۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'لالدين' به 'لالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'حش' به 'حش') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
وی سپس در توضیح عبارت فوق (در عبارات كشف البراهين که شرح زاد المسافرين است،) مینویسد: منظورش از رساله، کتاب است و از عقاید کلامیه، علم کلام<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. وی آنگاه وجوهی را در سبب نامگذاری علم کلام به این اسم، ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص64-65</ref>، مراد از مسائل (مبادی، مسائل و موضوعات) را روشن میکند<ref>ر.ک: همان، ص67-68</ref> و وجوهی را در برتری این علم بر سایر علوم ذکر مینماید<ref>ر.ک: همان، ص68-69</ref>. | وی سپس در توضیح عبارت فوق (در عبارات كشف البراهين که شرح زاد المسافرين است،) مینویسد: منظورش از رساله، کتاب است و از عقاید کلامیه، علم کلام<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. وی آنگاه وجوهی را در سبب نامگذاری علم کلام به این اسم، ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص64-65</ref>، مراد از مسائل (مبادی، مسائل و موضوعات) را روشن میکند<ref>ر.ک: همان، ص67-68</ref> و وجوهی را در برتری این علم بر سایر علوم ذکر مینماید<ref>ر.ک: همان، ص68-69</ref>. | ||
[[ابن ابیجمهور، محمد بن زینالدین|ابن ابیجمهور]]، درباره ترتیب فصول مسائل | [[ابن ابیجمهور، محمد بن زینالدین|ابن ابیجمهور]]، درباره ترتیب فصول مسائل مطرحشده در کتاب، مینویسد: مطالب این کتاب در هفت فصل ترتیب یافته است. وجه حصر مباحث در هفت فصل این است که آنچه از آن بحث میشود، یا ذات و متعلقات ذات است و یا افعالِ ذات. در بحث از ذات هم یا از تصور آن چیز نزد عقل و تمیّز آن از سایر موجودات صحبت میکنیم یا از صفات مختص به آن؛ پس [در این علم] اولین مورد، بحث از اثبات واجب الوجود خواهد بود که فصل اول کتاب به آن پرداخته است. دومین مورد، بحث از صفات است که آنهم یا ثبوتیه است و یا سلبیه. بحث از صفات ثبوتیه در فصل دوم و صفات سلبیه در فصل سوم، مطرح میگردد [تا اینجا بحث از ذات و متعلقات، یعنی اولین مورد از بحث از شیء بود و اکنون به سراغ مورد بعدی، یعنی افعال میرویم]؛ بحث از افعال، یا از افعال مطلق بهطور عموم است یا از افعال خاص که از اولی در فصل چهارم تحت عنوان عدل بحث میشود و اما دومی (افعال خاص)، یا مربوط به سرای دنیا است و یا به زندگانی اخروی ارتباط دارد؛ مباحث مربوط به زندگانی اخروی (یعنی دومین مورد از تقسیم اخیر) در فصل هفتم و تحت عنوان مباحث معاد مطرح میگردد و در مباحث مربوط به زندگانی دنیوی، یا بحث از مؤسس شریعت مطرح است و یا از حافظش. بحث از مؤسس شریعت را در مباحث مربوط به نبوت باید مطرح کرد که در فصل پنجم کتاب آمده و بحث از حافظ شریعت نیز در فصل ششم، تحت عنوان مباحث امامت سامان یافته است<ref>ر.ک: همان، ص70-71</ref>. | ||
از حصری که بیان شد، ترتیب قرارگیری مباحث کتاب نیز روشن میشود؛ زیرا بحث از ذات و صفات آن بهنحو تقدم ملزوم بر لازم، بر بحث از افعال تقدم دارد [یعنی افعال لازمه وجود ذات هستند و تا ذاتی نباشد، فعلی سر نخواهد زد؛ ازاینرو ذات بر فعل تقدم دارد]. بحث از تصور و تمیّز ذات، در قالب ترتب تصور بر تصدیق، مترتب بر بحث از صفات است [تا تصوری از ذات ممکن نباشد، تصدیق به چیستی و چگونگی صفات ممکن نخواهد بود]. ترتب صفات ثبوتیه بر صفات سلبیه نیز از نوع ترتب اشرف بر غیر اشرف است [یعنی صفات ثبوتیه بر صفات سلبیه شرافت دارند]. ترتب افعال مطلقه بر افعال خاصه، از نوع تقدم عام بر خاص و مقدم داشتن بحث از کارهای زندگانی دنیایی بر زندگی اخروی، به دلیل تقدم آن در وجود (یا بهعبارتیدیگر، تقدم موجود بر معدوم) و در آخر، پیشتر مطرح کردن بحث از مؤسس شریعت در قالب نبوت بر بحث از حافظ آن در قالب امامت، بهخاطر تقدم اصل بر فرع است؛ یعنی بحث از امامت فرع بر بحث از نبوت است<ref>ر.ک: همان، ص71</ref>. | از حصری که بیان شد، ترتیب قرارگیری مباحث کتاب نیز روشن میشود؛ زیرا بحث از ذات و صفات آن بهنحو تقدم ملزوم بر لازم، بر بحث از افعال تقدم دارد [یعنی افعال لازمه وجود ذات هستند و تا ذاتی نباشد، فعلی سر نخواهد زد؛ ازاینرو ذات بر فعل تقدم دارد]. بحث از تصور و تمیّز ذات، در قالب ترتب تصور بر تصدیق، مترتب بر بحث از صفات است [تا تصوری از ذات ممکن نباشد، تصدیق به چیستی و چگونگی صفات ممکن نخواهد بود]. ترتب صفات ثبوتیه بر صفات سلبیه نیز از نوع ترتب اشرف بر غیر اشرف است [یعنی صفات ثبوتیه بر صفات سلبیه شرافت دارند]. ترتب افعال مطلقه بر افعال خاصه، از نوع تقدم عام بر خاص و مقدم داشتن بحث از کارهای زندگانی دنیایی بر زندگی اخروی، به دلیل تقدم آن در وجود (یا بهعبارتیدیگر، تقدم موجود بر معدوم) و در آخر، پیشتر مطرح کردن بحث از مؤسس شریعت در قالب نبوت بر بحث از حافظ آن در قالب امامت، بهخاطر تقدم اصل بر فرع است؛ یعنی بحث از امامت فرع بر بحث از نبوت است<ref>ر.ک: همان، ص71</ref>. |
ویرایش