حج نماز بزرگ: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳ اکتبر ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|3936
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE3936AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۵۹: خط ۵۹:
3. احرام را «آغاز نماز بزرگ» ناميديم؛ مگر نه اين است كه نمازهاى واجب هر روزه خود را با تكبيرةالاحرام آغاز مى‌كنيم. آيا هرگز از خود پرسيده‌ايم چرا به آن «الله أكبر»ى كه نماز را با آن آغاز مى‌كنيم «تكبيرةالاحرام» مى‌گويند و چه نسبت و شباهتى ميان آن «احرام» و اين «حرام» وجود دارد؟ پاسخ اين است كه ما با گفتن «تكبيرةالاحرام» در نماز، قدم به آستانه نماز مى‌گذاريم و به يك معنا در آنجا هم محرم مى‌شويم. در طول نماز، كارهايى را بر خود حرام مى‌سازيم، چيزى نمى‌خوريم، روى از قبله بر نمى‌گردانيم... حرفى غير از آنچه در نماز مى‌توان گفت بر زبان نمى‌آوريم، قسمت‌هايى از بدن خود را مى‌پوشانيم و... و اين حرمت‌ها را تا پايان نماز حفظ مى‌كنيم و اين حريم را نمى‌شكنيم. اينجا نيز همين‌طور است؛ ما با «احرام» حج نيز مانند احرام نماز كارهايى را بر خود حرام مى‌سازيم با اين تفاوت كه محدوده زمانى نماز چند دقيقه و محدوده زمانى حج، «چند روز» است و در نماز در جايى دور از كعبه و رو به كعبه ايستاده‌ايم و در حج در كنار كعبه، در حال جنب‌وجوش و حركت و جابه‌جايى و خواب و بيدارى هستيم و اين دومى به زندگى واقعى و عينى ما نزديك‌تر است تا اولى. در متن اين زندگى بايد احساس كنيم كه در حضور خداوند هستيم و بايد پيوسته حضور قلب داشته باشيم و اين مقام ميسر نمى‌شود مگر آنكه انديشه‌ها و رفتارها و گفتارهايى را كه مى‌تواند ما را از خدا دور كند، از خود دور سازيم و بر خود حرام كنيم تا بتوانيم، حج، اين نماز بزرگ را آغاز كنيم <ref>ر.ك: همان، ص32-33</ref>.
3. احرام را «آغاز نماز بزرگ» ناميديم؛ مگر نه اين است كه نمازهاى واجب هر روزه خود را با تكبيرةالاحرام آغاز مى‌كنيم. آيا هرگز از خود پرسيده‌ايم چرا به آن «الله أكبر»ى كه نماز را با آن آغاز مى‌كنيم «تكبيرةالاحرام» مى‌گويند و چه نسبت و شباهتى ميان آن «احرام» و اين «حرام» وجود دارد؟ پاسخ اين است كه ما با گفتن «تكبيرةالاحرام» در نماز، قدم به آستانه نماز مى‌گذاريم و به يك معنا در آنجا هم محرم مى‌شويم. در طول نماز، كارهايى را بر خود حرام مى‌سازيم، چيزى نمى‌خوريم، روى از قبله بر نمى‌گردانيم... حرفى غير از آنچه در نماز مى‌توان گفت بر زبان نمى‌آوريم، قسمت‌هايى از بدن خود را مى‌پوشانيم و... و اين حرمت‌ها را تا پايان نماز حفظ مى‌كنيم و اين حريم را نمى‌شكنيم. اينجا نيز همين‌طور است؛ ما با «احرام» حج نيز مانند احرام نماز كارهايى را بر خود حرام مى‌سازيم با اين تفاوت كه محدوده زمانى نماز چند دقيقه و محدوده زمانى حج، «چند روز» است و در نماز در جايى دور از كعبه و رو به كعبه ايستاده‌ايم و در حج در كنار كعبه، در حال جنب‌وجوش و حركت و جابه‌جايى و خواب و بيدارى هستيم و اين دومى به زندگى واقعى و عينى ما نزديك‌تر است تا اولى. در متن اين زندگى بايد احساس كنيم كه در حضور خداوند هستيم و بايد پيوسته حضور قلب داشته باشيم و اين مقام ميسر نمى‌شود مگر آنكه انديشه‌ها و رفتارها و گفتارهايى را كه مى‌تواند ما را از خدا دور كند، از خود دور سازيم و بر خود حرام كنيم تا بتوانيم، حج، اين نماز بزرگ را آغاز كنيم <ref>ر.ك: همان، ص32-33</ref>.


4... به قول سعدى: {|  class="wikitable poem"
4... به قول سعدى:
{|  class="wikitable poem"
|-
|-
! «بتا هلاك شود دوست در محبت دوست !! كه زندگانى او در هلاك بودن اوست»  
! «بتا هلاك شود دوست در محبت دوست !! كه زندگانى او در هلاك بودن اوست»  
|} و ابراهيم، خليل‌الله بود؛ يعنى دوست خدا بود و دوست در راه دوست بايد از هرچه دارد بگذرد. بارى از اين امتحان، هم ابراهيم سربلند بيرون آمد و هم اسماعيل؛ پدر براى رضاى خدا، فرزند را به قربانگاه برد و پسر براى رضاى خدا گردن به زير تيغ داد تا معنى عبوديت و ايمان و يقين و اخلاص و تسليم و رضا و صبر معلوم شود. اكنون بر حاجيان واجب است در منا به ابراهيم اقتدا كنند و گوسفندى قربانى كنند؛ اما هركس كه اين عبادت واجب را در حج به‌جا مى‌آورد بايد از خود بپرسد آيا پيش از اين اسماعيل خود را به قربانگاه آورده است يا نه؟ آيا حاضر است در راه خدا از فرزند و مال و مقام و خلاصه از هر چيز كه نزد او عزيز است بگذرد؟ اگر حاضر نيست بايد بداند كه حج او حج ابراهيمى نيست. ابراهيم پس از موفقيت در امتحان، مأمور به قربانى كردن گوسفند شد. ما در كدام امتحان شركت كرده‌ايم و در كدام امتحان موفق بوده‌ايم؟ <ref>ر.ك: همان، ص69-70</ref>.
|}
و ابراهيم، خليل‌الله بود؛ يعنى دوست خدا بود و دوست در راه دوست بايد از هرچه دارد بگذرد. بارى از اين امتحان، هم ابراهيم سربلند بيرون آمد و هم اسماعيل؛ پدر براى رضاى خدا، فرزند را به قربانگاه برد و پسر براى رضاى خدا گردن به زير تيغ داد تا معنى عبوديت و ايمان و يقين و اخلاص و تسليم و رضا و صبر معلوم شود. اكنون بر حاجيان واجب است در منا به ابراهيم اقتدا كنند و گوسفندى قربانى كنند؛ اما هركس كه اين عبادت واجب را در حج به‌جا مى‌آورد بايد از خود بپرسد آيا پيش از اين اسماعيل خود را به قربانگاه آورده است يا نه؟ آيا حاضر است در راه خدا از فرزند و مال و مقام و خلاصه از هر چيز كه نزد او عزيز است بگذرد؟ اگر حاضر نيست بايد بداند كه حج او حج ابراهيمى نيست. ابراهيم پس از موفقيت در امتحان، مأمور به قربانى كردن گوسفند شد. ما در كدام امتحان شركت كرده‌ايم و در كدام امتحان موفق بوده‌ايم؟ <ref>ر.ك: همان، ص69-70</ref>.


5. حج تربيتى است الهى، حداقل يك بار در همه عمر، براى همه عمر؛ تا ما دائم در نماز باشيم و همواره و هميشه در حال احرام حقيقى بمانيم؛ يعنى مرتكب حرام نشويم و حريم محرمات الهى را رعايت كنيم و خود را به اعتبار نام و عنوانى كه پيدا كرده‌ايم و خانه‌اى كه ساخته‌ايم و جامه گران‌بهايى كه پوشيده‌ايم و قدرتى كه يافته‌ايم، از بندگان ديگر خداوند، جدا ندانيم و احساس فخر و غرور و تكبر نكنيم... حج براى آن است كه ما به شيطانى كه بر او با غيرت و شدت سنگ زده‌ايم و نفرت خود را از او اعلام كرده‌ايم دوباره لبخند آشتى نزنيم و به‌سوى او دست دوستى دراز نكنيم... و اين حديث امام صادق(ع) را به خاطر بسپاريم كه فرموده است: الْحاج لايزال عليه نور الحج ما لم يلم بذنب؛ «نور حج تا وقتى كه حاجى مرتكب گناه نشود، همچنان بر او مى‌تابد»؛ قدر نور حج را بدانيم <ref>ر.ك: همان، ص111-112</ref>.
5. حج تربيتى است الهى، حداقل يك بار در همه عمر، براى همه عمر؛ تا ما دائم در نماز باشيم و همواره و هميشه در حال احرام حقيقى بمانيم؛ يعنى مرتكب حرام نشويم و حريم محرمات الهى را رعايت كنيم و خود را به اعتبار نام و عنوانى كه پيدا كرده‌ايم و خانه‌اى كه ساخته‌ايم و جامه گران‌بهايى كه پوشيده‌ايم و قدرتى كه يافته‌ايم، از بندگان ديگر خداوند، جدا ندانيم و احساس فخر و غرور و تكبر نكنيم... حج براى آن است كه ما به شيطانى كه بر او با غيرت و شدت سنگ زده‌ايم و نفرت خود را از او اعلام كرده‌ايم دوباره لبخند آشتى نزنيم و به‌سوى او دست دوستى دراز نكنيم... و اين حديث امام صادق(ع) را به خاطر بسپاريم كه فرموده است: الْحاج لايزال عليه نور الحج ما لم يلم بذنب؛ «نور حج تا وقتى كه حاجى مرتكب گناه نشود، همچنان بر او مى‌تابد»؛ قدر نور حج را بدانيم <ref>ر.ك: همان، ص111-112</ref>.
۵۳٬۳۲۷

ویرایش