۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 تیر الی 24 مرداد' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
#:نكته: «خيلى عجيب است كه در اينگونه مطالب برهانيه چرا بايد به الفاظ خوش و اشعار شيرين اكتفا شود؟ لا حكم إلا لله. و اما آنكه وحدت و كثرت هر دو حقيقى است، پس در نوشته سابقه عرض شده بود كه: وحدت وجود، عدديه نيست تا منافى كثرت باشد، بلكه وحدت اطلاقيه انبساطيه است؛ فليس في دار الوجود إلا صرف الوجود المتجلي في مقام فعله، تجليا وحدانيا على نهج وحدته و ذلك التجلي هو الساري في مرائي الممكنات كالمطلق في المقيد، لا أن الوجود الواجبي بذاته كذلك؛ تعالى عما يقول الظالمون»<ref>همان، ص129</ref> | #:نكته: «خيلى عجيب است كه در اينگونه مطالب برهانيه چرا بايد به الفاظ خوش و اشعار شيرين اكتفا شود؟ لا حكم إلا لله. و اما آنكه وحدت و كثرت هر دو حقيقى است، پس در نوشته سابقه عرض شده بود كه: وحدت وجود، عدديه نيست تا منافى كثرت باشد، بلكه وحدت اطلاقيه انبساطيه است؛ فليس في دار الوجود إلا صرف الوجود المتجلي في مقام فعله، تجليا وحدانيا على نهج وحدته و ذلك التجلي هو الساري في مرائي الممكنات كالمطلق في المقيد، لا أن الوجود الواجبي بذاته كذلك؛ تعالى عما يقول الظالمون»<ref>همان، ص129</ref> | ||
#مكتوب پنجم مرحوم سيد: | #مكتوب پنجم مرحوم سيد: | ||
#:نكته: «بهترين طرق براى معرفت اين | #:نكته: «بهترين طرق براى معرفت اين کیفیت وحدت با كثرت، معرفت نفس و کیفیت سريان اوست در جميع مراتب از شؤون خود؛ از عقل و خيال و طبع و صدور افعال خارجيه از او و عينيت اوست با هر مرتبه در آن مرتبه و اگر تصوير كرديد وجود معلولى را براى عالم مواد با وحدت فيض اقدس، چرا تصوير نشود با وحدت حضرت حق جل و علا»<ref>همان، ص137</ref> | ||
#مكتوب ششم مرحوم شيخ: | #مكتوب ششم مرحوم شيخ: | ||
#:نكته: «البته از واضحات است كه: اين معامله كه با فيض مقدس مىشود، ممكن نيست كه با وجود واجب شود؛ زيرا كه واجب لا يعقل إلا أن يكون صرف الوجود و صرف حقيقت هستى معرى و مبرى است از اتحاد با حدود ماهويه و عدميه و سمات امكانات و نقصانات إلا أن يكون فاقدا لدرجة الصرافة و المحوضة و هو خلف و لهذه الجهة نلتزم بالوجود المنبسط كما لا يخفى على أهله»<ref>همان، ص142</ref> | #:نكته: «البته از واضحات است كه: اين معامله كه با فيض مقدس مىشود، ممكن نيست كه با وجود واجب شود؛ زيرا كه واجب لا يعقل إلا أن يكون صرف الوجود و صرف حقيقت هستى معرى و مبرى است از اتحاد با حدود ماهويه و عدميه و سمات امكانات و نقصانات إلا أن يكون فاقدا لدرجة الصرافة و المحوضة و هو خلف و لهذه الجهة نلتزم بالوجود المنبسط كما لا يخفى على أهله»<ref>همان، ص142</ref> |
ویرایش