۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
اين تفسير از ويژگىهاى زير برخوردار است: | اين تفسير از ويژگىهاى زير برخوردار است: | ||
#نثر اين تفسير نسبتا ساده و روان است كه براى استفاده عموم مردم و اهل علم نوشته شده است. | |||
از آنجا كه مرحوم طيب، به هدايت عامه عنايت خاصى داشته، مترصد شده كه تفسيرى به زبان مادرى و زبانى كه مردم با آن مأنوسند، بنويسد تا بهره نيكوتر و بازده بهترى داشته باشد. | از آنجا كه مرحوم طيب، به هدايت عامه عنايت خاصى داشته، مترصد شده كه تفسيرى به زبان مادرى و زبانى كه مردم با آن مأنوسند، بنويسد تا بهره نيكوتر و بازده بهترى داشته باشد. | ||
#اين تفسير، از لحاظ اينكه در استخدام واژگان، بعضا از واژههاى عربى استفاده مىكند و ابتدا و انتهاى همه سورهها، خطبههايى به زبان عربى دارد، تقريبا به يك تفسير ملمع شبيه است. | |||
#ترجمه آيات در اين تفسير، صرف نظر از اشكالات خيلى جزئى، ترجمهاى عالمانه و محققانه و دقيق است. متأسفانه نويسنده، همه آيات را ترجمه نكرده است (بهعنوان مثال، در سوره بقره، آيات 121، 122، 253 تا 266 و 270 تا 286 ترجمه نشده است) و اگر همه آيات را ترجمه كرده بود، مىتوانست خود ترجمهاى كامل بر قرآن باشد. | |||
در مجموع، ترجمه مؤلف بسيار دقيق و محققانه است و بسيارى از اشتباهات مترجمين قرآن در آن وجود ندارد. | در مجموع، ترجمه مؤلف بسيار دقيق و محققانه است و بسيارى از اشتباهات مترجمين قرآن در آن وجود ندارد. | ||
#مفردات و عبارات استفادهشده تقريبا امروزى و سليس و روان است؛ هرچند استفاده نشانه مفعولى «مر» (كه در قديم مرسوم بوده) و مانند آن در اين تفسير ديده مىشود و برخى نكات نيز رعايت نشده است؛ از باب نمونه در ترجمه آيه 78 سوره بقره: ''' «و منهم أميون لا يعلمون الكتاب إلا أماني...» '''، آمده است: «و بعضى از اهل كتاب، سواد خواندن و نوشتن را ندارند و از كتاب نمىدانند جز دروغها و بههمبافتههاى مزوران را <ref>متن كتاب، ج2، ص66</ref>. | |||
«أماني» را، «دروغها و بههمبافتههاى مزوران» ترجمه كرده است، درصورتىكه «أماني» جمع «أمنية» و به معنى آمال و آرزوهاست و مربوط به آمال و آرزوهايى است كه يهوديان داشتند، مانند اينكه بهشت را مخصوص خود مىدانند كه همين آرزوها را مفسر در صفحه 68 ذكر كرده است، ولى در ترجمه رعايت ننموده است و يا آيه 188 ''' «... لتأكلوا فريقا من أموال الناس بالإثم...» '''، چنين ترجمه شده است: «... براى اينكه قسمتى از اموال مردم را بخوريد...» <ref>همان، ص344</ref> كه «بالإثم» از ترجمه ساقط شده است. | |||
#از خصوصيات بارز اين تفسير، مقيد بودن مؤلف به دلالت لفظى آيات قرآن است و از مسائلى كه منجر به تطبيق و تأويل مىگردد و محلى براى دخالت انگيزهها و ذوقيات است، جدا پرهيز دارد. مؤلف، با تسلطى كه بر ادبيات عرب دارد، كيفيت استعمالها و دلالتهاى آن را خوب مىشناسد و در همه جا وضع لغوى و حدود دلالت و موازين لغت را مراعات مىكند. | |||
«أماني» را، «دروغها و بههمبافتههاى مزوران» ترجمه كرده است، درصورتىكه «أماني» جمع «أمنية» و به معنى آمال و آرزوهاست و مربوط به آمال و آرزوهايى است كه يهوديان داشتند، مانند اينكه بهشت را مخصوص خود مىدانند كه همين آرزوها را مفسر در صفحه 68 ذكر كرده است، ولى در ترجمه رعايت ننموده است | #آنچه را كه مفسران در ذيل آيات آوردهاند، بعضا بدون اظهار نظر و اكثرا با مقايسه و سنجش نقل كرده است؛ البته در مواردى كه نظر مفسران اختلاف دارد، به ارائه نظرات ديگران اكتفا نمىكند، بلكه به سنجش آنها پرداخته و اگر خود بيانى مستقل داشته باشد بدان مىافزايد. | ||
#نويسنده در تفسير آيات، به آيات ديگر نيز استدلال مىكند؛ يعنى همان تفسير قرآن به قرآن. | |||
و يا آيه 188 ''' «... لتأكلوا فريقا من أموال الناس بالإثم...» '''، چنين ترجمه شده است: «... براى اينكه قسمتى از اموال مردم را بخوريد...» <ref>همان، ص344</ref> كه «بالإثم» از ترجمه ساقط شده است. | #وى احكام شرعى را شرح و بسط مىدهد و اقوال مختلف را در هر باب، بهصورت فتوايى نقل مىكند. آنجا كه اختلاف نظرى باشد، مىسنجد و جرح و تعديل مىكند و نظرى مىدهد و جهت برترى يك فتوى را بر ديگرى بيان مىكند؛ اما در همه موارد به نظر شيعه اكتفا كرده و نظر ديگران را بهندرت ذكر مىكند. | ||
#مؤلف به اختلاف قرائات توجهى ندارد و صريحا مىگويد: «بنا بر آنچه ذكر شد ادله مشهور بر اثبات حجيت قرائات هفتگانه، هيچ قابل اعتماد نيست و تنها سياهى قرآن كه از زمان نبى(ص) تا اين زمان بهنحو تواتر به ما رسيده، معتبر است و با شش دليل قاطع، اختلاف قرائات را رد مىكند <ref>همان، ص31</ref>. | |||
#نويسنده، مباحث كلامى را مفصل طرح مىكند و خود در هر قسمت مستدلا نظر مىدهد و به دلايل عقلى و نقلى آن را اثبات مىنمايد و پس از آن نظر معصومين(ع) را هم ذكر مىكند و مثل ساير موارد تنها روش شيعه را منظور نظر قرار مىدهد و بعضا هم طالبين را به كتاب پرارزش خود، به نام «كلم الطيب» كه مباحث جالبى در اصول عقايد بهصورت مبرهن و مستدل دارد، ارجاع مىدهد و از اطاله كلام مىپرهيزد. | |||
#مؤلف به لغت و اشتقاق و غير آن هم غالبا مىپردازد <ref>همان، ج2، ص92، 74، 103 و 120</ref>؛ اما نه در حد تفسير مجمع البيان. | |||
#نويسنده در بيان قصص قرآن، غالبا نقل تفاسير ديگر را ملاك قرار داده و در مواردى، ذكر مأخذ نيز كرده است؛ البته قصص را تا آنجايى كه از روايات و اخبار استفاده مىشود، آورده و از مابقى صرف نظر مىكند و به اندازه كافى هم تفصيل مىدهد. | |||
براى تتميم و تكميل بعضى از قصص، به كتب ديگر هم مراجعه و از منابع اصلى استفاده مىنمايد و اگر در ديگر آثارش بيان كرده باشد، بدانجا احاله مىدهد. | براى تتميم و تكميل بعضى از قصص، به كتب ديگر هم مراجعه و از منابع اصلى استفاده مىنمايد و اگر در ديگر آثارش بيان كرده باشد، بدانجا احاله مىدهد. | ||
#مؤلف از تمثيلات و اصطلاحات عاميانه نيز در جاىجاى تفسير بهره برده است <ref>همان، ج12، ص5 و 25؛ ج13، ص248</ref>. | |||
#رجال يادشده در اين تفسير، همه مورد اعتماد شيعه است و به غير كارى ندارد و حتى مراجعه به تفاسير عامه را جايز نمىداند <ref>همان، مقدمه جلد اوّل، ص23</ref>. | |||
#مؤلف به مسائل اخلاقى توجه فراوانى دارد و به هر بهانهاى آنها را طرح مىكند و بعضا احساس مىشود كه از كتاب تفسير خارج شده و به يك كتاب اخلاقى نزديكتر است. | |||
#اندكى مباحث فلسفى، در اين تفسير به چشم مىخورد، اما منظور اصلى مفسر نيست و در ضمن مباحث، استشهادات زيادى، به منظومه ملا هادى سبزوارى دارد <ref>همان، ج4، ص329؛ ج5، ص123؛ ج7، ص133 و 271؛ ج10، ص451</ref>. در مواردى هم كلام حكما را طرح و جرح و تعديل مىكند <ref> همان، ج13، 342؛ ج12، ص7 و 338</ref>. | |||
#مؤلف براى بيان و اثبات منظور خويش از تمامى اخبار و احاديث اهلبيت(ع) استفاده مىكند و از سلسله روات و رجال آنها زياد ياد نمىنمايد، ولى همه را از طريقى مىگيرد كه رجال آن مورد اعتماد شيعهاند. | |||
#مؤلف به احاديثى كه مستند نباشد توجهى ندارد؛ چنانكه خود مىگويد: اخبار زيادى از خواص القرآن از پيامبر و از حضرت باقر(ع) نقل كردهاند، صرف نظر كردهايم؛ چون سند نداشت <ref>همان، ج12، ص104</ref>. | |||
ویرایش