۵۳٬۳۲۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
«[[نفحات الرحمن في تفسير القرآن]]» تأليف محمد نهاوندى، شامل تفسير تمام سورههاى قرآن است. تأليف كتاب در چهار جلد در سال 1369ق به پايان رسيده و در سال 1370ق چاپ آن كامل گرديده است. اين تفسير به دو زبان فارسى و عربى نگاشته شده است تا از اين رهگذر استفاده و بهرهگيرى از آن براى همگان ميسر گردد. مفسر محترم پس از نقل آيات، ابتدا به تفسير فارسى مىپردازد و آنگاه مطالب را بهگونه مفصل به زبان عربى بيان مىكند. | |||
تقريباً يك چهارم مجموعه كتاب را بخش فارسى آن به خود اختصاص داده است كه مىتواند بهصورت مستقل چاپ و براى فارسىزبانان مورد استفاده قرار گيرد. | تقريباً يك چهارم مجموعه كتاب را بخش فارسى آن به خود اختصاص داده است كه مىتواند بهصورت مستقل چاپ و براى فارسىزبانان مورد استفاده قرار گيرد. | ||
مؤلف گرانمايه، قبل از ورود به تفسير، مباحثى از علوم قرآن را به عنوان مقدمه و با نام«طرفه» بيان كرده است كه مجموع آن به چهل بحث مىرسد. اهم آن مباحث عبارتند از: اعجاز | مؤلف گرانمايه، قبل از ورود به تفسير، مباحثى از علوم قرآن را به عنوان مقدمه و با نام«طرفه» بيان كرده است كه مجموع آن به چهل بحث مىرسد. اهم آن مباحث عبارتند از: [[اعجاز قرآن]]، نزول قرآن، جمعآورى قرآن، نامهاى قرآن، صيانت قرآن از تحريف، ترتيب و تقسيمبندى و نامهاى سور، محكم و متشابه و تفسير و تأويل، حروف مقطعه، نسخ در قرآن، ظهر و بطن قرآن، رفع تناقض در آيات، برترى قرآن بر ساير كتب آسمانى، تعليم و تعلّم، تلاوت و حفظ قرآن، برترى برخى سور و... . | ||
مفسّر گرانقدر همانند تفسير صافى، آيات را با بيانات تفسيرى پيوند داده و در هر يك از قسمتهاى آيه، به تناسب از بحثهاى ديگر استفاده كرده است؛ به عنوان نمونه در ذيل آيه 4 سوره بقره چنين آورده است: | مفسّر گرانقدر همانند تفسير صافى، آيات را با بيانات تفسيرى پيوند داده و در هر يك از قسمتهاى آيه، به تناسب از بحثهاى ديگر استفاده كرده است؛ به عنوان نمونه در ذيل آيه 4 سوره بقره چنين آورده است: | ||
| خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
2.موضعگيرى درباره اسرائيليات | 2.موضعگيرى درباره اسرائيليات | ||
مرحوم نهاوندى در ارتباط با روايات و اخبار اسرائيلى به شدت موضعگيرى مىنمايد و آنها را با معيار عقل و كتاب سنجيده و مردود مىشمارد؛ به عنوان نمونه ذيل آيه ''' «و اتّبعو ما تتلوا الشّياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلّمون النّاس السحر...» ''' | مرحوم نهاوندى در ارتباط با روايات و اخبار اسرائيلى به شدت موضعگيرى مىنمايد و آنها را با معيار عقل و كتاب سنجيده و مردود مىشمارد؛ به عنوان نمونه ذيل آيه ''' «و اتّبعو ما تتلوا الشّياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلّمون النّاس السحر...» ''' <ref>بقره102/2/</ref> پس از نقل برخى از روايات در اين زمينه مىگويد: «لا يخفى انّ الروايات التي تكون موافقة لما اشتهر بين العامه لا بدّ من حملها على التقيّه لمخالفتها للكتاب و العقل و قال بعض العامة إنّ مدارها ماروته اليهود و أما توجيهها بالذى تكلّفه الفيض و بعض العامة ففى غاية البعد و حملها على كونها أسرارا لا يناسب رواتها كعطاء و ابن الكوّاء لبداهة عدم كونهما من أهل السر و الفهم. | ||
و الحاصل أنّ الروايات الدالة على عصيان الملكين بالشرك و الزنا و شرب الخمر و قتل النفس و مسخ الزهرة مما يجب ردها او رد علمها إليهم عليهم السلام». | و الحاصل أنّ الروايات الدالة على عصيان الملكين بالشرك و الزنا و شرب الخمر و قتل النفس و مسخ الزهرة مما يجب ردها او رد علمها إليهم عليهم السلام». | ||
| خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
«و من لطائف هذه السورة المباركة...» خداوند اين سوره را با بيان قدرت كامل خويش آغاز نمود، آنجا كه مىفرمايد: ''' «خلقكم من نفس واحدة» ''' و در پايان سوره، علم كامل خويش را بيان كرد ''' «و هو بكل شي عليم» ''' و اين دو صفت، مرجع تمامى صفات خداوند و ثابت كننده الوهيت و ربوبيّت است و از آنجا كه اين دو (الوهيت و ربوبيت) اطاعت و انقياد كامل عبد را موجب مىشود، لذا به دنبال آن، سوره مائده را آورده كه در آن امر به اطاعت جميع احكام شده است، چرا كه احكام خود عقد و عهد الهى است». | «و من لطائف هذه السورة المباركة...» خداوند اين سوره را با بيان قدرت كامل خويش آغاز نمود، آنجا كه مىفرمايد: ''' «خلقكم من نفس واحدة» ''' و در پايان سوره، علم كامل خويش را بيان كرد ''' «و هو بكل شي عليم» ''' و اين دو صفت، مرجع تمامى صفات خداوند و ثابت كننده الوهيت و ربوبيّت است و از آنجا كه اين دو (الوهيت و ربوبيت) اطاعت و انقياد كامل عبد را موجب مىشود، لذا به دنبال آن، سوره مائده را آورده كه در آن امر به اطاعت جميع احكام شده است، چرا كه احكام خود عقد و عهد الهى است». | ||
و بدينشكل در هر سورهاى، سعى در ايجاد ارتباط با سوره قبلى دارد و همين ارتباط را در آيات نيز دنبال مىكند مثلاً: در ارتباط آيه: ''' «و آتوا اليتامى اموالهم...» ''' با آيه بعد از آن كه مىفرمايد: ''' «و إن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء...» ''' | و بدينشكل در هر سورهاى، سعى در ايجاد ارتباط با سوره قبلى دارد و همين ارتباط را در آيات نيز دنبال مىكند مثلاً: در ارتباط آيه: ''' «و آتوا اليتامى اموالهم...» ''' با آيه بعد از آن كه مىفرمايد: ''' «و إن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء...» ''' <ref>نساء2/4/-3</ref> سخنان گوناگون و مختلفى گفته شده است امّا مرحوم نهاوندى چنين مىگويد: | ||
«لمّا كان تولي امر اليتيم و حفظ ماله في الأغلب لازماً لكفالته و عشرته... فانكحوا و تزوّجوا ما طاب لكم و من يوافق ميل قلوبكم من النساء فا شأنهنّ حضانة الاطفال...» يعنى از آنجا كه سرپرستى يتيم و حفظ اموال وى غالباً ملازم با معاشرت اوست و اين روشن است كه بچه كوچك نوعاً پيشنهادات و خواستههايى دارد كه در بسيارى از موارد موافقت با آنها امكان ندارد و مردان نمىتوانند او را از خواستههايش منصرف نمايند،بهويژه اگر بچه لجباز و بد اخلاق باشد. اينجا است كه مرد به ستوه آمده و چه بسا يتيم را بزند، دشنام دهد و بالاخره بر او تعدى روا دارد لذا خداوند راه فرار از اين مشكله را نشان داده و فرموده است اگر ترس از اين داريد درباره ايتام عدالت را رعايت نكنيد پس با هر زنى كه مايليد و مورد رضايت شما است ازدواج كنيد كه شأن و كار زن نگهدارى بچهها و مدارا با آنان و نيز تدبير و به كارگيرى روشهاى گوناگون در راضى نگه داشتن بچهها و منصرف نمودن آنان از خواستههايشان است...». | «لمّا كان تولي امر اليتيم و حفظ ماله في الأغلب لازماً لكفالته و عشرته... فانكحوا و تزوّجوا ما طاب لكم و من يوافق ميل قلوبكم من النساء فا شأنهنّ حضانة الاطفال...» يعنى از آنجا كه سرپرستى يتيم و حفظ اموال وى غالباً ملازم با معاشرت اوست و اين روشن است كه بچه كوچك نوعاً پيشنهادات و خواستههايى دارد كه در بسيارى از موارد موافقت با آنها امكان ندارد و مردان نمىتوانند او را از خواستههايش منصرف نمايند،بهويژه اگر بچه لجباز و بد اخلاق باشد. اينجا است كه مرد به ستوه آمده و چه بسا يتيم را بزند، دشنام دهد و بالاخره بر او تعدى روا دارد لذا خداوند راه فرار از اين مشكله را نشان داده و فرموده است اگر ترس از اين داريد درباره ايتام عدالت را رعايت نكنيد پس با هر زنى كه مايليد و مورد رضايت شما است ازدواج كنيد كه شأن و كار زن نگهدارى بچهها و مدارا با آنان و نيز تدبير و به كارگيرى روشهاى گوناگون در راضى نگه داشتن بچهها و منصرف نمودن آنان از خواستههايشان است...». | ||
| خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
5.توجه به مسايل كلامى | 5.توجه به مسايل كلامى | ||
آنجا كه سخن از بحثهاى كلامى به ميان مىآيد، مفسر از اين فرصت بهره جسته و به تفصيل وارد اينگونه بحثها مىشود و در اين بين سخنان فخر رازى را نقل و سپس درصدد ردّ آنها برمىآيد؛ براى نمونه مىتوان به بحث عصمت انبيا ذيل آيه: ''' «فتلقّى آدم...» ''' | آنجا كه سخن از بحثهاى كلامى به ميان مىآيد، مفسر از اين فرصت بهره جسته و به تفصيل وارد اينگونه بحثها مىشود و در اين بين سخنان فخر رازى را نقل و سپس درصدد ردّ آنها برمىآيد؛ براى نمونه مىتوان به بحث عصمت انبيا ذيل آيه: ''' «فتلقّى آدم...» ''' <ref>بقره37/2/</ref> و بحث جبر و اختيار ذيل آيه ''' «ختم الله على قلوبهم...» ''' <ref>بقره 7/2/</ref> و مسأله امامت و ولايت ذيل آيه ''' «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولوالامر منكم...» ''' <ref>نساء59/4/</ref> اشاره كرد كه همت مؤلف مصروف بيان نظرات و ديدگاههاى مذهب شيعه گرديده است. | ||
6.بيان مسايل فقهى | 6.بيان مسايل فقهى | ||
نظر به اينكه بخش عمدهاى از قرآن كريم را آيات احكام تشكيل مىدهد،طبيعى است كه بسيارى از مفسران به تناسب به مباحث فقهى بپردازند و در اين بين برخى به تفصيل و پردامنه اين مباحث را دنبال كردهاند تا آنجا كه تفسيرشان چهره تفسيرى فقهى به خود گرفته است.امّا مفسر گرانقدر تفسير نفحات الرحمن در بحثهاى فقهى، ابتدا چند روايات را ذكر و سپس به استناد آنها نظر خود را بيان مىكند.مثلا ذيل آيه ''' «و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا» ''' | نظر به اينكه بخش عمدهاى از قرآن كريم را آيات احكام تشكيل مىدهد،طبيعى است كه بسيارى از مفسران به تناسب به مباحث فقهى بپردازند و در اين بين برخى به تفصيل و پردامنه اين مباحث را دنبال كردهاند تا آنجا كه تفسيرشان چهره تفسيرى فقهى به خود گرفته است.امّا مفسر گرانقدر تفسير نفحات الرحمن در بحثهاى فقهى، ابتدا چند روايات را ذكر و سپس به استناد آنها نظر خود را بيان مىكند.مثلا ذيل آيه ''' «و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا» '''<ref>آل عمران97/3/</ref>پس از نقل برخى از روايات درباره استطاعت،مىگويد:در صورتى كه انسان خرج رفت و برگشت به حج را داشته باشد ولى پس از بازگشت زندگىاش با مشقت بگذرد مستطيع نيست؛ و برخى رواياتى را كه به ظاهر مخالف با اين حكم است،حمل به استحباب مىنمايد. | ||
به هر صورت،گرچه در اين تفسير بحثهاى ادبى بچشم نمىخورد ولى بهرهگيرى مفسر از پارهاى نكات و كلمات ديگر مفسران و با توجه به ويژگيهاى بر شمرده شده مىتوان تفسير مذكور را تفسيرى كاملا قابل استفاده براى علاقهمندان به پژوهش در قرآن مجيد و بحثهاى تفسيرى دانست. | به هر صورت،گرچه در اين تفسير بحثهاى ادبى بچشم نمىخورد ولى بهرهگيرى مفسر از پارهاى نكات و كلمات ديگر مفسران و با توجه به ويژگيهاى بر شمرده شده مىتوان تفسير مذكور را تفسيرى كاملا قابل استفاده براى علاقهمندان به پژوهش در قرآن مجيد و بحثهاى تفسيرى دانست. | ||
| خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
مدتهاست كه اين تفسير از سوى مؤسسه بعثت،دفتر قم در دست تحقيق و نشر است و مرحله تايپ و تصحيح را گذرانده است و اميد است به زودى به شكل معمولى چاپ گردد. | مدتهاست كه اين تفسير از سوى مؤسسه بعثت،دفتر قم در دست تحقيق و نشر است و مرحله تايپ و تصحيح را گذرانده است و اميد است به زودى به شكل معمولى چاپ گردد. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
{{تفاسیر}} | {{تفاسیر}} | ||
ویرایش