شرح معالم أصول‌الدين للإمام فخرالدين الرازي: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ اوت ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'سنوسی، محمد بن يوسف' به 'سنوسی، محمد بن یوسف'
جز (جایگزینی متن - 'رده:سال97-1خرداد الی31' به '')
جز (جایگزینی متن - 'سنوسی، محمد بن يوسف' به 'سنوسی، محمد بن یوسف')
خط ۳۷: خط ۳۷:
تلمسانی در شرح معالم أصول‌الدين، میان دقت و درستی نظر و دقت در انتقاد بر برخی آرای کلامی [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] و جواب‌های نیکو به این مسائل، جمع کرده است. طبعا چنین قلمی و بیان چنین محتوایی پس از رسیدن به دوره پختگی یک نویسنده رخ می‌نماید و ابن [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|تلمسانی]] نیز قاعدتا باید این اثر را در زمان رسیدن به مرحله کمال در تحقیق در مسائل اصول دین (علم کلام) نوشته باشد. شاهد ما بر این ادعا این است که وی کثیرا از آرای استادش تقی‌الدین مقترح، در نگارش این اثر بهره برده است. وی همچنین از تحقیقات و اندیشه‌های بکرِ سیف‌الدین آمدی، به‌ویژه کتاب او در علم جدل (که به گزارش شاگردش شیخ لبلی، آن را تدریس می‌کرد) نیز در نگارش این کتاب، استفاده کرده است<ref>ر.ک: ترجمة الشيخ شرف‌الدين ابن التلمساني، ص27-28</ref>.
تلمسانی در شرح معالم أصول‌الدين، میان دقت و درستی نظر و دقت در انتقاد بر برخی آرای کلامی [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] و جواب‌های نیکو به این مسائل، جمع کرده است. طبعا چنین قلمی و بیان چنین محتوایی پس از رسیدن به دوره پختگی یک نویسنده رخ می‌نماید و ابن [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|تلمسانی]] نیز قاعدتا باید این اثر را در زمان رسیدن به مرحله کمال در تحقیق در مسائل اصول دین (علم کلام) نوشته باشد. شاهد ما بر این ادعا این است که وی کثیرا از آرای استادش تقی‌الدین مقترح، در نگارش این اثر بهره برده است. وی همچنین از تحقیقات و اندیشه‌های بکرِ سیف‌الدین آمدی، به‌ویژه کتاب او در علم جدل (که به گزارش شاگردش شیخ لبلی، آن را تدریس می‌کرد) نیز در نگارش این کتاب، استفاده کرده است<ref>ر.ک: ترجمة الشيخ شرف‌الدين ابن التلمساني، ص27-28</ref>.


استفاده [[سنوسی، محمد بن يوسف|امام محمد بن یوسف سنوسی]]، صاحب کتاب‌های مشهور در علم عقاید، از این اثر و اعتمادش بر آن در شرح عقاید کبرا و وسطایش (که باعث احیای علم اصول دین در آن زمان شد)، میزان اهمیت شرح ابن تلمسانی را نشان می‌دهد. علاوه بر [[سنوسی، محمد بن يوسف|سنوسی]]، غالب علمای مغرب اسلامی، در علم توحید بر این شرح، اعتماد کرده و مطالبشان را با استناد به متن این کتاب، تقویت کرده‌اند. ازاین‌رو، اکثر نسخه‌های این اثر به کتابخانه‌های غرب اسلامی، منتقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.
استفاده [[سنوسی، محمد بن یوسف|امام محمد بن یوسف سنوسی]]، صاحب کتاب‌های مشهور در علم عقاید، از این اثر و اعتمادش بر آن در شرح عقاید کبرا و وسطایش (که باعث احیای علم اصول دین در آن زمان شد)، میزان اهمیت شرح ابن تلمسانی را نشان می‌دهد. علاوه بر [[سنوسی، محمد بن یوسف|سنوسی]]، غالب علمای مغرب اسلامی، در علم توحید بر این شرح، اعتماد کرده و مطالبشان را با استناد به متن این کتاب، تقویت کرده‌اند. ازاین‌رو، اکثر نسخه‌های این اثر به کتابخانه‌های غرب اسلامی، منتقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.


