الإستقصا لأخبار دول المغرب الأقصی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}  
}}  
   
   
 
'''الإستقصا لأخبار دول المغرب الأقصی'''، تألیف [[سلاوی، احمد|شهاب‌الدین احمد بن خالد سلاوی]] (متوفی 1315ق)، شرح‌حال دولت‌های مغرب از زمان فتح اسلامی تا انتهای قرن سیزدهم هجری است. مقدمه و تحقیق کتاب به قلم [[محمد عثمان]] است.
'''الإستقصا لأخبار دول المغرب الأقصی'''، تألیف شهاب‌الدین احمد بن خالد سلاوی (متوفی 1315ق)، شرح‌حال دولت‌های مغرب از زمان فتح اسلامی تا انتهای قرن سیزدهم هجری است. مقدمه و تحقیق کتاب به قلم محمد عثمان است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۷: خط ۳۶:
وی همچنین مقدمه‌ای در فضیلت علم تاریخ نوشته است علم تاریخ جلیل‌ترین، رفیع‌ترین و مفیدترین علوم است. در شرافت این علم، همین بس که کتاب الهی که باطلی در آن راه ندارد، پر است از اخبار امت‌ها و زمان‌های گذشته که اکابر اهل کتاب به‌وسیله آن از احتجاج خاموش می‌شوند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>‏. وی سپس به کلامی از شافعی اشاره می‌کند: «در مطالعه علم تاریخ سال‌ها تلاش کردم و آن را جز برای مدد به فقه بررسی نکردم». معنای این کلام شافعی این است که چون علم تاریخ سبب آگاهی از احوال امت‌ها، پادشاهان، مردم، نحله‌ها و ادیان در جهت عبرت‌گرفتن و حکمت بالغه برای کسانی است که اهل تدبر و تفکر هستند، امری تعیین‌کننده برای علم فقه است؛ چراکه همه احکام شرعی مبتنی بر عرف است و آنچه مبتنی بر عرف است ناچار با توالی آن متوالی و با انقلاب آن منقلب می‌شود و بنابراین می‌بینی که فتاوای فقها با اختلاف زمان‌ها و مکان‌ها؛ بلکه اشخاص و احوال مختلف می‌شود. این سبب همان سرّ اختلاف شرایع رسل(ع) و تباین آن است؛ تا اینکه موسی با شریعتش و عیسی با شریعت دیگر و محمد(ص) با شریعتی غیر از آن دو آمد<ref>ر.ک: همان، ص8-7</ref>‏.
وی همچنین مقدمه‌ای در فضیلت علم تاریخ نوشته است علم تاریخ جلیل‌ترین، رفیع‌ترین و مفیدترین علوم است. در شرافت این علم، همین بس که کتاب الهی که باطلی در آن راه ندارد، پر است از اخبار امت‌ها و زمان‌های گذشته که اکابر اهل کتاب به‌وسیله آن از احتجاج خاموش می‌شوند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>‏. وی سپس به کلامی از شافعی اشاره می‌کند: «در مطالعه علم تاریخ سال‌ها تلاش کردم و آن را جز برای مدد به فقه بررسی نکردم». معنای این کلام شافعی این است که چون علم تاریخ سبب آگاهی از احوال امت‌ها، پادشاهان، مردم، نحله‌ها و ادیان در جهت عبرت‌گرفتن و حکمت بالغه برای کسانی است که اهل تدبر و تفکر هستند، امری تعیین‌کننده برای علم فقه است؛ چراکه همه احکام شرعی مبتنی بر عرف است و آنچه مبتنی بر عرف است ناچار با توالی آن متوالی و با انقلاب آن منقلب می‌شود و بنابراین می‌بینی که فتاوای فقها با اختلاف زمان‌ها و مکان‌ها؛ بلکه اشخاص و احوال مختلف می‌شود. این سبب همان سرّ اختلاف شرایع رسل(ع) و تباین آن است؛ تا اینکه موسی با شریعتش و عیسی با شریعت دیگر و محمد(ص) با شریعتی غیر از آن دو آمد<ref>ر.ک: همان، ص8-7</ref>‏.


سلاوی ذکر رسول‌الله(ص) را با ارائه نسب‌نامه آنحضرت تا آدم(ع) و اشاره به اختلاف در برخی از اسامی آغاز کرده است. سپس کلام ابن خلدون را متذکر شده که حاوی خلاصه زندگی حضرت از ولادت در سال عام‌الفیل و اتفاقات پس‌ازآن تا انتصاب به نبوت در چهل سالگی است<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص11-10</ref>‏.
[[سلاوی، احمد|سلاوی]] ذکر رسول‌الله(ص) را با ارائه نسب‌نامه آنحضرت تا آدم(ع) و اشاره به اختلاف در برخی از اسامی آغاز کرده است. سپس کلام [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] را متذکر شده که حاوی خلاصه زندگی حضرت از ولادت در سال عام‌الفیل و اتفاقات پس‌ازآن تا انتصاب به نبوت در چهل سالگی است<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص11-10</ref>‏.


نویسنده همچنین در ادامه از محمد بن اسحاق به سندش از علی بن ابی‌طالب(ع) مسئله انذار عشیرة الاقربین را متذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>‏.
نویسنده همچنین در ادامه از محمد بن اسحاق به سندش از [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]] مسئله انذار عشیرة الاقربین را متذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>‏.


عثمان در سال سی‌ام هجری دستور به گردآوری قرآن داد<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>‏ و کسانی از خانواده خود را به مناصبی گماشت که صلاحیت آن را نداشتند<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>‏ و به گفته مسعودی در مروج الذهب به هنگام قتلش نزد خزانه‌دارش 150 هزار دینار و هزار هزار درهم و اموال فراوان دیگری موجود بود<ref>ر.ک: همان</ref>‏.
عثمان در سال سی‌ام هجری دستور به گردآوری قرآن داد<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>‏ و کسانی از خانواده خود را به مناصبی گماشت که صلاحیت آن را نداشتند<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>‏ و به گفته مسعودی در مروج الذهب به هنگام قتلش نزد خزانه‌دارش 150 هزار دینار و هزار هزار درهم و اموال فراوان دیگری موجود بود<ref>ر.ک: همان</ref>‏.


ذکر شرح‌حال و وقایع زمان خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) به نقل از مورخینی چون ابن خلدون و نیز شرح واقعه صفین از جمله بخش‌های خواندنی کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص41 و 45</ref>‏. نویسنده، علی(ع) را در تمام زندگی از اول تا آخر مصیب می‌‎داند. او همچون دیگر علما و نویسندگان اهل سنت در مقام توجیه اشتباهات برخی از صحابه برآمده و بر عاقلِ محتاطِ در دین لازم می‌داند که به همه صحابه رسول‌الله(ص) ظن و گمان نیکو ببرد؛ چراکه همه مجتهدند، اگر مصیب (درستکار) باشند که دو اجر و اگر مخطیء (اشتباه‌کار) باشد یک ثواب می‌برند<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>‏.
ذکر شرح‌حال و وقایع زمان خلافت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] به نقل از مورخینی چون ابن خلدون و نیز شرح واقعه صفین از جمله بخش‌های خواندنی کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص41 و 45</ref>‏. نویسنده، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را در تمام زندگی از اول تا آخر مصیب می‌‎داند. او همچون دیگر علما و نویسندگان اهل سنت در مقام توجیه اشتباهات برخی از صحابه برآمده و بر عاقلِ محتاطِ در دین لازم می‌داند که به همه صحابه رسول‌الله(ص) ظن و گمان نیکو ببرد؛ چراکه همه مجتهدند، اگر مصیب (درستکار) باشند که دو اجر و اگر مخطیء (اشتباه‌کار) باشد یک ثواب می‌برند<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>‏.


لفظ «مغرب» بنا بر عرف اهل آن، بر ناحیه‌ای از زمین اطلاق می‌شود که به همین نام معروف است و محدوده آن از جهت مغرب بحر محیط معروف به کبیر (اقیانوس) و از جهت مشرق بلاد برقه و پس‌ازآن تا اسکندریه و مصر است. به این اعتبار برقه خارج از بلاد مغرب است؛ و سرزمین طرابلس و قبل از آن به سمت بحر محیط داخل در آن است و... مغرب مشتمل بر سه مملکت است: مملکت افریقیه که همان مغرب الادنی است و قاعده آن در صدر اسلام شهر قیروان بود و در عصر حاضر شهر تونس است و مغرب الادنی نامیده شده چراکه نزدیک‌ترین به بلاد عرب و دارالخلافة در حجاز است. پس‌ازآن افریقیه مملکت مغرب الاوسط و قاعده آن تلمسان و جزایر بنی مزغنه است و این مملکت امروز در سال 1246ق در دست فرانسوی‌هاست و اهل آن مسلمان هستند... در تفسیم فرنگیان مغرب الاقصی مشتمل بر پنج فرمانداری است: فرمانداری‌های فاس، مراکش، سوس، درعه و تافیلالت (منطقه‌ای در مراکش). پایتخت نیز در آن گاهی فاس و گاهی مراکش بوده است<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>‏.
لفظ «مغرب» بنا بر عرف اهل آن، بر ناحیه‌ای از زمین اطلاق می‌شود که به همین نام معروف است و محدوده آن از جهت مغرب بحر محیط معروف به کبیر (اقیانوس) و از جهت مشرق بلاد برقه و پس‌ازآن تا اسکندریه و مصر است. به این اعتبار برقه خارج از بلاد مغرب است؛ و سرزمین طرابلس و قبل از آن به سمت بحر محیط داخل در آن است و... مغرب مشتمل بر سه مملکت است: مملکت افریقیه که همان مغرب الادنی است و قاعده آن در صدر اسلام شهر قیروان بود و در عصر حاضر شهر تونس است و مغرب الادنی نامیده شده چراکه نزدیک‌ترین به بلاد عرب و دارالخلافة در حجاز است. پس‌ازآن افریقیه مملکت مغرب الاوسط و قاعده آن تلمسان و جزایر بنی مزغنه است و این مملکت امروز در سال 1246ق در دست فرانسوی‌هاست و اهل آن مسلمان هستند... در تفسیم فرنگیان مغرب الاقصی مشتمل بر پنج فرمانداری است: فرمانداری‌های فاس، مراکش، سوس، درعه و تافیلالت (منطقه‌ای در مراکش). پایتخت نیز در آن گاهی فاس و گاهی مراکش بوده است<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>‏.
خط ۶۱: خط ۶۰:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش