ریاض السیاحه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ح' به 'ه‌ح')
جز (جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه')
خط ۴۵: خط ۴۵:
مصحح کتاب درباره آن می‌نویسد: این کتاب گنجینه‌ای است از عرفان و تذکره و علوم و شبیه دایرة‎المعارفی است از مطالب تاریخى جغرافیائى و سفینه‌ای است از اشعار و در حد خود کم‌نظیر بلکه بى‌نظیر است. سعى مؤلف بر این است که تا ممکن است از مطالب سمعى بگریزد و هر چه دیده و به ثبوت رسانده متذکر گردد و نیز از تعصب و عناد و تنگ‎چشمى بپرهیزد و الحق در این معنى داد سخن داده و حق مطلب را ادا کرده است‎.
مصحح کتاب درباره آن می‌نویسد: این کتاب گنجینه‌ای است از عرفان و تذکره و علوم و شبیه دایرة‎المعارفی است از مطالب تاریخى جغرافیائى و سفینه‌ای است از اشعار و در حد خود کم‌نظیر بلکه بى‌نظیر است. سعى مؤلف بر این است که تا ممکن است از مطالب سمعى بگریزد و هر چه دیده و به ثبوت رسانده متذکر گردد و نیز از تعصب و عناد و تنگ‎چشمى بپرهیزد و الحق در این معنى داد سخن داده و حق مطلب را ادا کرده است‎.


البته در بعضی قسمت‎ها چون تاریخ گذشتگان ناچار به نقل از مورخین اکتفا نموده است و بنابراین اگر بعض گوشه‌هاى تاریخ به افسه‌گانه شبیه‌تر باشد و تحقیقات خلاف آن‌ها را روشن ساخته باشد مانند (تاریخ ملوک پیشدادى و کیان) بر مؤلف بحثى نخواهد بود.
البته در بعضی قسمت‎ها چون تاریخ گذشتگان ناچار به نقل از مورخین اکتفا نموده است و بنابراین اگر بعض گوشه‌هاى تاریخ به افسانه شبیه‌تر باشد و تحقیقات خلاف آن‌ها را روشن ساخته باشد مانند (تاریخ ملوک پیشدادى و کیان) بر مؤلف بحثى نخواهد بود.


مطلب دیگر این است که مؤلف بسیار جاها دیده و شهرها سیاحت کرده و اشخاص ملاقات نموده که آن‌ها را در کتاب خود نیاورده است. اولین دلیل این امر، رعایت اختصار بوده و دوم آنکه نوشته‌ها و یادداشت‎های او را یکى از حکام در ضمن آزار بسیار از بین برده است. بخشی از نوشته وی که دراین‌ارتباط است برای آشنایی با قلم وی ذکر می‌گردد: «استعذار- بر ضمیر منیر دانشمندان عذرپذیر مخفى و مستتر نماند که جامع این اوراق و محرر این اطباق الفقیر الحقیر الساهى ابن اسکندر زین‌العابدین نعمت اللهی در حین گردش عالم و سیاحت طوایف امم بهر بلدى و شهرى که وارد می‌شد و بهر ناحیه و دیارى که منزل مى‌نمود فی‌الجمله اگر احوال و اوضاع آن دیار در نظر غرابت داشت و کلامى که اعتناء به او بود از محققى استماع مى‌نمود به قید کتابت آورده جمع مى‌کرد و حالات و مقالات هر فرقه را تحریر مى‌نمود به‌قصد آنکه اگر روزى توفیق رفیق گردد و عون بارى‎تعالى یار شود ترتیب و تدوین نموده کتابى سازد و در آن باب سعى بلیغ و اهتمام تمام داشت عاقبت‌الامر به خاطر آمد که قطع علایق از ایران نموده در آستان قدس خامس آل عبا جناب سیدالشهدا علیه‌السلام مجاورت اختیار نماید، در آن مکان شریف فارغ‌البال و آسوده‌حال آنچه مکنون خاطر است به انجام رساند و چندى که از عمر باقى است در زیارت آن حضرت مختتم گرداند بناء علی‌هذا در سنه هزار و دویست و چهل‌ویک هجرى از بلده شیراز حرکت نموده عزیمت مقصد کرد و روى توجه به صوب (سمت) امام مظلوم آورد چون به قصبه قمشه رسید محمدقاسم خان ولد سلیمان خان قاجار که حکومت آن دیار بوى متعلق بود ستمگرى کرده جمیع اسباب و اشیاء و ما یعرف راقم را غارت و تصرف نمود و اهل و عیال و متعلقان فقیر را دستگیر کرد و آنچه از لوازم جور و ظلم و ایذاء بود نسبت به فقیر و متعلقان به عمل آورد من‌جمله اوراقى که در مدت بیست‌وپنج سال زحمت کشیده جمع کرده بود همگى را تاراج نمود نه از خدا شرم و نه از رسول اکرم آزرم کرد چون مضامین اوراق و اسماى بلاد همگى در خاطر نبود و نیز جمیع مطالب و مضامین آن‌ها را حفظ نمودن از حیز امکان خارج بود بنابرآن اکثر بلاد اقالیم سبعه از مشرق و مغرب و شمال و جنوب مذکور نگردید و بر وفق دلخواه به انجام نرسید و به فحواى العذر عند الکرام مقبول اگر در این دفتر تفریط و افراط مشاهده گردد و در عبارات و حکایات آن زیاده و نقصان دیده شود عفو خواهند فرمود و بر بى‎ربطى حقیر حمل نخواهند نمود.»<ref>ر.ک: همان، ص80-82</ref>
مطلب دیگر این است که مؤلف بسیار جاها دیده و شهرها سیاحت کرده و اشخاص ملاقات نموده که آن‌ها را در کتاب خود نیاورده است. اولین دلیل این امر، رعایت اختصار بوده و دوم آنکه نوشته‌ها و یادداشت‎های او را یکى از حکام در ضمن آزار بسیار از بین برده است. بخشی از نوشته وی که دراین‌ارتباط است برای آشنایی با قلم وی ذکر می‌گردد: «استعذار- بر ضمیر منیر دانشمندان عذرپذیر مخفى و مستتر نماند که جامع این اوراق و محرر این اطباق الفقیر الحقیر الساهى ابن اسکندر زین‌العابدین نعمت اللهی در حین گردش عالم و سیاحت طوایف امم بهر بلدى و شهرى که وارد می‌شد و بهر ناحیه و دیارى که منزل مى‌نمود فی‌الجمله اگر احوال و اوضاع آن دیار در نظر غرابت داشت و کلامى که اعتناء به او بود از محققى استماع مى‌نمود به قید کتابت آورده جمع مى‌کرد و حالات و مقالات هر فرقه را تحریر مى‌نمود به‌قصد آنکه اگر روزى توفیق رفیق گردد و عون بارى‎تعالى یار شود ترتیب و تدوین نموده کتابى سازد و در آن باب سعى بلیغ و اهتمام تمام داشت عاقبت‌الامر به خاطر آمد که قطع علایق از ایران نموده در آستان قدس خامس آل عبا جناب سیدالشهدا علیه‌السلام مجاورت اختیار نماید، در آن مکان شریف فارغ‌البال و آسوده‌حال آنچه مکنون خاطر است به انجام رساند و چندى که از عمر باقى است در زیارت آن حضرت مختتم گرداند بناء علی‌هذا در سنه هزار و دویست و چهل‌ویک هجرى از بلده شیراز حرکت نموده عزیمت مقصد کرد و روى توجه به صوب (سمت) امام مظلوم آورد چون به قصبه قمشه رسید محمدقاسم خان ولد سلیمان خان قاجار که حکومت آن دیار بوى متعلق بود ستمگرى کرده جمیع اسباب و اشیاء و ما یعرف راقم را غارت و تصرف نمود و اهل و عیال و متعلقان فقیر را دستگیر کرد و آنچه از لوازم جور و ظلم و ایذاء بود نسبت به فقیر و متعلقان به عمل آورد من‌جمله اوراقى که در مدت بیست‌وپنج سال زحمت کشیده جمع کرده بود همگى را تاراج نمود نه از خدا شرم و نه از رسول اکرم آزرم کرد چون مضامین اوراق و اسماى بلاد همگى در خاطر نبود و نیز جمیع مطالب و مضامین آن‌ها را حفظ نمودن از حیز امکان خارج بود بنابرآن اکثر بلاد اقالیم سبعه از مشرق و مغرب و شمال و جنوب مذکور نگردید و بر وفق دلخواه به انجام نرسید و به فحواى العذر عند الکرام مقبول اگر در این دفتر تفریط و افراط مشاهده گردد و در عبارات و حکایات آن زیاده و نقصان دیده شود عفو خواهند فرمود و بر بى‎ربطى حقیر حمل نخواهند نمود.»<ref>ر.ک: همان، ص80-82</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش