۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''تفسير الصراط المستقيم'''، تأليف سيد حسين | '''تفسير الصراط المستقيم'''، تأليف [[بروجردی، حسین بن رضا|سيد حسين بروجردى]]، به زبان عربى است. اين تفسير توسط [[مولانا بروجردی، غلامرضا|غلامرضا مولانا بروجردى]] تحقيق و تعليقهنگارى شده است. | ||
== معرفى اجمالى == | == معرفى اجمالى == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
#:ه)- تبيان و تفصيل بودن قرآن و بيان كيفيت انشعاب علوم از آن. | #:ه)- تبيان و تفصيل بودن قرآن و بيان كيفيت انشعاب علوم از آن. | ||
#:و)- معناى تفسير، تنزيل، تأويل، ظاهر، باطن، محكم، متشابه، ناسخ، منسوخ، حجيت قرآن، صحت استدلال به ظواهر آن در اصول و فروع، تفسير به رأى و ضابطه تأويل. | #:و)- معناى تفسير، تنزيل، تأويل، ظاهر، باطن، محكم، متشابه، ناسخ، منسوخ، حجيت قرآن، صحت استدلال به ظواهر آن در اصول و فروع، تفسير به رأى و ضابطه تأويل. | ||
ز)- معناى انزال و تفاوت آن با تنزيل، معناى سوره و اقسام چهارگانه آن، آيه، كلمه، حروف و ضبط سور، آيات و حروف قرآن. | #:ز)- معناى انزال و تفاوت آن با تنزيل، معناى سوره و اقسام چهارگانه آن، آيه، كلمه، حروف و ضبط سور، آيات و حروف قرآن. | ||
#:ح)- اينكه علم قرآن، مخزون نزد اهلبيت(ع) مىباشد و بيان اينكه انتهاى سلسله قرآن و علم تفسير، آنها هستند. | #:ح)- اينكه علم قرآن، مخزون نزد اهلبيت(ع) مىباشد و بيان اينكه انتهاى سلسله قرآن و علم تفسير، آنها هستند. | ||
#:ط)- قرآن در حق ائمه(ع)، شيعه آنها و اعداى آنهاست. | #:ط)- قرآن در حق ائمه(ع)، شيعه آنها و اعداى آنهاست. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
#:ق)- استشفاء و استكفاء به آيات، سبب مخالفت رسم الخط قرآن با غير آن، سجدههاى قرآن و كيفيت استخاره به آن. | #:ق)- استشفاء و استكفاء به آيات، سبب مخالفت رسم الخط قرآن با غير آن، سجدههاى قرآن و كيفيت استخاره به آن. | ||
#اگر بخواهيم روش غالبى اين تفسير را توصيف نماييم، بايد گفت كه روش مفسر، روائى، با استفاده از روايات پيامبر(ص) و اهلبيت(ع) است. وى در كنار آن، رويكردى اخبارى در بعضى مسائل از خود نشان مىدهد (مانند بحث تجسم اعمال، ج4، ص500 به بعد). | #اگر بخواهيم روش غالبى اين تفسير را توصيف نماييم، بايد گفت كه روش مفسر، روائى، با استفاده از روايات پيامبر(ص) و اهلبيت(ع) است. وى در كنار آن، رويكردى اخبارى در بعضى مسائل از خود نشان مىدهد (مانند بحث تجسم اعمال، ج4، ص500 به بعد). | ||
شيوه كلامى را نيز كم و بيش در تفسير خود دارد. او در مباحث كلامى وارد شده و توضيحات بيش از مقام تفسير مىدهد (مانند ج3، ص506، به بعد ذيل ''' «إياك نستعين» '''و بحث استعانت، در اعيان ثابته، اغراض افعال الهى، نظر اشاعره و رد آن و نيز ج4، ص209 به بعد، بيان مفصل مجسمه، مشبهه، مجبره، مفوضه و نقد آنها). | #:شيوه كلامى را نيز كم و بيش در تفسير خود دارد. او در مباحث كلامى وارد شده و توضيحات بيش از مقام تفسير مىدهد (مانند ج3، ص506، به بعد ذيل ''' «إياك نستعين» '''و بحث استعانت، در اعيان ثابته، اغراض افعال الهى، نظر اشاعره و رد آن و نيز ج4، ص209 به بعد، بيان مفصل مجسمه، مشبهه، مجبره، مفوضه و نقد آنها). | ||
بعد تحليلى و اجتهادى و بيان احتمالات متعدد در معانى آيات و الفاظ را نيز بايد به شيوه ايشان اضافه كرد (مانند ذكر اقوال و احتمالات در ''' «ذلك الكتاب» '''، ج4، ص92، به بعد). | #:بعد تحليلى و اجتهادى و بيان احتمالات متعدد در معانى آيات و الفاظ را نيز بايد به شيوه ايشان اضافه كرد (مانند ذكر اقوال و احتمالات در ''' «ذلك الكتاب» '''، ج4، ص92، به بعد). | ||
