رایج‌ سیالکوتی، میر محمدعلی بن‌ دوست‌‌محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:سال97-1تیر الی31' به '')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
او از سرایندگان اواخر قرن یازده و اوایل قرن‌ دوازدهم‌ هجری است. شرح احوال و اشعار او را بیشتر تذکره‌نویسان شبه ‌قاره ذکر کرده‌اند، اما از میان ادیبان‌ و تذکره‌نگاران‌ ایرانی‌ تنها [[هدایت، رضاقلی|رضاقلی‌خان هدایت]] در «[[تذکره ریاض العارفین (هدایت)|رياض‌ العارفين]]» متذکر نام و احوال او شده است. اجداد‌ رایج‌ از‌ خانواده‌ای ایرانی و خراسانی بودند که از ترشیز [کاشمر] مهاجرت کرده و در سیالکوت، زادگاه علامه اقبال‌، سکنی‌ گزیدند‌. پدر او، میر دوست‌محمد متخلص به صانع، خود از ادیبان و شاعران آن روزگار بود‌ و رایج‌ زیردست چنین پدری به آموزش ادب و دیگر علوم متداول آن عصر پرداخت. او‌ از‌ کودکی‌ و نوجوانی شعرگویی را آغاز کرد؛ چنان‌که در بیتی وصف حال خود را در آن روزگار‌ چنین‌ بیان کرده است:{{شعر}}{{ب|''من به طفلی سخنی تازه و تر داشته‌ام ''|2=''زاده طبع در‌ آغوش‌ پدر‌ داشته‌ام''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص71</ref>.
او از سرایندگان اواخر قرن یازده و اوایل قرن‌ دوازدهم‌ هجری است. شرح احوال و اشعار او را بیشتر تذکره‌نویسان شبه ‌قاره ذکر کرده‌اند، اما از میان ادیبان‌ و تذکره‌نگاران‌ ایرانی‌ تنها [[هدایت، رضاقلی|رضاقلی‌خان هدایت]] در «[[تذکره ریاض العارفین (هدایت)|رياض‌ العارفين]]» متذکر نام و احوال او شده است. اجداد‌ رایج‌ از‌ خانواده‌ای ایرانی و خراسانی بودند که از ترشیز [کاشمر] مهاجرت کرده و در سیالکوت، زادگاه علامه اقبال‌، سکنی‌ گزیدند‌. پدر او، میر دوست‌محمد متخلص به صانع، خود از ادیبان و شاعران آن روزگار بود‌ و رایج‌ زیردست چنین پدری به آموزش ادب و دیگر علوم متداول آن عصر پرداخت. او‌ از‌ کودکی‌ و نوجوانی شعرگویی را آغاز کرد؛ چنان‌که در بیتی وصف حال خود را در آن روزگار‌ چنین‌ بیان کرده است:{{شعر}}{{ب|''من به طفلی سخنی تازه و تر داشته‌ام ''|2=''زاده طبع در‌ آغوش‌ پدر‌ داشته‌ام''<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص71</ref>}}{{پایان شعر}}


