کشاجم، محمود بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR09507.jpg|بندانگشتی|         ]]
[[پرونده:NUR09507.jpg|بندانگشتی|]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
خط ۲۵: خط ۲۵:
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |
| data-type="authorWritings" |[[أدب النديم]]
 
ديوان كشاجم
 
[[المصايد و المطارد]]
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
خط ۳۲: خط ۳۶:
</div>
</div>


'''محمود بن حسین کشاجم''' (متوفی 360ق)، مکنی به ابوالفتح، از شاعران و ادیبان عرب بود. او نوه یا از نوادگان سندی بن شاهک، از دشمنان [[امام موسی کاظم(ع)]] است، ولی در عقیده با سندی مخالفت دارد و شیعه است. لقب کشاجم حکایت از تسلط او در علوم کتابت، شعر، ادب، جدل و منطق و نجوم دارد.
'''محمود بن حسین کشاجم''' (متوفی 360ق)، مکنی به ابوالفتح، از شاعران و ادیبان عرب بود. او نوه یا از نوادگان سندی بن شاهک، از دشمنان [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|امام موسی کاظم(ع)]] است، ولی در عقیده با سندی مخالفت دارد و شیعه است. لقب کشاجم حکایت از تسلط او در علوم کتابت، شعر، ادب، جدل و منطق و نجوم دارد.


==نام کامل، خانواده، کنیه==
==نام کامل، خانواده، کنیه==
خط ۴۸: خط ۵۲:
نام‌برده پیشواى ادب و پیش‌گام شعر است؛ تا آنجا که «رفاء سرى»، با مقام بلندی که در شعر و ادب داشت، به رونویسى دیوان کشاجم علاقه وافر داشت و در سبک شعر به راه او می‌رفت.
نام‌برده پیشواى ادب و پیش‌گام شعر است؛ تا آنجا که «رفاء سرى»، با مقام بلندی که در شعر و ادب داشت، به رونویسى دیوان کشاجم علاقه وافر داشت و در سبک شعر به راه او می‌رفت.


ابوبکر، محمد بن عبد الله حمدونى، دیوان شعرش را مرتب کرد و اضافاتى را که از پسر کشاجم، ابى‌الفرج به دست آورده بود، به آن ملحق نمود<ref>ر.ک: پایگاه اینترنتی حج</ref>.
ابوبکر، محمد بن عبدالله حمدونى، دیوان شعرش را مرتب کرد و اضافاتى را که از پسر کشاجم، ابى‌الفرج به دست آورده بود، به آن ملحق نمود<ref>ر.ک: پایگاه اینترنتی حج</ref>.


==هجوسرایی کشاجم==
==هجوسرایی کشاجم==
هجوسرایان،برخى زیاده‌روى کرده و جمعى کمتر پیرامون آن گشته‌اند و کشاجم از دسته دوم است. او در هجوسرایى، سبکى بدیع انتخاب نمود که از آن تجاوز ننموده. کشاجم در انتخاب این سبک، تحت تاثیر اخلاق نیک و عواطف انسانى خود بوده است. آثار این روحیات لطیف را مى‌توان در هجویات او مشاهده کرد؛ جز در یکى دو مورد که از این حد پا را فراتر نهاده است. او هجوسرایى را آلت دفاع ساخته، نه آلت حمله؛ لذا تمام هجویات او، از لهجه‌هاى تند و گزنده، فحش ناموس، گفتار زشت و آلودگى پاک است. خصم خود را هتک نمى‌کند و به هرگونه دریدگى و بدکردارى نمى‌آلاید؛ آزار او را مباح نمى‌شمارد و حرمت او را نمى‌برد؛ دروغ و تهمت نمى‌زند؛ درست برخلاف سیره و روش هجوسرایان و سرایندگان اعصار گذشته.
هجوسرایان، برخى زیاده‌روى کرده و جمعى کمتر پیرامون آن گشته‌اند و کشاجم از دسته دوم است. او در هجوسرایى، سبکی  بدیع انتخاب نمود که از آن تجاوز ننموده. کشاجم در انتخاب این سبک، تحت تأثیر اخلاق نیک و عواطف انسانى خود بوده است. آثار این روحیات لطیف را مى‌توان در هجویات او مشاهده کرد؛ جز در یکى دو مورد که از این حد پا را فراتر نهاده است. او هجوسرایى را آلت دفاع ساخته، نه آلت حمله؛ لذا تمام هجویات او، از لهجه‌هاى تند و گزنده، فحش ناموس، گفتار زشت و آلودگى پاک است. خصم خود را هتک نمى‌کند و به هرگونه دریدگى و بدکردارى نمى‌آلاید؛ آزار او را مباح نمى‌شمارد و حرمت او را نمى‌برد؛ دروغ و تهمت نمى‌زند؛ درست برخلاف سیره و روش هجوسرایان و سرایندگان اعصار گذشته.


از هجویات لطیفش این گفتار اوست:  
از هجویات لطیفش این گفتار اوست:  
خط ۸۰: خط ۸۴:
از بررسى اشعارش به دست می‌آید که در محضر اخفش کوچک، على بن سلیمان، متوفی 310ق، ادب آموخته است. این دانش‌اندوزى، یا در هنگامى بوده است که اخفش در مصر بوده؛ زیرا او در سال 287، وارد مصر شده و در سال 306، به حلب کوچ کرده؛ یا در بغداد، اوقاتى که اخفش هنوز بغداد را به عزم مصر ترک نگفته. این موضوع از قصیده‌اى مکشوف است که اخفش را ستایش مى‌کند و یادآور مى‌شود که در شام بر او حدیث عرضه کرده؛ این برخورد در شام، یا موقعى است که اخفش به‌سوى مصر می‌رفته، یا هنگام بازگشت از مصر<ref>ر.ک: همان</ref>.
از بررسى اشعارش به دست می‌آید که در محضر اخفش کوچک، على بن سلیمان، متوفی 310ق، ادب آموخته است. این دانش‌اندوزى، یا در هنگامى بوده است که اخفش در مصر بوده؛ زیرا او در سال 287، وارد مصر شده و در سال 306، به حلب کوچ کرده؛ یا در بغداد، اوقاتى که اخفش هنوز بغداد را به عزم مصر ترک نگفته. این موضوع از قصیده‌اى مکشوف است که اخفش را ستایش مى‌کند و یادآور مى‌شود که در شام بر او حدیث عرضه کرده؛ این برخورد در شام، یا موقعى است که اخفش به‌سوى مصر می‌رفته، یا هنگام بازگشت از مصر<ref>ر.ک: همان</ref>.


==تألیفات==
==وفات==
در «[[شذرات الذهب في أخبار من ذهب|شذرات الذهب]]»، وفات او به سال 360 آمده و «تاريخ آداب اللغة العربية»، آن را برگزیده، ولى در «[[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]]» و کتاب «شیعه و فنون اسلام» و «[[الأعلام الشرقية في المائة الرابعة عشرة الهجرية|اعلام]]» [[زرکلی، خیرالدین|زرکلى]]، وفات او را به سال 350 نوشته‌اند. جمعى هم بین این دو تاریخ مردد آورده‌اند. گواه قطعى در دست نیست که کدام‌یک واقعیت دارد؛ از جمله در مقدمه دیوانش آمده که سال وفات شاعر 330ق، است و آن‌هم ممکن است؛ زیرا شاعر چنان‌که در مدیحه ابن‌ مقله یاد کرده، قبل از سال 324، از پیرى خود مى‌نالد<ref>ر.ک: همان</ref>.
 
==آثار==
# أدب النديم؛
# أدب النديم؛
# کتاب رسائل (نامه‌ها)؛
# کتاب رسائل (نامه‌ها)؛
خط ۸۸: خط ۹۵:
# ‌الصبيح (زیبا)؛
# ‌الصبيح (زیبا)؛
# ‌بیرزه در علم شکار<ref>ر.ک: همان</ref>.
# ‌بیرزه در علم شکار<ref>ر.ک: همان</ref>.
==وفات==
در «[[شذرات الذهب في أخبار من ذهب|شذرات الذهب]]»، وفات او به سال 360 آمده و «تاريخ آداب اللغة العربية»، آن را برگزیده، ولى در «[[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]]» و کتاب «شیعه و فنون اسلام» و «[[الأعلام الشرقية في المائة الرابعة عشرة الهجرية|اعلام]]» [[زرکلی، خیرالدین|زرکلى]]، وفات او را به سال 350 نوشته‌اند. جمعى هم بین این دو تاریخ مردد آورده‌اند. گواه قطعى در دست نیست که کدام‌یک واقعیت دارد؛ از جمله در مقدمه دیوانش آمده که سال وفات شاعر 330ق، است و آن‌هم ممکن است؛ زیرا شاعر چنان‌که در مدیحه ابن‌مقله یاد کرده، قبل از سال 324، از پیرى خود مى‌نالد<ref>ر.ک: همان</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۰۴: خط ۱۰۸:
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}


[[أدب الندیم]]
[[أدب النديم]]


[[ديوان كشاجم]]
[[ديوان كشاجم]]
خط ۱۱۱: خط ۱۱۵:


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:مقالات جدید]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:ادیبان]]
[[رده:محدثان شیعه]]