در بيان اقوال مفسرين فقط به نقل آنها اكتفا نكرده، به نقد و بررسى آنها مىپردازد (مانند ج3، ص511 به بعد، بحث مفصل در معناى استعانت). | #:در بيان اقوال مفسرين فقط به نقل آنها اكتفا نكرده، به نقد و بررسى آنها مىپردازد (مانند ج3، ص511 به بعد، بحث مفصل در معناى استعانت). | ||
در اين بين نظرى به مسائل عرفانى داشته، براى توضيح مطلب خود و گاه براى نقد، آنها را مطرح مىنمايد (مانند اشاره به نظر مولوى با استفاده از اشعار وى، ديدگاه افلاطون، كفر دانستن اعتقاد به وحدت وجود (در بحث هدايت، ج3، ص540 تا 546) و همچنين اشاره به بحث عوالم الهيه (ج4، ص15 به بعد) و نقد ابن عربى در بحث عذاب (ج4، ص263)). | #:در اين بين نظرى به مسائل عرفانى داشته، براى توضيح مطلب خود و گاه براى نقد، آنها را مطرح مىنمايد (مانند اشاره به نظر مولوى با استفاده از اشعار وى، ديدگاه افلاطون، كفر دانستن اعتقاد به وحدت وجود (در بحث هدايت، ج3، ص540 تا 546) و همچنين اشاره به بحث عوالم الهيه (ج4، ص15 به بعد) و نقد ابن عربى در بحث عذاب (ج4، ص263)). | ||
در اين بخش گاهى بحثى مستقل به نام «تبصرة عرفانية» را مطرح مىنمايد (مانند ج3، ص78). | #:در اين بخش گاهى بحثى مستقل به نام «تبصرة عرفانية» را مطرح مىنمايد (مانند ج3، ص78). | ||
مطالبى مفصل در استعاذه و تفسير بسم الله الرحمن الرحيم را در ابتداى سوره حمد بيان كردهاند كه در سوره بقره اين دو مطلب مطرح نمىشود. | #:مطالبى مفصل در استعاذه و تفسير بسم الله الرحمن الرحيم را در ابتداى سوره حمد بيان كردهاند كه در سوره بقره اين دو مطلب مطرح نمىشود. | ||
در تفسير آيات، ابتدا لغات مشكل آيات را بيان كرده، به توضيح آن مىپردازد، سپس قرائت كلمات را در حدّ بيان بعضى قرائات شاذه و مطرح كردن برخى مسائل تجويدى مانند موارد وقف (مانند ج4، ص102)، گوشزد كرده، گاهى نيز در اين قسمت عنوانى به نام «قرائة غريبة» بازگو مىكنند (مانند ج4، ص98). پس از آن شأن نزول آيه را (در صورت دارا بودن) نقل و تجزيه و تحليل مىنمايد. | #:در تفسير آيات، ابتدا لغات مشكل آيات را بيان كرده، به توضيح آن مىپردازد، سپس قرائت كلمات را در حدّ بيان بعضى قرائات شاذه و مطرح كردن برخى مسائل تجويدى مانند موارد وقف (مانند ج4، ص102)، گوشزد كرده، گاهى نيز در اين قسمت عنوانى به نام «قرائة غريبة» بازگو مىكنند (مانند ج4، ص98). پس از آن شأن نزول آيه را (در صورت دارا بودن) نقل و تجزيه و تحليل مىنمايد. | ||
بعد از اتمام مباحث فوق، عنوان «تفسير فراز آيه» آغاز شده، به تبيين و شرح مفصل آن مىپردازد. | #:بعد از اتمام مباحث فوق، عنوان «تفسير فراز آيه» آغاز شده، به تبيين و شرح مفصل آن مىپردازد. | ||
در توضيح كلمات و معنا و تفسير آنها در كنار روايات و تحليلهاى اجتهادى خود، از آيات ديگر قرآن نيز بهره مىبرند (مانند ج4، ص219-220 و 221). | #:در توضيح كلمات و معنا و تفسير آنها در كنار روايات و تحليلهاى اجتهادى خود، از آيات ديگر قرآن نيز بهره مىبرند (مانند ج4، ص219-220 و 221). | ||
#وى در ذيل ''' «ألم» ''' در سوره بقره، بحث را به كل حروف مقطعه مىكشاند و اقوال را بيان و تجزيه و تحليل مىنمايد (ج3، ص56 تا 76 بعد از بيان قول نهم، وجوه آخر را مطرح مىكنند). | #وى در ذيل ''' «ألم» ''' در سوره بقره، بحث را به كل حروف مقطعه مىكشاند و اقوال را بيان و تجزيه و تحليل مىنمايد (ج3، ص56 تا 76 بعد از بيان قول نهم، وجوه آخر را مطرح مىكنند). | ||
#در بحث «دلالة الحروف و الألفاظ على مدلولاتها» واضع را خداوند مىداند و اين دلالت را ناشى از وضع او محسوب مىدارد. | #در بحث «دلالة الحروف و الألفاظ على مدلولاتها» واضع را خداوند مىداند و اين دلالت را ناشى از وضع او محسوب مىدارد. |
ویرایش