رایج سپس از محضر میر جمال‌الدین سیادت لاهوری از دانشمندان آن عصر استفاده‌ها کرد. اما‌ از‌ درآمدن به خدمت پادشاهان و امیران خودداری کرد و برای گذران زندگی به کشاورزی‌ روی‌ آورد‌ و هم‌زمان به شعر می‌پرداخت. رایج علی‌رغم اکثر شاعران شبه ‌قاره از سفر به دهلی و اقامت در‌ دربار‌ بابریان‌ امتناع داشت. تنها گفته‌اند که سفری به کشمیر رفته و با ابوالبرکات‌خان حاکم‌ آنجا‌ ملاقات کرده است. با این وصف او گروهی از رجال و دست‌اندرکاران آن روزگار را ستایش کرده‌ که‌ از آن جمله‌اند: نواب شکرالله‌خان فوجدار شاه جهان‌آباد و محمد عسکری عاقل‌خان از‌ امرای‌ عالی‌رتبه اورنگ زیب. او همچنین به‌ هجو‌ دسته‌ دیگر از بزرگان پرداخت. از کسانی که آنها‌ را‌ هجو کرده باید از حاجی عبدالعزیز از احفاد فریدالدین گنجشکر نام برد‌ که‌ منصب فوجداری چکله را داشت. دیگر‌ نورمحمدخان کشمیری فوجدار اورنگ‌آباد‌ بود‌ که رایج قطعاتی در هجو‌ او‌ نیز پرداخته است. رایج شاگردانی چند نیز تربیت کرد که پس از مرگش‌ زبان‌ فارسی و شعرسرایی را در سیالکوت‌ زنده‌ نگه‌ داشتند<ref>ر.ک: همان</ref>.
رایج سپس از محضر میر جمال‌الدین سیادت لاهوری از دانشمندان آن عصر استفاده‌ها کرد. اما‌ از‌ درآمدن به خدمت پادشاهان و امیران خودداری کرد و برای گذران زندگی به کشاورزی‌ روی‌ آورد‌ و هم‌زمان به شعر می‌پرداخت. رایج علی‌رغم اکثر شاعران شبه ‌قاره از سفر به دهلی و اقامت در‌ دربار‌ بابریان‌ امتناع داشت. تنها گفته‌اند که سفری به کشمیر رفته و با ابوالبرکات‌خان حاکم‌ آنجا‌ ملاقات کرده است. با این وصف او گروهی از رجال و دست‌اندرکاران آن روزگار را ستایش کرده‌ که‌ از آن جمله‌اند: نواب شکرالله‌خان فوجدار شاه جهان‌آباد و محمد عسکری عاقل‌خان از‌ امرای‌ عالی‌رتبه اورنگ زیب. او همچنین به‌ هجو‌ دسته‌ دیگر از بزرگان پرداخت. از کسانی که آنها‌ را‌ هجو کرده باید از حاجی عبدالعزیز از احفاد فریدالدین گنجشکر نام برد‌ که‌ منصب فوجداری چکله را داشت. دیگر‌ نورمحمدخان کشمیری فوجدار اورنگ‌آباد‌ بود‌ که رایج قطعاتی در هجو‌ او‌ نیز پرداخته است. رایج شاگردانی چند نیز تربیت کرد که پس از مرگش‌ زبان‌ فارسی و شعرسرایی را در سیالکوت‌ زنده‌ نگه‌ داشتند<ref>ر.ک: همان</ref>.


رایج زندگی ساده‌ای داشت. وی در سیالکوت، با استفاده از محصولات چند قطعه زمین، امرار معاش می‌کرد. اگرچه درآمدش خیلی کم بود، ولی به همان قناعت می‌نمود و هیچ‌گاه از وضع مادی خود، شکوه نمی‌کرد.
رایج زندگی ساده‌ای داشت. وی در سیالکوت، با استفاده از محصولات چند قطعه زمین، امرار معاش می‌کرد. اگرچه درآمدش خیلی کم بود، ولی به همان قناعت می‌نمود و هیچ‌گاه از وضع مادی خود، شکوه نمی‌کرد.
{{شعر}}{{ب|''گر نیم از اهل دولت شکوه‌ام از چرخ نیست''|2='' شکر صد شکر ایمن از بیم گزند افتاده‌ام''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: رایج سیالکوتی، محمدعلی، صفحه چهارده</ref>.
{{شعر}}{{ب|''گر نیم از اهل دولت شکوه‌ام از چرخ نیست''|2='' شکر صد شکر ایمن از بیم گزند افتاده‌ام''<ref>ر.ک: رایج سیالکوتی، محمدعلی، صفحه چهارده</ref>}}{{پایان شعر}}


رایج تنها یک فرزند داشت که او هم در زمان حیات وی فوت کرد. شاعر از مرگ فرزند خیلی غمگین شد. وی در این‌باره، چنین سروده است:
رایج تنها یک فرزند داشت که او هم در زمان حیات وی فوت کرد. شاعر از مرگ فرزند خیلی غمگین شد. وی در این‌باره، چنین سروده است:
خط ۵۲: خط ۵۲:


زیرا:
زیرا:
{{شعر}}{{ب|''بهر مرگش زاده‌های طبع در هر محفلند''|2='' نیست شاعر را غم رایج اگر فرزند نیست''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده و پانزده</ref>.
{{شعر}}{{ب|''بهر مرگش زاده‌های طبع در هر محفلند''|2='' نیست شاعر را غم رایج اگر فرزند نیست''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده و پانزده</ref>}}{{پایان شعر}}


==مذهب==
==مذهب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش