كتاب النزول؛ كتاب الصفات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}  
}}  
   
   
'''کتاب النزول؛ کتاب الصفات'''، جزء دو و سه از مجموعه «سلسلة عقائد السلف» می‌باشد که توسط ابوالحسن علی بن عمر دارقطنی (306- 385ق) نوشته شده و با تحقیق علی بن محمد بن ناصر فقیهی به چاپ رسیده است.
'''کتاب النزول؛ کتاب الصفات'''، جزء دو و سه از مجموعه «سلسلة عقائد السلف» می‌باشد که توسط [[دارقطنی، علی بن عمر|ابوالحسن علی بن عمر دارقطنی]] (306- 385ق) نوشته شده و با تحقیق [[فقیهی، علی بن محمد|علی بن محمد بن ناصر فقیهی]] به چاپ رسیده است.


برخلاف نام کتاب، در ابتدا کتاب الصفات آمده که حاوی روایات و آثاری مبنی بر جسمانیت خداوند است و در پی آن کتاب النزول که در آن روایات مرتبط با نزول خداوند به عالم دنیاست، آمده است.
برخلاف نام کتاب، در ابتدا کتاب الصفات آمده که حاوی روایات و آثاری مبنی بر جسمانیت خداوند است و در پی آن کتاب النزول که در آن روایات مرتبط با نزول خداوند به عالم دنیاست، آمده است.
خط ۳۴: خط ۳۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه، ضمن ارائه شرح‌حال مختصری از مؤلف<ref>مقدمه، ص11</ref>، به بررسی نسبت کتاب به دارقطنی<ref>همان، ص15</ref> و روش نگارش کتاب، پرداخته شده<ref>همان، ص17</ref> و سپس، به اقدامات تحقیقی صورت گرفته بر روی کتاب، اشاره شده است<ref>همان، ص17</ref>.
در مقدمه، ضمن ارائه شرح‌حال مختصری از مؤلف<ref>مقدمه، ص11</ref>، به بررسی نسبت کتاب به [[دارقطنی، علی بن عمر|دارقطنی]]<ref>همان، ص15</ref> و روش نگارش کتاب، پرداخته شده<ref>همان، ص17</ref> و سپس، به اقدامات تحقیقی صورت گرفته بر روی کتاب، اشاره شده است<ref>همان، ص17</ref>.


در مقدمه، به این نکته اشاره شده است که در جلد نسخه خطی کتاب النزول، سلسله راویان آن، ذکر گردیده است که به‌غیراز دارقطنی، به ترتیب عبارتند از: ابوطالب محمد بن علی بن فتح عشاری، ابوالعز احمد بن عبیدالله بن کادش عکبری، ابومحمد عبدالخالق بن عبدالوهاب صابونی، ابوالحسن علی بن معالی بن ابی عبدالله رصافی و عبدالله بن احمد بن محمد مقدمی<ref>همان، ص16</ref>.
در مقدمه، به این نکته اشاره شده است که در جلد نسخه خطی کتاب النزول، سلسله راویان آن، ذکر گردیده است که به‌غیراز [[دارقطنی، علی بن عمر|دارقطنی]]، به ترتیب عبارتند از: ابوطالب محمد بن علی بن فتح عشاری، ابوالعز احمد بن عبیدالله بن کادش عکبری، ابومحمد عبدالخالق بن عبدالوهاب صابونی، ابوالحسن علی بن معالی بن ابی عبدالله رصافی و عبدالله بن احمد بن محمد مقدمی<ref>همان، ص16</ref>.


دارقطنی در «کتاب الصفات»، از روش محدثین در ذکر نصوص به همراه اسانید آنها، پیروی نموده و احادیث کتاب را به همراه اسانید آنها، آورده و سپس به ذکر اقوال سلف پرداخته است که از جمله آنها، عبارتند از ابوعبید قاسم بن سلام، وکیع بن جراح، ابن عیینه، محمد بن مصعب عابد، اوزاعی، مالک بن انس و سفیان ثوری<ref>مقدمه، ص17</ref>.
دارقطنی در «کتاب الصفات»، از روش محدثین در ذکر نصوص به همراه اسانید آنها، پیروی نموده و احادیث کتاب را به همراه اسانید آنها، آورده و سپس به ذکر اقوال سلف پرداخته است که از جمله آنها، عبارتند از [[ابوعبید، قاسم بن سلام|ابوعبید قاسم بن سلام]]، [[وکیع بن جراح]]، ابن عیینه، محمد بن مصعب عابد، اوزاعی، [[مالک بن انس]] و سفیان ثوری<ref>مقدمه، ص17</ref>.


کتاب الصفات، با ذکر سلسله راویان احادیث آن و تاریخ اخذ و سماع آنها، آغاز شده است. اولین روایت این کتاب، حدیث معروفی از قتاده بن انس که اهل سنت، به آن معتقد هستند بدین مضمون که پیامبر(ص) فرمود: «یلقی في النار و تقول هل من مزید حتی یضع رجله فیها، أو قال قدمه فتقول قط قط» (هنگامی که گناهکاران در آتش جهنم انداخته می‌شود، جهنم می‌گوید آیا بیشتر از این هم هست و طلب زیادت می‌کند و خداوند پای خود را در جهنم گذاشته و جهنم می‌گوید بس است)<ref>متن کتاب، ص26- 27</ref>.
کتاب الصفات، با ذکر سلسله راویان احادیث آن و تاریخ اخذ و سماع آنها، آغاز شده است. اولین روایت این کتاب، حدیث معروفی از قتاده بن انس که اهل سنت، به آن معتقد هستند بدین مضمون که پیامبر(ص) فرمود: «یلقی في النار و تقول هل من مزید حتی یضع رجله فیها، أو قال قدمه فتقول قط قط» (هنگامی که گناهکاران در آتش جهنم انداخته می‌شود، جهنم می‌گوید آیا بیشتر از این هم هست و طلب زیادت می‌کند و خداوند پای خود را در جهنم گذاشته و جهنم می‌گوید بس است)<ref>متن کتاب، ص26- 27</ref>.
خط ۴۴: خط ۴۴:
از دیگر روایات این کتاب، می‌توان به روایت علی بن عبدالله بن میسره، از ابواشعث احمد بن مقدام از محمد بن عبدالرحمن طفاوی از ایوب بن ابی تمیمه از محمد بن سیرین انصاری از ابوهریره از پیامبر(ص)، اشاره نمود که فرمودند: «اختصمت الجنة و النار، فقالت النار: یدخلي الجباره و متکبرین و قالت الجنة: یدخلني ضعفاء الناس و مساکینهم. فقال الله جل‌وعز للنار: انت عذابي أصیب بک من أشاء و قال للجنة: أنت رحمتي أصیب بک من أشاء، ولکن واحدة منکما ملؤها، فاذا کان یوم القیامة لم یظلم الله عزوجل أحدا من خلقه شیئا، و یلقی في النار و تقول هل من مزید حتی یضع تبارک‌وتعاله رجله او قدمه فهنالک تملأ و یزوی بعضها علی بعض و تقول قط قط» (بهشت و دوزخ، با یکدیگر مخاصمه نموده و دوزخ می‌گوید: جبابره و متکبرین در من داخل می‌شوند و بهشت می‌گوید: ضعفا و مساکین در من داخل می‌شوند و خداوند به دوزخ می‌گوید: تو عذاب من هستی و هرکه را بخواهم، با تو عذاب می‌کنم و به بهشت می‌گوید: تو رحمت من هستی و با تو هرکه را بخواهم، مورد رحمت قرار می‌دهم اما یکی از شما پر خواهد شد. پس زمانی که قیامت می‌شود، خداوند به هیچ‌یک از مخلوقات خویش، ظلم نخواهد کرد و گناهکاران را در دوزخ انداخته و دوزخ طلب فزونی و زیادت می‌کند تا اینکه خداوند، پای خود را در آنها نهاده و دوزخ می‌گوید بس است)<ref>همان، ص29</ref>.
از دیگر روایات این کتاب، می‌توان به روایت علی بن عبدالله بن میسره، از ابواشعث احمد بن مقدام از محمد بن عبدالرحمن طفاوی از ایوب بن ابی تمیمه از محمد بن سیرین انصاری از ابوهریره از پیامبر(ص)، اشاره نمود که فرمودند: «اختصمت الجنة و النار، فقالت النار: یدخلي الجباره و متکبرین و قالت الجنة: یدخلني ضعفاء الناس و مساکینهم. فقال الله جل‌وعز للنار: انت عذابي أصیب بک من أشاء و قال للجنة: أنت رحمتي أصیب بک من أشاء، ولکن واحدة منکما ملؤها، فاذا کان یوم القیامة لم یظلم الله عزوجل أحدا من خلقه شیئا، و یلقی في النار و تقول هل من مزید حتی یضع تبارک‌وتعاله رجله او قدمه فهنالک تملأ و یزوی بعضها علی بعض و تقول قط قط» (بهشت و دوزخ، با یکدیگر مخاصمه نموده و دوزخ می‌گوید: جبابره و متکبرین در من داخل می‌شوند و بهشت می‌گوید: ضعفا و مساکین در من داخل می‌شوند و خداوند به دوزخ می‌گوید: تو عذاب من هستی و هرکه را بخواهم، با تو عذاب می‌کنم و به بهشت می‌گوید: تو رحمت من هستی و با تو هرکه را بخواهم، مورد رحمت قرار می‌دهم اما یکی از شما پر خواهد شد. پس زمانی که قیامت می‌شود، خداوند به هیچ‌یک از مخلوقات خویش، ظلم نخواهد کرد و گناهکاران را در دوزخ انداخته و دوزخ طلب فزونی و زیادت می‌کند تا اینکه خداوند، پای خود را در آنها نهاده و دوزخ می‌گوید بس است)<ref>همان، ص29</ref>.


کتاب النزول نیز با ذکر سلسله راویان آن، آغاز شده و سپس به اسامی صحابه‌ای که احادیث آن را روایت کرده‌اند، اشاره شده است که عبارتند از: علی بن ابی‌طالب(ع)، جبیر بن مطعم، جابر بن عبدالله، عبدالله بن مسعود، ابوهریره، عقبه بن عامر جهنی، عمرو بن عبسه، رفاعه بن عرابه جهنی، ابوسعید خدری، عثمان بن ابی‌العاص ثقفی، ابودرداء و ابوسلمه جد عبدالحمید بن یزید بن سلمه<ref>همان، ص83- 84</ref>.
کتاب النزول نیز با ذکر سلسله راویان آن، آغاز شده و سپس به اسامی صحابه‌ای که احادیث آن را روایت کرده‌اند، اشاره شده است که عبارتند از: [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]]، جبیر بن مطعم، جابر بن عبدالله، عبدالله بن مسعود، ابوهریره، عقبه بن عامر جهنی، عمرو بن عبسه، رفاعه بن عرابه جهنی، ابوسعید خدری، عثمان بن ابی‌العاص ثقفی، ابودرداء و ابوسلمه جد عبدالحمید بن یزید بن سلمه<ref>همان، ص83- 84</ref>.


اولین روایت این کتاب، حدیثی است از پیامبر(ص) که آن حضرت فرموده: خداوند هر شب از آسمان به زمین می‌آید و کسانی که طلب استغفار کرده‌اند را می‌بخشد و به نیازمندان عطا می‌کند<ref>همان، ص88</ref>.
اولین روایت این کتاب، حدیثی است از پیامبر(ص) که آن حضرت فرموده: خداوند هر شب از آسمان به زمین می‌آید و کسانی که طلب استغفار کرده‌اند را می‌بخشد و به نیازمندان عطا می‌کند<ref>همان، ص88</ref>.
خط ۶۲: خط ۶۲:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش