۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در مورد کتاب حاضر یک اشکال عمده محدودیتی است که در مورد تاریخ احوال و اوضاع سیاسی در کارست و هرچند کثرت مواد ادبی شاید عذرخواه این نقص باشد، اما همین نکته ممکن است مؤلف را از اقدام به یک تحلیل و تبیین دقیق و درست از احوال ادبی دوره مورد بحث باز داشته باشد. البته در آنچه به احوال ادبی اختصاص دارد، مؤلف به ذکر نام و شرح حال تعداد معدودی از شاعران هر دوره اکتفا کرده است و جز اینچه میتوانست کرد؟ در بین تمام شاعران نامآور دوران فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه فقط به ذکر احوال و اشعار چند نفر: صبا، نشاط، سحاب، مجمر، وصال، شهاب اصفهانی، فروغی، سروش، قاآنی، یغما، محمود خان، قرة العین، و فتحاللّه خان شیبانی که «ادوارد براون» هم تقریباً و با اندک تفاوتی همانها را به عنوان شاعران مشهور این عصر برمیشمرد، اکتفا میکند و البته اگر خودرا محدود نمیکرد چگونه میتوانست از تمام کسانی که در این دوره طولانی به شاعری پرداختهاند و احوال و اشعارشان در تذکرههای معروف انجمن خاقان، تذکره دلگشا، و سفینة المحمود آمده است و تقریباً نیمی از تمام کتاب عظیم مجمع الفصحا، رضا قلیخان هدایت را نیز دربر گرفته است در کتاب خویش صحبت کند؟<ref>ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25</ref>. نویسنده خود در این رابطه مینویسد: «در این کتاب از شرح احوال و آثار سخنورانی که جز پیروی از قدما و یا همعصران خود کاری نکرده و در سیر تکامل ادبیات چندان مؤثر نبودهاند –و متأسفانه شماره آنان بیش از حد تصور زیاد است- صرفنظر کردم، و تنها به ذکر احوال و آثار کسانی که در محیط ادبی و اجتماعی عصر خود و زمان آینده کمابیش منشأ اثر بوده و به ا صطلاح در سرپل یک تحول نسبتاً محسوس قرار داشتهاند، پرداختم. هرگز سعی نکردم که بهترین آثار را، چنانکه رسم است، در این اوراق گرد آورم، و جهات ضعف کار هر نویسنده و گوینده را نادیده بگیرم، و مخصوصاً از هر شاعر و سخنوری چندین نمونه آوردم تا خوانندگان بتوانند با سبک و اسلوب هنری گویندگان و نویسندگان عمده دوره موضوع بحث به خوبی آشنا گردند»<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج و شش</ref>. | در مورد کتاب حاضر یک اشکال عمده محدودیتی است که در مورد تاریخ احوال و اوضاع سیاسی در کارست و هرچند کثرت مواد ادبی شاید عذرخواه این نقص باشد، اما همین نکته ممکن است مؤلف را از اقدام به یک تحلیل و تبیین دقیق و درست از احوال ادبی دوره مورد بحث باز داشته باشد. البته در آنچه به احوال ادبی اختصاص دارد، مؤلف به ذکر نام و شرح حال تعداد معدودی از شاعران هر دوره اکتفا کرده است و جز اینچه میتوانست کرد؟ در بین تمام شاعران نامآور دوران فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه فقط به ذکر احوال و اشعار چند نفر: صبا، نشاط، سحاب، مجمر، وصال، شهاب اصفهانی، فروغی، سروش، قاآنی، یغما، محمود خان، قرة العین، و فتحاللّه خان شیبانی که «ادوارد براون» هم تقریباً و با اندک تفاوتی همانها را به عنوان شاعران مشهور این عصر برمیشمرد، اکتفا میکند و البته اگر خودرا محدود نمیکرد چگونه میتوانست از تمام کسانی که در این دوره طولانی به شاعری پرداختهاند و احوال و اشعارشان در تذکرههای معروف انجمن خاقان، تذکره دلگشا، و سفینة المحمود آمده است و تقریباً نیمی از تمام کتاب عظیم مجمع الفصحا، رضا قلیخان هدایت را نیز دربر گرفته است در کتاب خویش صحبت کند؟<ref>ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25</ref>. نویسنده خود در این رابطه مینویسد: «در این کتاب از شرح احوال و آثار سخنورانی که جز پیروی از قدما و یا همعصران خود کاری نکرده و در سیر تکامل ادبیات چندان مؤثر نبودهاند –و متأسفانه شماره آنان بیش از حد تصور زیاد است- صرفنظر کردم، و تنها به ذکر احوال و آثار کسانی که در محیط ادبی و اجتماعی عصر خود و زمان آینده کمابیش منشأ اثر بوده و به ا صطلاح در سرپل یک تحول نسبتاً محسوس قرار داشتهاند، پرداختم. هرگز سعی نکردم که بهترین آثار را، چنانکه رسم است، در این اوراق گرد آورم، و جهات ضعف کار هر نویسنده و گوینده را نادیده بگیرم، و مخصوصاً از هر شاعر و سخنوری چندین نمونه آوردم تا خوانندگان بتوانند با سبک و اسلوب هنری گویندگان و نویسندگان عمده دوره موضوع بحث به خوبی آشنا گردند»<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج و شش</ref>. | ||
آرین پور، در تدوین کتاب، یک تذکرهنویس و تاریخنگار عادی باقی نمیماند، بلکه از همان نخست تا پایان کتاب، در شرححال و آوردن مدارک و اسناد و شواهد و آثار، شعرا وسخنوران، از اندیشه و نگرش خویش به عنوان یک منقد ورزیده، مایه میگذارد و از این کار همواره و همواره باز نمیایستد و این از بزرگترین فایدههایی است که از کتاب او حاصل میآید و به حق در این زمینه بسیار دقیق است و صاحبنظر<ref>ر.ک: موسوی گرمارودی، ص16</ref>. | |||
دورهای که مؤلف در این کتاب با آن سروکار دارد دورهای است که در تاریخ ادبی ایران آن را دوران بازگشت میخوانند -یعنی بازگشت به سبک قدما و در واقع دوره تجدید حیات ادبی. این دوره که معرف نوعی نهضت ادبی در مقابل سبک هندی است البته پیش از صبا و به وسیله استادان او -یا به وسیله استاد او صباحی- در اصفهان آغاز شد و کسانی همچون مشتاق، هاتف، آذر و صباحی از پیشروان آن بودند اما توجه و علاقهای که فتحعلیشاه به شعر و شاعری نشان داد به این نهضت سیما و نیروی تازهای بخشید و آن را به رنگ خاصی درآورد که مؤلف با دقت وحوصله وافی در بخش نخست کتاب از آن سخن رانده است<ref>ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25</ref>. | دورهای که مؤلف در این کتاب با آن سروکار دارد دورهای است که در تاریخ ادبی ایران آن را دوران بازگشت میخوانند -یعنی بازگشت به سبک قدما و در واقع دوره تجدید حیات ادبی. این دوره که معرف نوعی نهضت ادبی در مقابل سبک هندی است البته پیش از صبا و به وسیله استادان او -یا به وسیله استاد او صباحی- در اصفهان آغاز شد و کسانی همچون مشتاق، هاتف، آذر و صباحی از پیشروان آن بودند اما توجه و علاقهای که فتحعلیشاه به شعر و شاعری نشان داد به این نهضت سیما و نیروی تازهای بخشید و آن را به رنگ خاصی درآورد که مؤلف با دقت وحوصله وافی در بخش نخست کتاب از آن سخن رانده است<ref>ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25</ref>. |
ویرایش