۵۳٬۳۲۷
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NUR14232J1.jpg | عنوان = | عنوانهای دیگر = | پدیدآوران =...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
از جمله موضوعات جالب و قابل توجه این سفرنامه، اشاره هوبر به این نکته است که آموزش دختران در میان اعراب و مسلمانان آن دوران، چیز عجیبی نبوده است. وی در خلال گزارش خود از شهرها و قریهها، به ذکر تعداد مساجد هریک پرداخته و از میزان تحصیلات مردم، بهویژه وجود مدارس برای دختران خبر داده که این امر ثابت میکند که تحصیلات دختران در میان اعراب و مسلمانان، امر عجیبی نبوده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | از جمله موضوعات جالب و قابل توجه این سفرنامه، اشاره هوبر به این نکته است که آموزش دختران در میان اعراب و مسلمانان آن دوران، چیز عجیبی نبوده است. وی در خلال گزارش خود از شهرها و قریهها، به ذکر تعداد مساجد هریک پرداخته و از میزان تحصیلات مردم، بهویژه وجود مدارس برای دختران خبر داده که این امر ثابت میکند که تحصیلات دختران در میان اعراب و مسلمانان، امر عجیبی نبوده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در زمانی که هوبر در شهری به نام حائل بود (شهری در عربستان سعودی است که در استان حائل واقع شده و مرکز این استان است)، از حاکم آنجا، محمد آل عبدالله بن راشد اجازه خواست تا از قصیم (منطقهای است در بخش مرکزی عربستان) دیدن کرده و از آنجا به حجاز برود و ابن راشد نیز باآنکه مایل به این کار نبود، اما با نوشتن نامههایی به شاهزادگانی که حاکم شهرهای «بریده» (مرکز استان قصیم در عربستان) و «عنیزه» (شهری در استان قصیم عربستان در شمال ریاض و میانه نجد) بودند، به وی اجازه این کار را داد. دیدار او از شهر عنیزه، کوتاه بوده و بیشتر از سه روز، طول نکشید. ظاهرا شاهزاده عنیزه، تمایل زیادی به حضور وی، در سطح شهر نداشت؛ زیرا بیشتر از دو سال از سفر جهانگرد انگلیسی به نام چارلز مونتاگو دواتی (1843-1926م) به این شهر نگذشته بود و هنوز خاطره خجالت و مشکلاتی که وی به وجود آورده بود، در ذهن شاهزاده و مردم، بهجای مانده بود. بازدید هوبر از این شهرها، در ماه مبارک رمضان صورت گرفت، ولذا آمدن یک مسیحی در این زمان خاص، در آن روزها، کار آسانی نبود؛ ازاینرو شاهزاده از وی پرسید که چرا در ماه رمضان بدین شهر آمده است و سعی در نگاه داشتن وی در قصر داشت، اما هوبر به شناخت شهر و بازارهای آن، اصرار داشته و در نهایت، موفق به گرفتن اجازه این کار از شاهزاده شد<ref>ر.ک: همان</ref>. | |||
پس از اصرار هوبر به بازدید از عنیزه و نشان دادن نامه ابن رشید به حاکم آن، وی برخورد حاکم را چنین توصیف میکند: وی نگاه سردرگم و نگرانکنندهای داشت؛ به همین دلیل سعی کردم به او اطمینان دهم و به او گفتم که آمدهام تا فقط دو یا سه روز از این شهر بازدید کنم... بااینحال، در پایان، ما به یک تفاهم رسیدیم و توافق کردیم که من نباید بهجز با همراهی مردانی از طرف شاهزاده، در داخل شهر، تردد داشته باشم<ref>ر.ک: همان</ref>. | پس از اصرار هوبر به بازدید از عنیزه و نشان دادن نامه ابن رشید به حاکم آن، وی برخورد حاکم را چنین توصیف میکند: وی نگاه سردرگم و نگرانکنندهای داشت؛ به همین دلیل سعی کردم به او اطمینان دهم و به او گفتم که آمدهام تا فقط دو یا سه روز از این شهر بازدید کنم... بااینحال، در پایان، ما به یک تفاهم رسیدیم و توافق کردیم که من نباید بهجز با همراهی مردانی از طرف شاهزاده، در داخل شهر، تردد داشته باشم<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش