تاریخ وصاف الحضرة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}  
}}  
   
   
'''تاریخ وصاف الحضرة''' (یا تجزية الأمصار و تزجية الأعصار)، اثر شهاب‌الدین (یا شرف‌الدین) عبدالله بن عزالدین فضل‌الله شیرازی (متوفی 730ق)، از قدیم‌ترین منابع درباره دوره ایلخانان، به زبان فارسی می‌باشد که با تصحیح علیرضا حاجیان‌نژاد، به چاپ رسیده است.
'''تاریخ وصاف الحضرة''' (یا تجزية الأمصار و تزجية الأعصار)، اثر [[وصاف الحضره، عبدالله بن فضل‌الله|شهاب‌الدین (یا شرف‌الدین) عبدالله بن عزالدین فضل‌الله شیرازی]] (متوفی 730ق)، از قدیم‌ترین منابع درباره دوره ایلخانان، به زبان فارسی می‌باشد که با تصحیح [[حاجیان‌نژاد، علیرضا|علیرضا حاجیان‌نژاد]]، به چاپ رسیده است.


در پایان کتاب چند رسائل مفرد و خلاصه تاریخ جهانگشای جوینی آمده است.
در پایان کتاب چند رسائل مفرد و خلاصه [[تاریخ جهانگشاى جوینى|تاریخ جهانگشای جوینی]] آمده است.


==تاریخ نگارش==
==تاریخ نگارش==
خط ۳۸: خط ۳۸:


==ساختار==
==ساختار==
تاریخ وصاف مشتمل است بر یک مقدمه و پنج جلد در شرح رویدادهای حکومت ایلخانان، از مرگ مُنکوقاآن تا اواسط سلطنت ابوسعید بهادر (716ـ 736ق) یعنی 723ق. وصاف پس از شرح مختصری درباره منکوقاآن و وقایع پس از مرگ وی، به سلطنت هولاکوخان و فتح بغداد پرداخته است. او ضمن بیان رویدادهای حکومت جانشینان هولاکو تا میانه سلطنت سلطان ابوسعید بهادر به ذکر خاندان جوینی، اتابکان سلغری، اتابکان لر، سلاطین کرمان، دهلی، شبانکاره، مصر، جزیره کیش و آل کرت و نیز به تخت نشستن گیخاتو پرداخته است. وصاف در پایان جلد چهارم، بخشی از تاریخ جهانگشای را آورده که مشتمل است بر رویدادهای قبایل مغول و تاتار و آغاز قدرت گرفتن چنگیزخان و وضع یاسا و فتوحات او در خراسان و ماوراءالنهر و خلاصه‌ای از تاریخ حکومت خوارزمشاهیان و سلطان جلال‌الدین. در این بخش، نویسنده از توجه هولاکو به غرب و دستیابی او به کتابخانه اسماعیلیان و عقاید حسن صباح و جنگ‌های او با سلجوقیان نیز سخن گفته است. بخش پنجم آن به دنباله سلطنت الجایتو، مرگ او و نیز روی کار آمدن ابوسعید بهادر و رویدادهای عصر او اختصاص دارد<ref>همان</ref>.
تاریخ وصاف مشتمل است بر یک مقدمه و پنج جلد در شرح رویدادهای حکومت ایلخانان، از مرگ مُنکوقاآن تا اواسط سلطنت ابوسعید بهادر (716ـ 736ق) یعنی 723ق. وصاف پس از شرح مختصری درباره منکوقاآن و وقایع پس از مرگ وی، به سلطنت هولاکوخان و فتح بغداد پرداخته است. او ضمن بیان رویدادهای حکومت جانشینان هولاکو تا میانه سلطنت سلطان ابوسعید بهادر به ذکر خاندان جوینی، اتابکان سلغری، اتابکان لر، سلاطین کرمان، دهلی، شبانکاره، مصر، جزیره کیش و آل کرت و نیز به تخت نشستن گیخاتو پرداخته است. وصاف در پایان جلد چهارم، بخشی از [[تاریخ جهانگشاى جوینى|تاریخ جهانگشای]] را آورده که مشتمل است بر رویدادهای قبایل مغول و تاتار و آغاز قدرت گرفتن چنگیزخان و وضع یاسا و فتوحات او در خراسان و ماوراءالنهر و خلاصه‌ای از تاریخ حکومت خوارزمشاهیان و سلطان جلال‌الدین. در این بخش، نویسنده از توجه هولاکو به غرب و دستیابی او به کتابخانه اسماعیلیان و عقاید حسن صباح و جنگ‌های او با سلجوقیان نیز سخن گفته است. بخش پنجم آن به دنباله سلطنت الجایتو، مرگ او و نیز روی کار آمدن ابوسعید بهادر و رویدادهای عصر او اختصاص دارد<ref>همان</ref>.


نویسنده ضمن شرح وقایع تاریخی، اشعاری به عربی یا فارسی آورده که غالباً سروده خود اوست<ref>همان</ref>.
نویسنده ضمن شرح وقایع تاریخی، اشعاری به عربی یا فارسی آورده که غالباً سروده خود اوست<ref>همان</ref>.


به گفته وصاف، کتاب وی دنباله تاریخ جهانگشای است و عطاملک جوینی در همه حال ممدوح اوست<ref>همان</ref>.
به گفته وصاف، کتاب وی دنباله [[تاریخ جهانگشاى جوینى|تاریخ جهانگشای]] است و عطاملک جوینی در همه حال ممدوح اوست<ref>همان</ref>.


===نگارش رساله‌هایی در کتاب===
===نگارش رساله‌هایی در کتاب===
خط ۶۱: خط ۶۱:
نکته‌ای که در اینجا باید بدان تأکید کرد، این است که اثر حاضر، پیش از آنکه یک کتاب تاریخی باشد، متنی ادبی است، چون اگر غرض اصلی مؤلف بیان تاریخ و وقایع آن می‌بود، طبیعتاً می‌بایست همه همت خود را صرف تحلیل و توجیه و بیان وقایع موردنظر می‌کرد، حال‌آنکه در تألیف این کتاب، مطالب و حوادث و وقایع تاریخی، غرض ثانی، بلکه از اغراض بعید در کتاب است و این نکته‌ای است که مؤلف بدان توجه داشته است. در نظر او، موضوع تاریخ، محمل و جولانگاهی است برای عرضه هنرنمایی‌ها: «بعضی از افاضل منشیان در حضرتی که ذکر محاسن این کتاب می‌رفت، تقریر کرد که در غرابت ترکیب و براعت تصنیف و شیوه سخن‌گستری و معنی‌رانی، هیچ نمی‌توان گفت، همین‌قدر بیش نیست که مقاصد تاریخ در ضمن بدایع و صنایع، دیرتر به فهم می‌رسد، هرچند جواب آن بذله زن خوب‌روی و گرمابه تمام است که پرسیدند چه عیب داشت؟ یکی از عیب‌جویان گفت: آب از سر حوض بسیار می‌ریخت... اما حضرت جواب فرمود و حاضران تصدیق کردند که موضوع این کتاب، بدایع ترسل و علم معانی و سخن‌رانی است و حکایت تاریخ بالعرض، پیرایه آن صور ساخته و چند جای شرح آن داده»<ref>همان، صفحه بیست‌وپنج</ref>.
نکته‌ای که در اینجا باید بدان تأکید کرد، این است که اثر حاضر، پیش از آنکه یک کتاب تاریخی باشد، متنی ادبی است، چون اگر غرض اصلی مؤلف بیان تاریخ و وقایع آن می‌بود، طبیعتاً می‌بایست همه همت خود را صرف تحلیل و توجیه و بیان وقایع موردنظر می‌کرد، حال‌آنکه در تألیف این کتاب، مطالب و حوادث و وقایع تاریخی، غرض ثانی، بلکه از اغراض بعید در کتاب است و این نکته‌ای است که مؤلف بدان توجه داشته است. در نظر او، موضوع تاریخ، محمل و جولانگاهی است برای عرضه هنرنمایی‌ها: «بعضی از افاضل منشیان در حضرتی که ذکر محاسن این کتاب می‌رفت، تقریر کرد که در غرابت ترکیب و براعت تصنیف و شیوه سخن‌گستری و معنی‌رانی، هیچ نمی‌توان گفت، همین‌قدر بیش نیست که مقاصد تاریخ در ضمن بدایع و صنایع، دیرتر به فهم می‌رسد، هرچند جواب آن بذله زن خوب‌روی و گرمابه تمام است که پرسیدند چه عیب داشت؟ یکی از عیب‌جویان گفت: آب از سر حوض بسیار می‌ریخت... اما حضرت جواب فرمود و حاضران تصدیق کردند که موضوع این کتاب، بدایع ترسل و علم معانی و سخن‌رانی است و حکایت تاریخ بالعرض، پیرایه آن صور ساخته و چند جای شرح آن داده»<ref>همان، صفحه بیست‌وپنج</ref>.


البته باید متذکر شد که این سخن به این معنی نیست که این کتاب، از نظر تاریخی، فاقد ارزش و اعتبار است، بلکه به‌زعم مورخان و محققانی که در دوره مغول، پژوهش‌های بسیار عالی انجام داده‌اند، این اثر را در کنار دو یا سه کتاب درجه‌یک تاریخ مغول، چون «جهانگشای» جوینی و «جامع التواریخ» رشیدی، یکی از سه یا چهار منبع بسیار مهم تاریخ مغول، به‌حساب می‌آورند<ref>همان</ref>.
البته باید متذکر شد که این سخن به این معنی نیست که این کتاب، از نظر تاریخی، فاقد ارزش و اعتبار است، بلکه به‌زعم مورخان و محققانی که در دوره مغول، پژوهش‌های بسیار عالی انجام داده‌اند، این اثر را در کنار دو یا سه کتاب درجه‌یک تاریخ مغول، چون «[[تاریخ جهانگشاى جوینى|جهانگشای» جوینی]] و «[[جامع التواريخ|جامع التواریخ]]» [[رشیدالدین فضل‌الله|رشیدی]]، یکی از سه یا چهار منبع بسیار مهم تاریخ مغول، به‌حساب می‌آورند<ref>همان</ref>.


به نظر اشپولر با آنکه اثر رشیدالدین فضل‌الله برای عصر ایلخانان مغول مهم‌ترین منبع است، ولی به خاطر رابطه نزدیک رشیدالدین با غازان‌خان و الجایتو، وی ناگزیر بود از گزارش برخی وقایع خودداری کند و یا آنها را جرح و تعدیل نماید و در مواردی، ملاحظه هیئت حاکمه مغول را بکند. ازاین‌جهت، در نظر این محقق، نوشته‌ها، گزارش‌ها و اطلاعات تاریخ وصاف، به‌خصوص از نظر مقابله با «تاریخ رشیدالدین»، کتاب بسیار مهمی است. ما در این اثر، گزارش‌های فراوانی می‌یابیم که «جامع التواریخ» فاقد آن است<ref>همان، صفحه بیست‌وپنج و بیست‌وشش</ref>.
به نظر [[اشپولر، برتولد|اشپولر]] با آنکه اثر [[رشیدالدین فضل‌الله]] برای عصر ایلخانان مغول مهم‌ترین منبع است، ولی به خاطر رابطه نزدیک رشیدالدین با غازان‌خان و الجایتو، وی ناگزیر بود از گزارش برخی وقایع خودداری کند و یا آنها را جرح و تعدیل نماید و در مواردی، ملاحظه هیئت حاکمه مغول را بکند. ازاین‌جهت، در نظر این محقق، نوشته‌ها، گزارش‌ها و اطلاعات تاریخ وصاف، به‌خصوص از نظر مقابله با «تاریخ رشیدالدین»، کتاب بسیار مهمی است. ما در این اثر، گزارش‌های فراوانی می‌یابیم که «[[جامع التواريخ|جامع التواریخ]]» فاقد آن است<ref>همان، صفحه بیست‌وپنج و بیست‌وشش</ref>.


مورخان در دوره‌های بعد، اغلب همان مطالبی را که در «تاریخ وصاف» آورده شده است را تکرار می‌کنند. این کتاب برای مطالعه سرگذشت حکومت‌های محلی که تحت نظر ایلخانان قرار داشت، خصوصاً برای فارس، کرمان، شبانکاره و جزایر خلیج‌فارس، مهم‌ترین منبع است و تاریخ اختصاصی مناطق مختلف، حاوی مطالبی جز آنچه وصاف و نویسندگان آثاری تاریخی بزرگ نقل کرده‌اند، نیست<ref>همان، صفحه بیست‌وشش</ref>.
مورخان در دوره‌های بعد، اغلب همان مطالبی را که در «تاریخ وصاف» آورده شده است را تکرار می‌کنند. این کتاب برای مطالعه سرگذشت حکومت‌های محلی که تحت نظر ایلخانان قرار داشت، خصوصاً برای فارس، کرمان، شبانکاره و جزایر خلیج‌فارس، مهم‌ترین منبع است و تاریخ اختصاصی مناطق مختلف، حاوی مطالبی جز آنچه وصاف و نویسندگان آثاری تاریخی بزرگ نقل کرده‌اند، نیست<ref>همان، صفحه بیست‌وشش</ref>.
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
وصّاف مهم‌ترین اقدامات غازان را تعصب در اسلام، سختگیری با پیروان مذاهب دیگر، واگذاری‌ حکومت مطلق ممالک و سپاه به‌ نوروز‌ بیک‌، کشتن‌ قاتلین گیخاتو عزل و قتل صدر جهان تا پیش از‌ سال‌ 697ق می‌داند؛ لیکن از سال‌ 697ق که آغاز وزارت خواجه رشیدالدین‌ فضل‌الله‌ و خواجه سعدالدین محمد ساوجی بود کار غازان رونق‌ گرفت.
وصّاف مهم‌ترین اقدامات غازان را تعصب در اسلام، سختگیری با پیروان مذاهب دیگر، واگذاری‌ حکومت مطلق ممالک و سپاه به‌ نوروز‌ بیک‌، کشتن‌ قاتلین گیخاتو عزل و قتل صدر جهان تا پیش از‌ سال‌ 697ق می‌داند؛ لیکن از سال‌ 697ق که آغاز وزارت خواجه رشیدالدین‌ فضل‌الله‌ و خواجه سعدالدین محمد ساوجی بود کار غازان رونق‌ گرفت.


به‌ گفته وصاف الحضره شیرازی اسلام‌پروری‌ غازان، حیله و نیرنگ پادشاه مصر، غارت ماردین توسط «لاچین» مصری، اعمال‌ زشت‌ مصریان‌ و تعرض ایشان‌ به حدود الهی و زنان مسلمان و آزاده مصری موجب‌ گردید «ایلخان‌ عزم‌ خونخواهی‌ مسلمانان کرده»، «رایات همایون بر عزم استخلاص دیار مصر و شام» گرچه وصّاف از دیوانیان‌ مغول‌ بوده‌ و کتاب خود را به غازان و الجایتو اهدا کرده است...لیکن این‌طور نیست که‌ مطالب‌ کتابش‌ صرفاً در تعریف و تمجید مغولان و تأیید کردار ناپسند ایشان باشد بلکه به‌تناوب‌ با‌ اشارات‌ و تلمیحات و حتی بالصراحه اعمال زشت بدکرداران‌ را محکوم نموده، سعی می‌نماید علل و اسباب‌ واقعی‌ تیره روزی مردم، ناکامی‌ حکومت‌ها و ظلم جور ایشان را بنگارد
به‌ گفته [[وصاف الحضره، عبدالله بن فضل‌الله|وصاف الحضره شیرازی]] اسلام‌پروری‌ غازان، حیله و نیرنگ پادشاه مصر، غارت ماردین توسط «لاچین» مصری، اعمال‌ زشت‌ مصریان‌ و تعرض ایشان‌ به حدود الهی و زنان مسلمان و آزاده مصری موجب‌ گردید «ایلخان‌ عزم‌ خونخواهی‌ مسلمانان کرده»، «رایات همایون بر عزم استخلاص دیار مصر و شام» گرچه وصّاف از دیوانیان‌ مغول‌ بوده‌ و کتاب خود را به غازان و الجایتو اهدا کرده است...لیکن این‌طور نیست که‌ مطالب‌ کتابش‌ صرفاً در تعریف و تمجید مغولان و تأیید کردار ناپسند ایشان باشد بلکه به‌تناوب‌ با‌ اشارات‌ و تلمیحات و حتی بالصراحه اعمال زشت بدکرداران‌ را محکوم نموده، سعی می‌نماید علل و اسباب‌ واقعی‌ تیره روزی مردم، ناکامی‌ حکومت‌ها و ظلم جور ایشان را بنگارد


بی‌کفایتی خلیفه، قدرت‌ مغولان‌ و خیانت‌ ابن علقمی وزیر، مهم‌ترین دلایل‌ سقوط بغداد از نظر وصّاف می‌باشد
بی‌کفایتی خلیفه، قدرت‌ مغولان‌ و خیانت‌ ابن علقمی وزیر، مهم‌ترین دلایل‌ سقوط بغداد از نظر وصّاف می‌باشد
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
مؤلف سپس به چگونگی آبادانی سلطانیه اشاره‌ کرده‌ از‌ توطئه تاج‌الدین گور سرخی علیه رشیدالدین و تبرئه وی، وفات تیمور قاآن و شرح‌حال بعضی از ملوک‌ عصر پرداخته، به حسبت سلطانی و احکام دینی‌ اولجایتو اشاره می‌کند.
مؤلف سپس به چگونگی آبادانی سلطانیه اشاره‌ کرده‌ از‌ توطئه تاج‌الدین گور سرخی علیه رشیدالدین و تبرئه وی، وفات تیمور قاآن و شرح‌حال بعضی از ملوک‌ عصر پرداخته، به حسبت سلطانی و احکام دینی‌ اولجایتو اشاره می‌کند.


وصاف از‌ چگونگی‌ توطئه‌ و دسیسه‌چینی دیوانیان‌ بر علیه یکدیگر‌ و کشته‌ شدن‌ سعدالدین صاحب دیوان‌ به سعایت سید تاج‌الدین به سال 711ق و انتصاب‌ تاج‌الدین علیشاه به صاحب‌دیوانی به اشارت‌ خواجه‌‌ رشیدالدین فضل‌الله یاد کرده از اهم اقدامات‌ فرد‌ اخیر چنین می‌نویسد: «از مستحدثات تاج‌الدین علیشاه، کارخانه فردوس است که چهار هزار نفر صنعتگران با اهل و خانه‌ از‌ بغداد‌ به آنجا نقل فرمود. این بنا را سیصد گز طول‌ و صد گز عرض است که پیشکار آن به سنگ‌ مرمر ساخته و آب فرات بدان کشیده‌اند. تاج‌الدین در‌ آن‌‌ آب‌ سفینه خاص را که مزین به جواهرات است بداشت و از عجایب‌ آنکه‌ این بنای عظیم در مدت سیزده روز ساخته شده و در مدت کمتر از چهل روز نقش‌ و نگار‌ آن‌‌ پایان یافته...» و با جواهرات و پیشکش‌های فراوان به‌ سلطان اهداء شده است.
[[وصاف الحضره، عبدالله بن فضل‌الله|وصاف]] از‌ چگونگی‌ توطئه‌ و دسیسه‌چینی دیوانیان‌ بر علیه یکدیگر‌ و کشته‌ شدن‌ سعدالدین صاحب دیوان‌ به سعایت سید تاج‌الدین به سال 711ق و انتصاب‌ تاج‌الدین علیشاه به صاحب‌دیوانی به اشارت‌ خواجه‌‌ رشیدالدین فضل‌الله یاد کرده از اهم اقدامات‌ فرد‌ اخیر چنین می‌نویسد: «از مستحدثات تاج‌الدین علیشاه، کارخانه فردوس است که چهار هزار نفر صنعتگران با اهل و خانه‌ از‌ بغداد‌ به آنجا نقل فرمود. این بنا را سیصد گز طول‌ و صد گز عرض است که پیشکار آن به سنگ‌ مرمر ساخته و آب فرات بدان کشیده‌اند. تاج‌الدین در‌ آن‌‌ آب‌ سفینه خاص را که مزین به جواهرات است بداشت و از عجایب‌ آنکه‌ این بنای عظیم در مدت سیزده روز ساخته شده و در مدت کمتر از چهل روز نقش‌ و نگار‌ آن‌‌ پایان یافته...» و با جواهرات و پیشکش‌های فراوان به‌ سلطان اهداء شده است.


مؤلف آنگاه به مدرسه «سیار سلطانی» اشاره‌ می‌کند که خیمه‌ای بس رفیع و بزرگ بوده‌ و گروهی‌ از‌ علما و فضلا در آن به تدریس اشتغال دارند و این از مخترعات دو وزیر یعنی‌ رشیدالدین و تاج‌الدین‌ می‌باشد.
مؤلف آنگاه به مدرسه «سیار سلطانی» اشاره‌ می‌کند که خیمه‌ای بس رفیع و بزرگ بوده‌ و گروهی‌ از‌ علما و فضلا در آن به تدریس اشتغال دارند و این از مخترعات دو وزیر یعنی‌ رشیدالدین و تاج‌الدین‌ می‌باشد.


وصّاف در محرم سال 712ق موفق می‌شود‌ بار‌ دیگر‌ کتاب خود را بر سلطان مغول عرضه کند و تعریف و تمجید وظیفه بگیرد.
[[وصاف الحضره، عبدالله بن فضل‌الله|وصّاف]] در محرم سال 712ق موفق می‌شود‌ بار‌ دیگر‌ کتاب خود را بر سلطان مغول عرضه کند و تعریف و تمجید وظیفه بگیرد.


کتاب‌ چهارم‌ با ذکر تتمه احوال مصر و ملک ناصر به‌ پایان می‌رسد و مؤلف با تذلیل‌ کتاب‌ از‌ احوال‌ جهانگشای جوینی گفتار خود را به انتها می‌رساند در این چهل صفحه پایانی مؤلف‌ بر‌ آن است که با استناد به گفته‌های جوینی سررشته‌ای از احوال چنگیز‌ خان‌ و یورش‌ها‌ و فتوحات او و نیز جانشینانش تا فتح بغداد توسط هلاکو را به دست خواننده بدهد.
کتاب‌ چهارم‌ با ذکر تتمه احوال مصر و ملک ناصر به‌ پایان می‌رسد و مؤلف با تذلیل‌ کتاب‌ از‌ احوال‌ [[تاریخ جهانگشاى جوینى|جهانگشای جوینی]] گفتار خود را به انتها می‌رساند در این چهل صفحه پایانی مؤلف‌ بر‌ آن است که با استناد به گفته‌های جوینی سررشته‌ای از احوال چنگیز‌ خان‌ و یورش‌ها‌ و فتوحات او و نیز جانشینانش تا فتح بغداد توسط هلاکو را به دست خواننده بدهد.


==جلد پنجم==
==جلد پنجم==
بخش پایانی و پنجم کتاب وصّاف دنباله سلطنت‌ الجایتو، وفات وی، سرکار‌ آمدن‌ پسرش ابوسعید و شرح‌ اقدامات وی را بازگو می‌کند.
بخش پایانی و پنجم کتاب وصّاف دنباله سلطنت‌ الجایتو، وفات وی، سرکار‌ آمدن‌ پسرش ابوسعید و شرح‌ اقدامات وی را بازگو می‌کند.


وصّاف الحضره، جنگاوری، بی‌رحمی، جنگ روانی، فنون‌ محاصره‌ و تصرف شهرها، ابرام در رسیدن به هدف، تعقیب دشمنان، بهره‌گیری از اسب‌های‌‌ گریزپا و شمشیرهای بران، دارا بودن‌ دل‌های استوار‌ و محکم‌، شماره‌ فراوان و امان دادن به تسلیم‌شدگان را از‌ جمله‌‌ دلایل پیروزی مغولان در جنگ می‌داند
[[وصاف الحضره، عبدالله بن فضل‌الله|وصّاف الحضره]]، جنگاوری، بی‌رحمی، جنگ روانی، فنون‌ محاصره‌ و تصرف شهرها، ابرام در رسیدن به هدف، تعقیب دشمنان، بهره‌گیری از اسب‌های‌‌ گریزپا و شمشیرهای بران، دارا بودن‌ دل‌های استوار‌ و محکم‌، شماره‌ فراوان و امان دادن به تسلیم‌شدگان را از‌ جمله‌‌ دلایل پیروزی مغولان در جنگ می‌داند


به گفته وصّاف، سلطان عالم، الجایتو، در‌ شعبان‌‌ سال 716 به شکار رفته‌ مدت‌ بیست روز‌ ساغر‌ می‌زد‌ و نخجیر می‌افکند و در بازگشت به درد‌ مفاصل‌ و اسهال‌ خونی مبتلا شد و چون امید از زندگی برید دستور داد تا‌ زندانیان‌ را آزاد کنند و به خیرات و نذورات‌ و صدقات‌ اقدام نمایند و نیز‌ فرمان‌ داد تا اسامی خلفای راشدین‌ را‌ به ترتیبی که خلافت یافته‌اند در خطبه‌ها ذکر کنند و هر که از این‌ حکم‌ سرباززند و به‌تحقیر آنان بپردازد‌ دهانش‌ پر‌ از سنگ و خاک‌ کنند‌. آنگاه نیمی از املاک‌‌ خواجه‌ سعدالدین را به اولادش بازگرداند و به خط خود وصیت‌نامه نوشته شاهزاده ابوسعید‌ را‌ به ولایتعهدی و تاج‌الدین را به‌ وزارت‌ تعیین کرد‌.
به گفته [[وصاف الحضره، عبدالله بن فضل‌الله|وصّاف]]، سلطان عالم، الجایتو، در‌ شعبان‌‌ سال 716 به شکار رفته‌ مدت‌ بیست روز‌ ساغر‌ می‌زد‌ و نخجیر می‌افکند و در بازگشت به درد‌ مفاصل‌ و اسهال‌ خونی مبتلا شد و چون امید از زندگی برید دستور داد تا‌ زندانیان‌ را آزاد کنند و به خیرات و نذورات‌ و صدقات‌ اقدام نمایند و نیز‌ فرمان‌ داد تا اسامی خلفای راشدین‌ را‌ به ترتیبی که خلافت یافته‌اند در خطبه‌ها ذکر کنند و هر که از این‌ حکم‌ سرباززند و به‌تحقیر آنان بپردازد‌ دهانش‌ پر‌ از سنگ و خاک‌ کنند‌. آنگاه نیمی از املاک‌‌ خواجه‌ سعدالدین را به اولادش بازگرداند و به خط خود وصیت‌نامه نوشته شاهزاده ابوسعید‌ را‌ به ولایتعهدی و تاج‌الدین را به‌ وزارت‌ تعیین کرد‌.


ابوسعید با‌ دریافت خبر وفات پدر از خراسان عازم‌ سلطانیه گردید، در سال 717ق بر تخت‌ سلطنت‌‌ قرار گرفت و امرا و وزراء پدر را‌ به‌قاعده‌ قدیم‌ بر‌ کارها استمرار بخشید‌، چوپان‌ بیک امیرالامرا و تاج‌الدین‌ علیشاه صاحب اعظم گردید.
ابوسعید با‌ دریافت خبر وفات پدر از خراسان عازم‌ سلطانیه گردید، در سال 717ق بر تخت‌ سلطنت‌‌ قرار گرفت و امرا و وزراء پدر را‌ به‌قاعده‌ قدیم‌ بر‌ کارها استمرار بخشید‌، چوپان‌ بیک امیرالامرا و تاج‌الدین‌ علیشاه صاحب اعظم گردید.
خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
تاریخ وصاف نخستین‌بار در 1269 به اهتمام محمدمهدی ارباب اصفهانی در بمبئی چاپ سنگی شد. در 1272 فون هامرـ پورگشتال بخش اول آن را به آلمانی ترجمه و در وین منتشر کرد. شارل ریو نیز تاریخ وصاف را خلاصه کرد و همراه با ترجمه هامرـ پورگشتال به چاپ رساند. تاریخ وصاف بارها در ایران و پاریس و بیروت چاپ شده است. عبدالمحمد آیتی نگارش جدیدی از این کتاب را با عنوان تحریر تاریخ وصاف در 1346ش در تهران به چاپ رساند. این تحریر در 1372ش نیز با برخی اصلاحات به چاپ رسیده است<ref>ر.ک: آیتی، عبدالمحمد، پایگاه اینترنتی دانشنامه جهان اسلام</ref>.
تاریخ وصاف نخستین‌بار در 1269 به اهتمام [[محمدمهدی ارباب اصفهانی]] در بمبئی چاپ سنگی شد. در 1272 فون هامرـ پورگشتال بخش اول آن را به آلمانی ترجمه و در وین منتشر کرد. [[شارل ریو]] نیز تاریخ وصاف را خلاصه کرد و همراه با ترجمه [[هامرـ پورگشتال]] به چاپ رساند. تاریخ وصاف بارها در ایران و پاریس و بیروت چاپ شده است. عبدالمحمد آیتی نگارش جدیدی از این کتاب را با عنوان تحریر تاریخ وصاف در 1346ش در تهران به چاپ رساند. این تحریر در 1372ش نیز با برخی اصلاحات به چاپ رسیده است<ref>ر.ک: آیتی، عبدالمحمد، پایگاه اینترنتی دانشنامه جهان اسلام</ref>.


فهارس هر جلد، شامل فهرست آیات؛ احادیث و اقوال؛ ابیات عربی بر اساس صدر بیت؛ مصاریع عربی بر اساس صدر؛ عبارات عربی در متن؛ ابیات فارسی بر اساس صدر بیت؛ مصاریع فارسی بر اساس صدر؛ اعلام، اماکن، قبایل و کتب؛ واژگان ترکی مذکور در متن و منابع و مآخذ مورداستفاده مصحح، در انتهای همان جلد آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ج4، ص9</ref> و اشاره به اختلاف نسخ<ref>ر.ک: همان، ص67</ref>، به توضیحات مصحح، اختصاص یافته است<ref>ر.ک: همان، ص84</ref>.
فهارس هر جلد، شامل فهرست آیات؛ احادیث و اقوال؛ ابیات عربی بر اساس صدر بیت؛ مصاریع عربی بر اساس صدر؛ عبارات عربی در متن؛ ابیات فارسی بر اساس صدر بیت؛ مصاریع فارسی بر اساس صدر؛ اعلام، اماکن، قبایل و کتب؛ واژگان ترکی مذکور در متن و منابع و مآخذ مورداستفاده مصحح، در انتهای همان جلد آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ج4، ص9</ref> و اشاره به اختلاف نسخ<ref>ر.ک: همان، ص67</ref>، به توضیحات مصحح، اختصاص یافته است<ref>ر.ک: همان، ص84</ref>.
خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:




== وابسته‌ها ==  
== وابسته‌ها ==
[[تاریخ جهانگشاى جوینى]]
 
[[تاریخ جهانگشاى جوینى (دنیای کتاب)]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: تاریخ]]
[[رده: تاریخ]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش