۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR01506.jpg|بندانگشتی|واقدی، محمد بن عمر]] | [[پرونده:NUR01506.jpg|بندانگشتی|واقدی، محمد بن عمر]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |واقدی، محمد بن عمر | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |عمر | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |129يا 130ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |مدینه | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |207 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |ابن جُريج | ||
محمد بن عِجلان | |||
مَعْمَر بن راشد | |||
ابراهيم بن سعد | |||
ابن ابيذِئْب | |||
سُفيان ثَوری | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" | | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE01506AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابوعبداللّٰه محمد بن عمر واقدى''' در سال يكصد و سى ه.ق.در اواخر خلافت مروان بن محمد در مدينه متولد شد.اين مطلب را شاگرد و كاتب او ابن سعد در طبقات اظهار داشته است. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] و ابن تغرى بردى ولادت او را در سال 129 دانستهاند.و [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] مىنويسد كه مادر واقدى، دختر عيسى بن جعفر بن سائب خاثر است، و پدر اين بانو، مردى ايرانى و از سرزمين فارس است. | '''ابوعبداللّٰه محمد بن عمر واقدى''' (130-207ق)، از مشاهير قدمای مورخين اسلامی، بزرگترین متخصص در تاریخ غزوات پیامبر (ص) | ||
== ولادت == | |||
در سال يكصد و سى ه.ق.در اواخر خلافت مروان بن محمد در مدينه متولد شد. اين مطلب را شاگرد و كاتب او [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] در [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات]] اظهار داشته است. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] و ابن تغرى بردى ولادت او را در سال 129 دانستهاند.و [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] مىنويسد كه مادر واقدى، دختر عيسى بن جعفر بن سائب خاثر است، و پدر اين بانو، مردى ايرانى و از سرزمين فارس است. | |||
واقدى از وابستگان بنى سهم است كه يكى از خاندانهاى قبيلۀ بنى اسلم شمرده مىشوند. اين كه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، او را از وابستگان و خدمتكاران بنى هاشم دانسته است، صحيح نيست. مصادر كتب تذكره و رجال دربارۀ آغاز زندگانى او مطلبى ندارد، ولى به نظر مىرسد كه واقدى از سنين جوانى، بلكه نوجوانى، دربارۀ كسب معلومات مربوط به سيره و جنگهاى پيامبر(ص)سخت كوشش مىكرده است. | واقدى از وابستگان بنى سهم است كه يكى از خاندانهاى قبيلۀ بنى اسلم شمرده مىشوند. اين كه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، او را از وابستگان و خدمتكاران بنى هاشم دانسته است، صحيح نيست. مصادر كتب تذكره و رجال دربارۀ آغاز زندگانى او مطلبى ندارد، ولى به نظر مىرسد كه واقدى از سنين جوانى، بلكه نوجوانى، دربارۀ كسب معلومات مربوط به سيره و جنگهاى پيامبر(ص)سخت كوشش مىكرده است. | ||
[[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] ضمن نقل قول مسيبى مىنويسد كه:واقدى كنار ستونى در مسجد پيامبر مىنشست.از او پرسيدند چه مىخوانى؟ گفت:بخشهايى از مغازى.اين خبر را [[خطيب بغدادى]] هم در [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] از سمتى نقل كرده است. | [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] ضمن نقل قول مسيبى مىنويسد كه:واقدى كنار ستونى در مسجد پيامبر مىنشست. از او پرسيدند چه مىخوانى؟ گفت: بخشهايى از مغازى. اين خبر را [[خطيب بغدادى]] هم در [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] از سمتى نقل كرده است. | ||
بيشتر مراجع، موضوع توجه واقدى به جمعآورى اخبار و احاديث و روايات مختلف مربوط به سيره را ذكر كرده و به كوشش او در اين راه تصريح كردهاند. | بيشتر مراجع، موضوع توجه واقدى به جمعآورى اخبار و احاديث و روايات مختلف مربوط به سيره را ذكر كرده و به كوشش او در اين راه تصريح كردهاند. | ||
خط ۴۱: | خط ۵۴: | ||
[[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] و [[خطيب بغدادى]] و ابن سيد الناس از واقدى نقل مىكنند كه مىگفت: به هر يك از فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان آنها كه مىرسيدم مىپرسيدم، آيا از كسى خبرى دربارۀ چگونگى شهادت و محل مرگ خويشاوند خود شنيدهاى؟و چون خبر مىدادند، شخصا به جايى كه گفته بود مىرفتم و محل را مشاهده مىكردم. چنانكه به منطقۀ مريسيع رفتم و از نزديك آنجا را مشاهده كردم و از هيچ جنگى آگاه نشدم مگر اينكه براى معاينه محل آن جنگ به آنجا رفتم.اخبارى شبيه به اين خبر نقل شده است. | [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] و [[خطيب بغدادى]] و ابن سيد الناس از واقدى نقل مىكنند كه مىگفت: به هر يك از فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان آنها كه مىرسيدم مىپرسيدم، آيا از كسى خبرى دربارۀ چگونگى شهادت و محل مرگ خويشاوند خود شنيدهاى؟و چون خبر مىدادند، شخصا به جايى كه گفته بود مىرفتم و محل را مشاهده مىكردم. چنانكه به منطقۀ مريسيع رفتم و از نزديك آنجا را مشاهده كردم و از هيچ جنگى آگاه نشدم مگر اينكه براى معاينه محل آن جنگ به آنجا رفتم.اخبارى شبيه به اين خبر نقل شده است. | ||
از جمله هارون فروى مىگويد:واقدى را در مكه ديدم كه كوله پشتى سفرى دارد.گفتم: آهنگ كجا دارى؟ گفت:مىخواهم به حنين بروم كه محل جنگ حنين را از نزديك مشاهده كنم. | از جمله هارون فروى مىگويد: واقدى را در مكه ديدم كه كوله پشتى سفرى دارد.گفتم: آهنگ كجا دارى؟ گفت:مىخواهم به حنين بروم كه محل جنگ حنين را از نزديك مشاهده كنم. | ||
چيرگى واقدى در شناختن مواضع مختلف به آن درجه است كه گفتهاند هنگامى كه هارون الرشيد و يحيى بن خالد برمكى در سفر حج خود به مدينه رسيدند، در جستجوى راهنمايى بودند كه آنها را به محل گورهاى شهيدان و جايگاه جنگها راهنمايى كند، آنها را به واقدى حواله كردند و او همراه آن دو تمامى مواضع و گورها را نشان آنان داد. ديدار واقدى با يحيى بن خالد برمكى مايۀ خير و بركت براى واقدى شد.پيوند ميان او و خاندان برمكى حتى پس از بدبختى خاندان برمكى هم ادامه داشت. جايزه ده هزار درهمى هارون الرشيد را كه به واقدى پرداخت شد، براى باز پرداخت وامهايى كه بر او جمع شده بود و همچنين ازدواج بعضى از فرزندان بكار برد و در گشايش و آسودگى زندگى مىكرد. | چيرگى واقدى در شناختن مواضع مختلف به آن درجه است كه گفتهاند هنگامى كه هارون الرشيد و يحيى بن خالد برمكى در سفر حج خود به مدينه رسيدند، در جستجوى راهنمايى بودند كه آنها را به محل گورهاى شهيدان و جايگاه جنگها راهنمايى كند، آنها را به واقدى حواله كردند و او همراه آن دو تمامى مواضع و گورها را نشان آنان داد. ديدار واقدى با يحيى بن خالد برمكى مايۀ خير و بركت براى واقدى شد. پيوند ميان او و خاندان برمكى حتى پس از بدبختى خاندان برمكى هم ادامه داشت. جايزه ده هزار درهمى هارون الرشيد را كه به واقدى پرداخت شد، براى باز پرداخت وامهايى كه بر او جمع شده بود و همچنين ازدواج بعضى از فرزندان بكار برد و در گشايش و آسودگى زندگى مىكرد. | ||
همۀ مصادرى كه شرح حال واقدى را نوشتهاند، تصريح كردهاند كه با وجود گرفتاريهاى مادى كه در تمام مدت زندگى دست به گريبان او بود، معذلك مردى بخشنده و بزرگوار و مشهور به سخا و بخشش بوده است. | همۀ مصادرى كه شرح حال واقدى را نوشتهاند، تصريح كردهاند كه با وجود گرفتاريهاى مادى كه در تمام مدت زندگى دست به گريبان او بود، معذلك مردى بخشنده و بزرگوار و مشهور به سخا و بخشش بوده است. | ||
== اساتید == | |||
ابن جُريج (150ق.)، محمد بن عِجلان (148ق.)، مَعْمَر بن راشد (153ق.)، ابراهيم بن سعد (185ق.)، ابن ابيذِئْب (159ق.)، سُفيان ثَوری (161ق.)، عبدالرحمن بن عبدالعزيز (162ق.)، عبدالحميد بن جعفر (153ق.) و عبدالعزيز دراوَرْدي (187ق.) شماري از شناخته شدهترين استادان و مشايخ واقدی هستند كه او در مغازی، سيره، فتوحات و اختلافات حديثي و فقهی، از آنان دانش فراگرفته است. | |||
==حركت به عراق == | ==حركت به عراق == | ||
واقدى در سال 180 ه.ق.از مدينه به قصد عراق بيرون آمد. [[خطيب بغدادى]] از قول واقدى نقل مىكند كه مىگفت: «در مدينه گندم مىفروختم، صد هزار درهم سرمايه مردم در دست من بود كه با آن كار مىكردم و حق العمل برمىداشتم و آن سرمايه از دست رفت و آهنگ عراق كردم و پيش يحيى بن خالد برمكى آمدم». [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] هم مىگويد: «واقدى به واسطۀ اينكه وامدار شده بود به عراق رفت». چنين به نظر مىرسد كه سبب اصلى مسافرت واقدى به عراق رغبت او به ديدار يحيى بن خالد برمكى است، زيرا در سفر حج همت والاى يحيى در وجود واقدى كششى نسبت به او ايجاد كرده بود و واقدى مىخواست براى تحقق بخشيدن به آرزوهاى مادى و معنوى خود در محيط راحت ترى قرار گيرد.در آن هنگام دريچههاى نور و اميد در بغداد بود-مخصوصاً در دورۀ هارون. | |||
[[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] در جاى ديگر مطلبى مىنويسد كه مؤيد اين نظريه است، مىگويد: «واقدى مىگفت: روزگار دندان بما نشان داد و همسرم ام عبداللّٰه به من اعتراض كرد و گفت چرا كوتاهى مىكنى؟وزير خليفه تو را مىشناسد و از تو خواسته است كه پيش او بروى و او داراى مقام ارزنده است.اين بود كه از مدينه كوچيدم». | |||
ابن سعد در جاى ديگر مطلبى مىنويسد كه مؤيد اين نظريه است، مىگويد: «واقدى مىگفت:روزگار دندان بما نشان داد و همسرم ام عبداللّٰه به من اعتراض كرد و گفت چرا كوتاهى مىكنى؟وزير خليفه تو را مىشناسد و از تو خواسته است كه پيش او بروى و او داراى مقام ارزنده است.اين بود كه از مدينه كوچيدم». | |||
هنگامى كه واقدى به بغداد رسيد، متوجه شد كه درباريان و خليفه به ناحيۀ رقّه در شام رفتهاند، اين بود كه مركوب خود را به سوى شام به حركت درآورد و در آنجا به ايشان پيوست. يحيى بن خالد برمكى با او برخوردى داشت كه شايستۀ مرتبۀ بخشندگى و بزرگوارى ايشان بود. در زير سايۀ برامكه، از هر سوى خير و نيكى به واقدى روى آورد، عطاياى ايشان به او منضمّ به عطاياى هارون و پسرش مأمون بود.واقدى مىگويد: «از خليفه ششصد هزار درهم دريافت داشتم به طورى كه پرداخت زكات بر من واجب شد». | هنگامى كه واقدى به بغداد رسيد، متوجه شد كه درباريان و خليفه به ناحيۀ رقّه در شام رفتهاند، اين بود كه مركوب خود را به سوى شام به حركت درآورد و در آنجا به ايشان پيوست. يحيى بن خالد برمكى با او برخوردى داشت كه شايستۀ مرتبۀ بخشندگى و بزرگوارى ايشان بود. در زير سايۀ برامكه، از هر سوى خير و نيكى به واقدى روى آورد، عطاياى ايشان به او منضمّ به عطاياى هارون و پسرش مأمون بود. واقدى مىگويد: «از خليفه ششصد هزار درهم دريافت داشتم به طورى كه پرداخت زكات بر من واجب شد». | ||
ابن سعد نوشته است: «واقدى از رقّه شام به بغداد برگشت و همانجا مقيم شد تا اينكه مأمون از خراسان برگشت و او را قاضى منطقۀ عسكر مهدى كرد، كه در بخش شرقى بغداد است. | [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] نوشته است: «واقدى از رقّه شام به بغداد برگشت و همانجا مقيم شد تا اينكه مأمون از خراسان برگشت و او را قاضى منطقۀ عسكر مهدى كرد، كه در بخش شرقى بغداد است. | ||
[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]] از قول [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] نقل مىكند كه واقدى به هنگام مرگ در بخش غربى بغداد قاضى بوده است. ولى هورووتس اين گفتار را رد كرده و آن را مستند به اشتباه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، در كيفيت معنى عبارت [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] دانسته است، مىگويد:عبارت [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] چنين است: «واقدى در سال 207 درگذشت و محمد بن سماعه تميمى بر او نماز گزارد و او قاضى منطقۀ غربى بغداد بود.»-كه در اين جا منظور بيان سمت و منصب محمد بن سماعه است نه واقدى. | [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]] از قول [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] نقل مىكند كه واقدى به هنگام مرگ در بخش غربى بغداد قاضى بوده است. ولى هورووتس اين گفتار را رد كرده و آن را مستند به اشتباه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، در كيفيت معنى عبارت [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] دانسته است، مىگويد: عبارت [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] چنين است: «واقدى در سال 207 درگذشت و محمد بن سماعه تميمى بر او نماز گزارد و او قاضى منطقۀ غربى بغداد بود.»-كه در اين جا منظور بيان سمت و منصب محمد بن سماعه است نه واقدى. | ||
ظاهرا در اينكه واقدى هنگام مرگ قاضى ناحيۀ شرقى بغداد بوده است شكى نيست، ولى پيش از آنكه مأمون او را به سمت قضاوت ناحيۀ شرقى منصوب كند، در ناحيۀ غربى سكونت داشته است و بسيارى از مصادر اين موضوع را تصريح كردهاند. هنگامى كه واقدى از جانب غربى بغداد به جانب شرقى آن مىكوچيد کتابهايش را در يكصد و بيست بستۀ سنگين حمل كرد. | ظاهرا در اينكه واقدى هنگام مرگ قاضى ناحيۀ شرقى بغداد بوده است شكى نيست، ولى پيش از آنكه مأمون او را به سمت قضاوت ناحيۀ شرقى منصوب كند، در ناحيۀ غربى سكونت داشته است و بسيارى از مصادر اين موضوع را تصريح كردهاند. هنگامى كه واقدى از جانب غربى بغداد به جانب شرقى آن مىكوچيد کتابهايش را در يكصد و بيست بستۀ سنگين حمل كرد. | ||
خط ۶۹: | خط ۸۴: | ||
دربارۀ تاريخ وفات او اختلافى ديده مىشود.[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، متذكر مىشود كه واقدى در سال 206 ه.ق.درگذشته است، و حال آنكه منابع ديگر از جمله ابن سعد در طبقات متذكر شدهاند كه مرگ او در ذيحجه 207 ه.ق.اتفاق افتاده است و [[خطيب بغدادى]]، با اسنادى از عبداللّٰه حضرمى روايت مىكند كه واقدى در سال 209 ه.ق.درگذشته است. | دربارۀ تاريخ وفات او اختلافى ديده مىشود.[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، متذكر مىشود كه واقدى در سال 206 ه.ق.درگذشته است، و حال آنكه منابع ديگر از جمله [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] در [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات]] متذكر شدهاند كه مرگ او در ذيحجه 207 ه.ق.اتفاق افتاده است و [[خطيب بغدادى]]، با اسنادى از عبداللّٰه حضرمى روايت مىكند كه واقدى در سال 209 ه.ق.درگذشته است. | ||
اگر قرار باشد يكى از اين روايات را بر ديگر روايات ترجيح دهيم، از همه به صواب نزديكتر روايت دوم است كه ابن سعد شاگرد و كاتب واقدى و كسى كه به زمان او نزديكتر است، نقل كرده است.بعلاوه، ابن سعد شب وفات و روز دفن او را نام برده است و چنين مىنويسد: «واقدى شب سه شنبه، يازده شب گذشته از ذيحجه سال 207 ه.ق، در گذشت و روز سهشنبه در گورستان خيزران به خاک سپرده شد و هفتاد و هشت ساله بود.» بعلاوه، اين روايت در بيشتر منابع آمده است. | اگر قرار باشد يكى از اين روايات را بر ديگر روايات ترجيح دهيم، از همه به صواب نزديكتر روايت دوم است كه [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] شاگرد و كاتب واقدى و كسى كه به زمان او نزديكتر است، نقل كرده است. بعلاوه، [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] شب وفات و روز دفن او را نام برده است و چنين مىنويسد: «واقدى شب سه شنبه، يازده شب گذشته از ذيحجه سال 207 ه.ق، در گذشت و روز سهشنبه در گورستان خيزران به خاک سپرده شد و هفتاد و هشت ساله بود.» بعلاوه، اين روايت در بيشتر منابع آمده است. | ||
==کتابهاى واقدى == | ==کتابهاى واقدى == | ||
واقدى در جمعآورى احاديث تلاش مىكرد چنانكه على بن المدينى روايت مىكند كه او بيست هزار حديث جمع كرده است. ابن سيد الناس هم نقل مىكند كه يحيى بن معين مىگفته است: «واقدى بيست هزار حديث از پيامبر جمع كرده است كه همگى تازگى داشته و قبلا ثبت نشدهاند و اين به واسطۀ همان مطلبى است كه قبلا اشاره كرديم و گفتيم او از همۀ فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان ايشان، از احوال گذشتگان مىپرسيد و شخصا هم به محل جنگها و وقايع مراجعه مىكرد و از همگان سؤال مىكرد.» | واقدى در جمعآورى احاديث تلاش مىكرد چنانكه على بن المدينى روايت مىكند كه او بيست هزار حديث جمع كرده است. ابن سيد الناس هم نقل مىكند كه يحيى بن معين مىگفته است: «واقدى بيست هزار حديث از پيامبر جمع كرده است كه همگى تازگى داشته و قبلا ثبت نشدهاند و اين به واسطۀ همان مطلبى است كه قبلا اشاره كرديم و گفتيم او از همۀ فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان ايشان، از احوال گذشتگان مىپرسيد و شخصا هم به محل جنگها و وقايع مراجعه مىكرد و از همگان سؤال مىكرد.» |
ویرایش