الرسالة الأولی في الغيبة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ الرسالة الأولی في الغیبة را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به الرسالة الأولی في الغيبة منتقل کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:




'''الرسالة الأولى في الغيبة'''، يكى از چهار رساله مختصرى است كه مرحوم شيخ مفيد (بغداد 336 - 413ق، بغداد)، در موضوع غيبت حضرت مهدى(عج) به زبان عربى نوشته است. ايشان در اثر حاضر، به يك پرسش پاسخ داده است: آيا حديث نبوى(ص) «من مات و هو لا يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية»، درست و معتبر است؟ نظر شيخ مفيد اين است كه حديث مذكور، صحيح است و اجماع حديث‌شناسان نيز به صحت آن گواهى مى‌دهد و نصّ صريح قرآن كريم نيز آن را تأييد مى‌كند.
'''الرسالة الأولى في الغيبة'''، يكى از چهار رساله مختصرى است كه [[مفید، محمد بن محمد|مرحوم شيخ مفيد]] (بغداد 336 - 413ق، بغداد)، در موضوع غيبت حضرت مهدى(عج) به زبان عربى نوشته است. ايشان در اثر حاضر، به يك پرسش پاسخ داده است: آيا حديث نبوى(ص) «من مات و هو لا يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية»، درست و معتبر است؟ نظر شيخ مفيد اين است كه حديث مذكور، صحيح است و اجماع حديث‌شناسان نيز به صحت آن گواهى مى‌دهد و نصّ صريح قرآن كريم نيز آن را تأييد مى‌كند.


او بر اين اعتقاد است كه هرچند ما امام زمان(عج) را نمى‌بينيم و مكان زندگى‌اش را نمى‌شناسيم، ولى علم به وجودش داريم و معرفت ما به امام اشكالى ندارد. نام پرسشگر مشخص نشده است. بحث شيخ مفيد، هرچند مختصر است، ولى از نظر روشى، جامع است و با بهره‌گيرى از علم كلام، فقه و آيات و روايات، پاسخى قانع‌كننده عرضه كرده است.
او بر اين اعتقاد است كه هرچند ما امام زمان(عج) را نمى‌بينيم و مكان زندگى‌اش را نمى‌شناسيم، ولى علم به وجودش داريم و معرفت ما به امام اشكالى ندارد. نام پرسشگر مشخص نشده است. بحث شيخ مفيد، هرچند مختصر است، ولى از نظر روشى، جامع است و با بهره‌گيرى از علم كلام، فقه و آيات و روايات، پاسخى قانع‌كننده عرضه كرده است.
خط ۶۵: خط ۶۵:
در باره محتواى اثر حاضر، گفتنى‌ها فراوان است، از جمله:
در باره محتواى اثر حاضر، گفتنى‌ها فراوان است، از جمله:


1. نويسنده، در مورد حديث «من مات و هو لا يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية» بر آن است كه حديث مذكور، صحيح است و اجماع حديث‌شناسان نيز به صحت آن گواهى مى‌دهد و نصّ صريح قرآن كريم نيز آن را تأييد مى‌كند. بنا بر نظر ايشان، آيات ''' «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِي كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلا» ''' (اسراء: 71) و ''' «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّة بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً» ''' (نساء: 41) و بسيارى از آيات ديگر، ضرورت شناخت امام را در هر زمان مورد تأييد و تأكيد قرار داده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص 12</ref>.
#نويسنده، در مورد حديث «من مات و هو لا يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية» بر آن است كه حديث مذكور، صحيح است و اجماع حديث‌شناسان نيز به صحت آن گواهى مى‌دهد و نصّ صريح قرآن كريم نيز آن را تأييد مى‌كند. بنا بر نظر ايشان، آيات ''' «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِي كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلا» ''' (اسراء: 71) و ''' «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّة بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً» ''' (نساء: 41) و بسيارى از آيات ديگر، ضرورت شناخت امام را در هر زمان مورد تأييد و تأكيد قرار داده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص 12</ref>.
 
#نويسنده در ادامه، اين اشكال را مطرح كرده: اگر كسى بگويد: در صورتى كه اين خبر صحيح است پس چطور عقيده شما در مورد غيبت امام زمان درست است، درحالى‌كه از همگان پنهان است و هيچ‌كسى مكانش را نمى‌داند؟! و چنين پاسخ داده است: شناخت امام هيچ تضادى با غيبت او ندارد؛ زيرا علم به وجود او در اين جهان، نيازى به اين مطلب ندارد كه او را مشاهده كنيم؛ همان‌طوركه ما علم داريم به چيزى كه ادراك او با حواسّ ممكن نيست تا چه برسد به چيزى كه ادراكش با حواسّ امكان دارد و ما علم داريم به چيزى كه مكانى ندارد تا چه برسد به چيزى كه مكان دارد، ولى مكانش مخفى است... همان‌طوركه خداى متعال قبل از تولد پيامبر ما حضرت محمد(ص)، به پيامبران پيشين بشارت داده است كه او خواهد آمد و گفته است: ''' «الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِي الأمي الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراة وَ الْإِنْجِيلِ...» ''' <ref>اعراف: 157</ref> <ref>ر.ك: همان، ص 12 - 13</ref>.
2. نويسنده در ادامه، اين اشكال را مطرح كرده: اگر كسى بگويد: در صورتى كه اين خبر صحيح است پس چطور عقيده شما در مورد غيبت امام زمان درست است، درحالى‌كه از همگان پنهان است و هيچ‌كسى مكانش را نمى‌داند؟! و چنين پاسخ داده است: شناخت امام هيچ تضادى با غيبت او ندارد؛ زيرا علم به وجود او در اين جهان، نيازى به اين مطلب ندارد كه او را مشاهده كنيم؛ همان‌طوركه ما علم داريم به چيزى كه ادراك او با حواسّ ممكن نيست تا چه برسد به چيزى كه ادراكش با حواسّ امكان دارد و ما علم داريم به چيزى كه مكانى ندارد تا چه برسد به چيزى كه مكان دارد، ولى مكانش مخفى است... همان‌طوركه خداى متعال قبل از تولد پيامبر ما حضرت محمد(ص)، به پيامبران پيشين بشارت داده است كه او خواهد آمد و گفته است: ''' «الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِي الأمي الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراة وَ الْإِنْجِيلِ...» ''' <ref>اعراف: 157</ref> <ref>ر.ك: همان، ص 12 - 13</ref>.
#نويسنده، اين اشكال را مطرح كرده است كه اگر كسى بگويد: پس شناخت امام چه فايده‌اى دارد، درحالى‌كه ما استفاده‌اى از او نمى‌كنيم؟! و سپس چنين پاسخ داده است: خود معرفت ما به او و به امامت و عصمت و كمال او، براى ما فايده است كه با آن ثواب به دست مى‌آوريم و انتظار ما براى ظهور و فرج او عبادتى است كه با آن عقاب بزرگ را دفع مى‌كنيم و با آن واجبى را انجام مى‌دهيم كه خداى مالك بر ما لازم ساخته است؛ همان‌طوركه معرفت انبياى ديگر و ملائكه به‌خاطر نفع ما و به مصلحت ما است و با آن ثوابى در آخرت به دست مى‌آوريم... همان‌طوركه معرفت امت‌هاى پيشين به پيامبر ما قبل از وجودش، از لازم‌ترين فريضه‌هاى آنان براى منفعت خودشان بود و شناخت پروردگار متعال، اصل همه واجبات است و برتر از آن است كه با حواسّ درك شود... <ref>ر.ك: همان، ص 13</ref>.
 
#نويسنده با طرح اشكالى در مورد چگونگى حل اختلافات در دوره غيبت امام زمان(عج)، به مسئله ولايت فقيه تصريح كرده و نوشته است: «... اختلاف‌كنندگان لازم است در مسائل اختلافى به كتاب و سنت رسول‌الله(ص) كه از جانب جانشينان شايسته و عترت پاكش بيان شده، مراجعه كنند و در اين راه از عالمان شيعه و فقيهانشان كمك بگيرند و... و البته آنچه كه گفتيم از باب ضرورت است و در صورتى است كه امام مُرشد(ع) نباشد، ولى اگر امام(ع) ظاهر باشد، هيچ راهى نيست جز مراجعه به او و عمل كردن بر طبق قول او...».
3. نويسنده، اين اشكال را مطرح كرده است كه اگر كسى بگويد: پس شناخت امام چه فايده‌اى دارد، درحالى‌كه ما استفاده‌اى از او نمى‌كنيم؟! و سپس چنين پاسخ داده است: خود معرفت ما به او و به امامت و عصمت و كمال او، براى ما فايده است كه با آن ثواب به دست مى‌آوريم و انتظار ما براى ظهور و فرج او عبادتى است كه با آن عقاب بزرگ را دفع مى‌كنيم و با آن واجبى را انجام مى‌دهيم كه خداى مالك بر ما لازم ساخته است؛ همان‌طوركه معرفت انبياى ديگر و ملائكه به‌خاطر نفع ما و به مصلحت ما است و با آن ثوابى در آخرت به دست مى‌آوريم... همان‌طوركه معرفت امت‌هاى پيشين به پيامبر ما قبل از وجودش، از لازم‌ترين فريضه‌هاى آنان براى منفعت خودشان بود و شناخت پروردگار متعال، اصل همه واجبات است و برتر از آن است كه با حواسّ درك شود... <ref>ر.ك: همان، ص 13</ref>.
 
4. نويسنده با طرح اشكالى در مورد چگونگى حل اختلافات در دوره غيبت امام زمان(عج)، به مسئله ولايت فقيه تصريح كرده و نوشته است: «... اختلاف‌كنندگان لازم است در مسائل اختلافى به كتاب و سنت رسول‌الله(ص) كه از جانب جانشينان شايسته و عترت پاكش بيان شده، مراجعه كنند و در اين راه از عالمان شيعه و فقيهانشان كمك بگيرند و... و البته آنچه كه گفتيم از باب ضرورت است و در صورتى است كه امام مُرشد(ع) نباشد، ولى اگر امام(ع) ظاهر باشد، هيچ راهى نيست جز مراجعه به او و عمل كردن بر طبق قول او...».


نويسنده سپس در پاسخ به اين اشكال: «اگر وضعيت چنين است و شما مى‌توانيد با استفاده از اجتهاد فقيهان، مشكلاتتان را حلّ كنيد پس ديگر نيازى به امام زمان(ع) نداريد»، چنين پاسخ داده است: «... چنين نيست و مردم نيازمند به امام هستند، ولى در زمان غيبت از باب ضرورت، مجاز به استفاده از اجتهاد فقيهان شده‌اند و اگر اشكال شما وارد باشد بايد بتوان گفت كه زمانى كه پيامبر(ص) غائب شده و به غار يا هجرت رفته بود، مردم از او بى‌نياز شده بودند، درحالى‌كه چنين نيست و مردم در دوره غيبت حضرت موسى(ع) - كه براى ديدار خدايش رفته بود - بايد از او بى‌نياز مى‌شدند، درحالى‌كه اين‌گونه نيست و مردم قوم يونس بايد از او بى‌نياز مى‌شدند در زمانى كه غضبناك از بين آنها رفته بود و گرفتار در شكم ماهى شده بود، ولى هيچ مسلمان و هيچ انديشمندى چنين مطلبى را نمى‌پذيرد... <ref>ر.ك: همان، ص 15 - 16</ref>.
نويسنده سپس در پاسخ به اين اشكال: «اگر وضعيت چنين است و شما مى‌توانيد با استفاده از اجتهاد فقيهان، مشكلاتتان را حلّ كنيد پس ديگر نيازى به امام زمان(ع) نداريد»، چنين پاسخ داده است: «... چنين نيست و مردم نيازمند به امام هستند، ولى در زمان غيبت از باب ضرورت، مجاز به استفاده از اجتهاد فقيهان شده‌اند و اگر اشكال شما وارد باشد بايد بتوان گفت كه زمانى كه پيامبر(ص) غائب شده و به غار يا هجرت رفته بود، مردم از او بى‌نياز شده بودند، درحالى‌كه چنين نيست و مردم در دوره غيبت حضرت موسى(ع) - كه براى ديدار خدايش رفته بود - بايد از او بى‌نياز مى‌شدند، درحالى‌كه اين‌گونه نيست و مردم قوم يونس بايد از او بى‌نياز مى‌شدند در زمانى كه غضبناك از بين آنها رفته بود و گرفتار در شكم ماهى شده بود، ولى هيچ مسلمان و هيچ انديشمندى چنين مطلبى را نمى‌پذيرد... <ref>ر.ك: همان، ص 15 - 16</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش