام رضا(ع) بوده است. از متن یک حکم متعلق به شاه سلیمان هم برمیآید که سرکار فیض آثار آستانه امام هشتم بوده و مستوفی هم داشته است بالاخره اینکه در سال ۱۱۳۹ق مطابق با ۱۷۲۷م یعنی در زمان حیات مؤلف زبده تواریخ بهموجب یک وقفنامه موجود چند روستای متعلق به حاجی محمد یوسف ناظر سابق بیوتات سرکار خاصه واقع در شمال ایران بر طلاب یک مدرسه و «سوخت سرکار فیض آثار حضرت امام رضا علیهالسلام» وقف شده است.<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref> | مؤلف زبده التواریخ که بنا به اظهار خودش در حین نگارش این کتاب در خدمت نادر و فرزند ارشدش رضاقلی میرزا بوده استیفای سرکار فیض آثار را در مشهد به عهده داشته است. لکهارت به تأسی از مینورسکی پنداشته است که سرکار فیض آثار از ادارههای بخش خاصه در تشکیلات دربار و محمدمحسن هم مستوفی همین اداره بوده است. سرکار فیض آثار در تمام دوره صفویه یکی از نامهای تشکیلات آستان امام رضا(ع) بوده است. از متن یک حکم متعلق به شاه سلیمان هم برمیآید که سرکار فیض آثار آستانه امام هشتم بوده و مستوفی هم داشته است بالاخره اینکه در سال ۱۱۳۹ق مطابق با ۱۷۲۷م یعنی در زمان حیات مؤلف زبده تواریخ بهموجب یک وقفنامه موجود چند روستای متعلق به حاجی محمد یوسف ناظر سابق بیوتات سرکار خاصه واقع در شمال ایران بر طلاب یک مدرسه و «سوخت سرکار فیض آثار حضرت امام رضا علیهالسلام» وقف شده است.<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref> | ||
==دیگر سمتهای دولتی== | ===دیگر سمتهای دولتی=== | ||
بهاینترتیب معلوم میشود که محمدمحسن پس از بازگشت به مشهد در خزانه امام رضا(ع) شغل مهمی به دست آورد نه آنگونه که لکهارت گفته است قبل از ۱۳۳۲ق مطابق با ۱۷۲۰م. محمدمحسن در سمت مستوفی آستانه بود که بهفرمان رضاقلیمیرزا نایبالسلطنه قدرتمند ایران کتاب زبدةالتواریخ را به رشته تحریر درآورد مؤلف موردنظر یک بار هم از طرف نادر مأمور دربار پادشاه هند شده است. زمان آن طوری که از متن نامه نادر به پادشاه هند برمیآید بایستی بعد از حمله او به هندوستان باشد.<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref> | بهاینترتیب معلوم میشود که محمدمحسن پس از بازگشت به مشهد در خزانه امام رضا(ع) شغل مهمی به دست آورد نه آنگونه که لکهارت گفته است قبل از ۱۳۳۲ق مطابق با ۱۷۲۰م. محمدمحسن در سمت مستوفی آستانه بود که بهفرمان رضاقلیمیرزا نایبالسلطنه قدرتمند ایران کتاب زبدةالتواریخ را به رشته تحریر درآورد مؤلف موردنظر یک بار هم از طرف نادر مأمور دربار پادشاه هند شده است. زمان آن طوری که از متن نامه نادر به پادشاه هند برمیآید بایستی بعد از حمله او به هندوستان باشد.<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref> | ||
ویرایش