همان طور که [[قنوجی بخاری، صدیق بن حسن‌خان|قنوجی]] در «[[أبجد العلوم]]» ذکر کرده، شارحان در نوشتن شرح بر یک اثر، از یکی از سه شیوه ذیل استفاده می‌کنند: برخی متن مشروح را به‌صورت کامل ذکر کرده و با عبارات «قوله»، «أقول» اصل عبارت را از شرح آن جدا می‌کنند. برخی، فقط مواضعی را که شرح کرده‌اند ذکر می‌کنند. گروه سوم از شیوه مزجی استفاده می‌کنند؛ یعنی عباراتشان را با عبارات اصلی نویسنده ترکیب کرده و با تغییر رنگ متن اصلی و... آن را از شرح جدا می‌نمایند. [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن تلمسانی]] در نگارش شرحش بر معالم أصول‌الدين، از روش اول استفاده کرده؛ او عبارات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را به‌صورت کامل با عنوان «قوله» ذکر کرده و سپس به مقتضای نیاز بحث به شرح و تعلیقه، آن را شرح کرده است. او در برخی موارد عبارات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را واضح و روشن دیده و آن را شرح نکرده، بلکه با عبارت «هذا واضح» از آن گذشته است. در برخی موارد نیز شروع به بیان مقدماتی که [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] ذکر کرده و تحقیق مقاماتی که فهم کلام بر آن متوقف است، کرده، ولی میان کلام نویسنده ([[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]) و کلام خودش با عباراتی مثل «أقول» یا «قلت» و... تمایز نیفکنده. طبعا در بعضی از این موارد، تشخیص اینکه کلام از نویسنده باشد یا شارح، کار مشکلی است. البته محقق کتاب، مدعی است که در جدا کردن عبارت شارح از نویسنده در این موارد، موفق عمل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>.
همان طور که [[قنوجی بخاری، صدیق بن حسن‌خان|قنوجی]] در «[[أبجد العلوم]]» ذکر کرده، شارحان در نوشتن شرح بر یک اثر، از یکی از سه شیوه ذیل استفاده می‌کنند: برخی متن مشروح را به‌صورت کامل ذکر کرده و با عبارات «قوله»، «أقول» اصل عبارت را از شرح آن جدا می‌کنند. برخی، فقط مواضعی را که شرح کرده‌اند ذکر می‌کنند. گروه سوم از شیوه مزجی استفاده می‌کنند؛ یعنی عباراتشان را با عبارات اصلی نویسنده ترکیب کرده و با تغییر رنگ متن اصلی و... آن را از شرح جدا می‌نمایند. [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن تلمسانی]] در نگارش شرحش بر معالم أصول‌الدين، از روش اول استفاده کرده؛ او عبارات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را به‌صورت کامل با عنوان «قوله» ذکر کرده و سپس به مقتضای نیاز بحث به شرح و تعلیقه، آن را شرح کرده است. او در برخی موارد عبارات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را واضح و روشن دیده و آن را شرح نکرده، بلکه با عبارت «هذا واضح» از آن گذشته است. در برخی موارد نیز شروع به بیان مقدماتی که [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] ذکر کرده و تحقیق مقاماتی که فهم کلام بر آن متوقف است، کرده، ولی میان کلام نویسنده ([[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]) و کلام خودش با عباراتی مثل «أقول» یا «قلت» و... تمایز نیفکنده. طبعا در بعضی از این موارد، تشخیص اینکه کلام از نویسنده باشد یا شارح، کار مشکلی است. البته محقق کتاب، مدعی است که در جدا کردن عبارت شارح از نویسنده در این موارد، موفق عمل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش