تاريخ الأدب العربي (شوقی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ تاريخ الأدب العربي را به تاريخ الأدب العربي (شوقی) منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
}}  
}}  
   
   
'''تاريخ الأدب العربي'''، مهم‌ترین‌ اثر احمد شوقی ضیف (درگذشته 2005م) مشهور به شوقی ضیف، در موضوع تاریخ ادبیات عرب است که در ده جلد به عربی منتشر شده است. در این اثر ادبیات عرب و تحولات آن به لحاظ تاریخی از عصر جاهلی تا اسلامی و عصر عباسی و به لحاظ جغرافیایی از جزیرة‌العرب و عراق تا موریتانی و سودان موردمطالعه قرار گرفته است.
'''تاريخ الأدب العربي'''، مهم‌ترین‌ اثر [[ضیف، شوقی|احمد شوقی ضیف]] (درگذشته 2005م) مشهور به [[ضیف، شوقی|شوقی ضیف]]، در موضوع تاریخ ادبیات عرب است که در ده جلد به عربی منتشر شده است. در این اثر ادبیات عرب و تحولات آن به لحاظ تاریخی از عصر جاهلی تا اسلامی و عصر عباسی و به لحاظ جغرافیایی از جزیرة‌العرب و عراق تا موریتانی و سودان موردمطالعه قرار گرفته است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۴: خط ۳۴:
از‌ مطالعه‌ فهرست موضوعات این جلد واضح می‌گردد، مؤلف این کتاب از روش پیشینیان خود پیروی نمود. و در‌ تقسیم‌بندی‌ دوران‌های ادبی نظر خاصی نداشته است. حال اگر بگوییم وی شیوه و اصول‌ متعارف‌ مورخان ادبیات را به کار برده است‌. ناگزیریم‌ بپرسیم‌ پس نوآوری او در کجاست؟ جواب‌ این‌ پرسش از مطالعه این کتاب‌ و مقایسه آن با مؤلفات دیگر که در این‌ مباحث‌ نگاشته شده است روشن می‌گردد‌ اما‌ اشاره به‌ چند‌ نکته‌ لازم است:
از‌ مطالعه‌ فهرست موضوعات این جلد واضح می‌گردد، مؤلف این کتاب از روش پیشینیان خود پیروی نمود. و در‌ تقسیم‌بندی‌ دوران‌های ادبی نظر خاصی نداشته است. حال اگر بگوییم وی شیوه و اصول‌ متعارف‌ مورخان ادبیات را به کار برده است‌. ناگزیریم‌ بپرسیم‌ پس نوآوری او در کجاست؟ جواب‌ این‌ پرسش از مطالعه این کتاب‌ و مقایسه آن با مؤلفات دیگر که در این‌ مباحث‌ نگاشته شده است روشن می‌گردد‌ اما‌ اشاره به‌ چند‌ نکته‌ لازم است:
# موضوعات این جلد بر اساس‌ سلسله زمانی و منطقی تدوین شده و در این‌ شیوه نوآوری وجود ندارد.
# موضوعات این جلد بر اساس‌ سلسله زمانی و منطقی تدوین شده و در این‌ شیوه نوآوری وجود ندارد.
# لحن‌ و بیان مطالب از متانت عبارت و دقت‌ تعبیر بهره‌مند است ولی‌ به‌ لحاظ صنعت و هنر نویسندگی به‌پای‌ اثر مصطفی صادق الرافعی (ادیب توانای مصری‌ 1937-1880م) و یا احمد حست الزیات‌‌ نمی‌رسد‌. این مطلب، نشانگر عجز و ناتوانی‌‌ مؤلف‌ نیست‌؛ بلکه به نظر‌ می‌رسد‌، نگارنده در پی آن بوده‌ که‌ این کتاب به طبقات و اقشار مختلف راه یافته و مختص اهل ادب نباشد.
# لحن‌ و بیان مطالب از متانت عبارت و دقت‌ تعبیر بهره‌مند است ولی‌ به‌ لحاظ صنعت و هنر نویسندگی به‌پای‌ اثر [[مصطفی صادق الرافعی]] (ادیب توانای مصری‌ 1937-1880م) و یا [[احمد حست الزیات‌‌]] نمی‌رسد‌. این مطلب، نشانگر عجز و ناتوانی‌‌ مؤلف‌ نیست‌؛ بلکه به نظر‌ می‌رسد‌، نگارنده در پی آن بوده‌ که‌ این کتاب به طبقات و اقشار مختلف راه یافته و مختص اهل ادب نباشد.
# در‌ بسیاری‌ از موضوعاتی که با مهارت و فرزانگی‌ خاص‌ مطرح شده‌ پاسخی‌‌ برای‌ پرسش‌هایی که به ذهن‌ خواننده خطور می‌کند دیده نمی‌شود؛ به‌عنوان‌مثال در بحث‌ امرؤالقیس آنجایی‌که پیدایش هنر قصیده‌سرایی‌ مطرح است نگارنده از علل پیدایش‌ آن‌‌ در‌ امیر‌نشین‌ کنده، و پدید آمدن‌ آن بر زبان امرؤالقیس بحث به میان نمی‌آورد<ref>ر.ک: همان، ص169</ref>.
# در‌ بسیاری‌ از موضوعاتی که با مهارت و فرزانگی‌ خاص‌ مطرح شده‌ پاسخی‌‌ برای‌ پرسش‌هایی که به ذهن‌ خواننده خطور می‌کند دیده نمی‌شود؛ به‌عنوان‌مثال در بحث‌ امرؤالقیس آنجایی‌که پیدایش هنر قصیده‌سرایی‌ مطرح است نگارنده از علل پیدایش‌ آن‌‌ در‌ امیر‌نشین‌ کنده، و پدید آمدن‌ آن بر زبان امرؤالقیس بحث به میان نمی‌آورد<ref>ر.ک: همان، ص169</ref>.


خط ۴۳: خط ۴۳:
نظریه‌ای در محافل برخی اهل بحث عرب یا خاورشناس مبتنی بر این مطلب وجود داشت که اسلام، اثر‌ کمی‌ در اشعار مخضرمین‌ به‌جای گذاشت. حال‌آنکه چنین‌ نظریه‌ای بسیار سخیف و دور از واقع است چراکه خداوند متعال بر این شاعران نعمت‌ اسلام را به اتمام رسانید‌ و تعداد‌ زیادی از آنان در صفوف مجاهدان راه خدا درآمدند. قرآن کریم هم، گروهی از شعرای دارای ایمان و عمل صالح و دیگر صفات مثبت را از آن حکم معروف خود جدا‌ می‌نماید‌ و خود رسول اکرم(ص) نیز شعرای صالح را مورد لطف و عنایت خود قرار داده‌اند که حکایات آن در تاریخ مسطور است. یکی از اندیشمندان معاصر درباره قوت نفوذ و تأثیر شعر‌ برخی‌ شعرای‌ عصر اسلامی خصوصاً عصر اموی‌ و عباسی‌ که‌ در زیر به آنها اشاره خواهد شد می‌گوید: اشعار اینان، کار وسایل‌ ارتباط‌جمعی امروز را انجام می‌داد و چند بیت شعر ایشان‌ کافی‌ بود‌ جمعیت‌های عظیم را به‌سوی هدفی به حرکت‌ درآورد‌ مثل‌اینکه، آنان را بر دستگاه خلافت بشوراند. این جمله از کمیت صاحب دیوان الهاشمیات معروف است که گفت‌: «چهل‌ سال‌ چوبه‌دار خود را بر دوشم حمل نمودم و دنبال کسی می‌گشتیم‌ تا طناب آن را بر گردن من‌ بیندازید»<ref>ر.ک: همان، ص171-170</ref>.
نظریه‌ای در محافل برخی اهل بحث عرب یا خاورشناس مبتنی بر این مطلب وجود داشت که اسلام، اثر‌ کمی‌ در اشعار مخضرمین‌ به‌جای گذاشت. حال‌آنکه چنین‌ نظریه‌ای بسیار سخیف و دور از واقع است چراکه خداوند متعال بر این شاعران نعمت‌ اسلام را به اتمام رسانید‌ و تعداد‌ زیادی از آنان در صفوف مجاهدان راه خدا درآمدند. قرآن کریم هم، گروهی از شعرای دارای ایمان و عمل صالح و دیگر صفات مثبت را از آن حکم معروف خود جدا‌ می‌نماید‌ و خود رسول اکرم(ص) نیز شعرای صالح را مورد لطف و عنایت خود قرار داده‌اند که حکایات آن در تاریخ مسطور است. یکی از اندیشمندان معاصر درباره قوت نفوذ و تأثیر شعر‌ برخی‌ شعرای‌ عصر اسلامی خصوصاً عصر اموی‌ و عباسی‌ که‌ در زیر به آنها اشاره خواهد شد می‌گوید: اشعار اینان، کار وسایل‌ ارتباط‌جمعی امروز را انجام می‌داد و چند بیت شعر ایشان‌ کافی‌ بود‌ جمعیت‌های عظیم را به‌سوی هدفی به حرکت‌ درآورد‌ مثل‌اینکه، آنان را بر دستگاه خلافت بشوراند. این جمله از کمیت صاحب دیوان الهاشمیات معروف است که گفت‌: «چهل‌ سال‌ چوبه‌دار خود را بر دوشم حمل نمودم و دنبال کسی می‌گشتیم‌ تا طناب آن را بر گردن من‌ بیندازید»<ref>ر.ک: همان، ص171-170</ref>.


جلد سوم که حاوی بخش نخست عباسیان است با بررسی زندگی عباسیان آغاز می‌شود که خود را بر ادیبان عباسی به‌طورجدی، خواه در‌ زندگی‌ سیاسی‌ و حکومتی و یا زندگی اشرافی و اجتماعی‌ تحمیل نمودند. همچنین‌ پدیده‌هایی‌ مانند غوطه‌ور شدن در بی‌عفتی و بی‌پروایی و لذت‌پرستی و زندقه و زهد و عبادت و یا زندگی فکری و علمی‌ نیز مورد بررسی شوقی ضیف قرار گرفته است.‌ مقصود‌ از‌ زندگی فکری و علمی‌ از قبیل ترجمه فرهنگ‌های بیگانگان‌، نقل‌ علوم ملل مستعرب، برقرار کردن اصول و پایه‌های علوم زبان و تاریخ علوم مذهبی و دین و کلامی و مواردی ازاین‌دست‌ می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص173</ref>. ‌
جلد سوم که حاوی بخش نخست عباسیان است با بررسی زندگی عباسیان آغاز می‌شود که خود را بر ادیبان عباسی به‌طورجدی، خواه در‌ زندگی‌ سیاسی‌ و حکومتی و یا زندگی اشرافی و اجتماعی‌ تحمیل نمودند. همچنین‌ پدیده‌هایی‌ مانند غوطه‌ور شدن در بی‌عفتی و بی‌پروایی و لذت‌پرستی و زندقه و زهد و عبادت و یا زندگی فکری و علمی‌ نیز مورد بررسی [[ضیف، شوقی|شوقی ضیف]] قرار گرفته است.‌ مقصود‌ از‌ زندگی فکری و علمی‌ از قبیل ترجمه فرهنگ‌های بیگانگان‌، نقل‌ علوم ملل مستعرب، برقرار کردن اصول و پایه‌های علوم زبان و تاریخ علوم مذهبی و دین و کلامی و مواردی ازاین‌دست‌ می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص173</ref>. ‌


در جلد‌ چهارم‌ عصر دوم عباسی بحث شده و اوضاع‌ سیاسی‌ و رویدادهایی‌ که منجر به انتقال قدرت‌ از ایرانیان‌ به ترکان‌ گردید‌ موردبحث‌ قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص175</ref>. ‌
در جلد‌ چهارم‌ عصر دوم عباسی بحث شده و اوضاع‌ سیاسی‌ و رویدادهایی‌ که منجر به انتقال قدرت‌ از ایرانیان‌ به ترکان‌ گردید‌ موردبحث‌ قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص175</ref>. ‌
خط ۵۵: خط ۵۵:
در جلد هشتم تا دهم نیز به ترتیب اندلس؛ لیبی، تونس، صقلیه (سیسیل)؛ و الجزائر، المغرب الاقصی (مراکش)، موریتانی و سودان مطرح شده است.
در جلد هشتم تا دهم نیز به ترتیب اندلس؛ لیبی، تونس، صقلیه (سیسیل)؛ و الجزائر، المغرب الاقصی (مراکش)، موریتانی و سودان مطرح شده است.


ضیف، اساس تشیع را عشق به اهل‌بیت(ع)‌ دانسته‌ و معتقد است این عشق به‌ اهل‌بیت(ع)‌‌ عده‌ای را به‌ زهد‌ کشاند، چنانکه ابوالاسود‌ الدؤلی‌ از دنیا روی برگرداند<ref>ر.ک: سامی الدبونی، سید جعفر، ص177</ref>. البته شوقی ضیف حب شیعه به اهل‌بیت(ع) را ناشی‌ از حب ایشان به جد آنها دانسته و آن را موجب تقوا و پرستش خداوند متعال در بالاترین شکل آن دانسته است... ‌لکن در برخی از مطالب کتابش نظری متفاوت از این نوشته برداشت می‌شود. در جلد چهارم کتابش و در فصل ششم آن مطلبی راجع به شعرای شیعه و زندگی محمد بن صالح علوی حمانی علوی و مفجع بصری آورده است. از مطالعه این فصل نظر منفی مؤلف نسبت به شیعه مشخص می‌گردد<ref>ر.ک: همان، ص179</ref>.
[[ضیف، شوقی|ضیف]]، اساس تشیع را عشق به اهل‌بیت(ع)‌ دانسته‌ و معتقد است این عشق به‌ اهل‌بیت(ع)‌‌ عده‌ای را به‌ زهد‌ کشاند، چنانکه ابوالاسود‌ الدؤلی‌ از دنیا روی برگرداند<ref>ر.ک: سامی الدبونی، سید جعفر، ص177</ref>. البته [[ضیف، شوقی|شوقی ضیف]] حب شیعه به اهل‌بیت(ع) را ناشی‌ از حب ایشان به جد آنها دانسته و آن را موجب تقوا و پرستش خداوند متعال در بالاترین شکل آن دانسته است... ‌لکن در برخی از مطالب کتابش نظری متفاوت از این نوشته برداشت می‌شود. در جلد چهارم کتابش و در فصل ششم آن مطلبی راجع به شعرای شیعه و زندگی محمد بن صالح علوی حمانی علوی و مفجع بصری آورده است. از مطالعه این فصل نظر منفی مؤلف نسبت به شیعه مشخص می‌گردد<ref>ر.ک: همان، ص179</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۶۳: خط ۶۳:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش