شرح الكنوز و بحر الرموز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ى‎ه' به 'ی‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ی' به 'ه‌ی')
جز (جایگزینی متن - 'ى‎ه' به 'ی‌ه')
خط ۴۶: خط ۴۶:


مصحح، در مقدمه‌ای مفصل به شرح زندگی و عقاید جمال‌الدین محمد اردستانی و سپس به تصحیح مثنوی شرح الكنوز و بحر الرموز پرداخته تا از این طریق بتواند عقاید و آرای او را روشن‎تر سازد.
مصحح، در مقدمه‌ای مفصل به شرح زندگی و عقاید جمال‌الدین محمد اردستانی و سپس به تصحیح مثنوی شرح الكنوز و بحر الرموز پرداخته تا از این طریق بتواند عقاید و آرای او را روشن‎تر سازد.
وی پیرامون کتاب شرح الكنوز و بحر الرموز نوشته است: «این مثنوى که بنا بر تاریخ اتمام، دومین مثنوى بلند پیرجمال، پس از کنز الدقائق است، همانند مثنوى‎هاى دیگر او هم به نظم و هم به نثر تألیف شده است. این رساله شامل سه قسم بزرگ است: قسم اول در شریعت، قسم دوم در طریقت و قسم سوم در حقیقت...
وی پیرامون کتاب شرح الكنوز و بحر الرموز نوشته است: «این مثنوى که بنا بر تاریخ اتمام، دومین مثنوى بلند پیرجمال، پس از کنز الدقائق است، همانند مثنوی‌هاى دیگر او هم به نظم و هم به نثر تألیف شده است. این رساله شامل سه قسم بزرگ است: قسم اول در شریعت، قسم دوم در طریقت و قسم سوم در حقیقت...
این کتاب از مهم‎ترین کتاب‌هاى عرفانى قرن نهم هجرى است. در سراسر این مثنوى، پیرجمال به بسط و شرح نگرش خود به هر سه قسم شریعت، طریقت و حقیقت در عرفان پرداخته و توضیح داده که وى و اهل طریقتش به این اصول چگونه مى‌نگرند و در تبیین این اصول و در نگرش به عرفان به‌عنوان یک مفهوم کلى چه عقایدى دارند و از چه رسومى پیروى مى‌کنند.
این کتاب از مهم‎ترین کتاب‌هاى عرفانى قرن نهم هجرى است. در سراسر این مثنوى، پیرجمال به بسط و شرح نگرش خود به هر سه قسم شریعت، طریقت و حقیقت در عرفان پرداخته و توضیح داده که وى و اهل طریقتش به این اصول چگونه مى‌نگرند و در تبیین این اصول و در نگرش به عرفان به‌عنوان یک مفهوم کلى چه عقایدى دارند و از چه رسومى پیروى مى‌کنند.
جمالى در این راه گاه‌گاه از ابیات مولانا جلال‌الدین رومى بهره برده؛ از جمله در قسم سوم (روح القدس)، در شرح و تفسیر بیت اول مثنوى معنوى، مطالب فراوانى آورده که بسیار باارزش و قابل استناد است.
جمالى در این راه گاه‌گاه از ابیات مولانا جلال‌الدین رومى بهره برده؛ از جمله در قسم سوم (روح القدس)، در شرح و تفسیر بیت اول مثنوى معنوى، مطالب فراوانى آورده که بسیار باارزش و قابل استناد است.
خط ۵۶: خط ۵۶:
===ویژگی‌هاى سبکى===
===ویژگی‌هاى سبکى===
====زبان====
====زبان====
«قسمت‎هاى منظوم این کتاب به زبان کهنه‌ترى، نسبت به مثنوى‎هاى دیگر جمالى سروده شده و برخى واژه‌ها آن‎قدر قدیمی‌اند که نمونه آنها را مى‎توان در آثار دوره سامانى و غزنوى دید؛ مثل: یکایک، ازین‌سان، استم (ستم)، شانده‌ام (نشانده‌ام)، سخون (سخن)، نارى (نیارى)، تاند (تواند)، یارد (در معناى تواند)، ناید (نیاید)، استیز (ستیز)، بو (بود)، اسپرده (سپرده)، وانگفتم (بازنگفتم)، ستاده (ایستاده)، استد (بایستد)، اوفکند (افکند)، اوفتاد (افتاد)، کجا به ‎معناى جایى که و که و... و همچنین حروف اضافه و ربط: ابر، ابا، ابى، ار، اندر، ازیرا، همى، ایدون و همى‎دون، از بسامد بالایى در این مثنوى برخوردارند. اما این واژه‌ها به‌خوبى در بحر متقارب، که این منظومه در آن سروده شده، جا افتاده‌اند و جالب اینکه در سایر مثنوى‎هاى [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]]، به‌خصوص آنهایى که هم‌وزن مثنوى شرح الكنوز هستند، این لغات بسیار کمترند و زبان کهنه این منظومه در آنها وجود ندارد. شاید [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]] نامأنوس بودن زبانش را فهمیده و در سایر آثار خود آن را به‌کار نبرده است. اما در بخش منثور این کتاب سبک جمالى همانند قسمت‎هاى منثور مثنوى‎هاى دیگر او و کتاب مرآة الأفراد است؛ یعنى نثرش آمیخته به ترکیبات و لغات عربى و تضمین آیات و احادیث است و اگرچه در بعضى مواقع دشوار و دیریاب می‌شود، اما کلا ساده و روان است و با قدرى تأمل مى‎توان مطالب آن را فهمید»<ref>همان، ص80-81</ref>.
«قسمت‎هاى منظوم این کتاب به زبان کهنه‌ترى، نسبت به مثنوی‌هاى دیگر جمالى سروده شده و برخى واژه‌ها آن‎قدر قدیمی‌اند که نمونه آنها را مى‎توان در آثار دوره سامانى و غزنوى دید؛ مثل: یکایک، ازین‌سان، استم (ستم)، شانده‌ام (نشانده‌ام)، سخون (سخن)، نارى (نیارى)، تاند (تواند)، یارد (در معناى تواند)، ناید (نیاید)، استیز (ستیز)، بو (بود)، اسپرده (سپرده)، وانگفتم (بازنگفتم)، ستاده (ایستاده)، استد (بایستد)، اوفکند (افکند)، اوفتاد (افتاد)، کجا به ‎معناى جایى که و که و... و همچنین حروف اضافه و ربط: ابر، ابا، ابى، ار، اندر، ازیرا، همى، ایدون و همى‎دون، از بسامد بالایى در این مثنوى برخوردارند. اما این واژه‌ها به‌خوبى در بحر متقارب، که این منظومه در آن سروده شده، جا افتاده‌اند و جالب اینکه در سایر مثنوی‌هاى [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]]، به‌خصوص آنهایى که هم‌وزن مثنوى شرح الكنوز هستند، این لغات بسیار کمترند و زبان کهنه این منظومه در آنها وجود ندارد. شاید [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]] نامأنوس بودن زبانش را فهمیده و در سایر آثار خود آن را به‌کار نبرده است. اما در بخش منثور این کتاب سبک جمالى همانند قسمت‎هاى منثور مثنوی‌هاى دیگر او و کتاب مرآة الأفراد است؛ یعنى نثرش آمیخته به ترکیبات و لغات عربى و تضمین آیات و احادیث است و اگرچه در بعضى مواقع دشوار و دیریاب می‌شود، اما کلا ساده و روان است و با قدرى تأمل مى‎توان مطالب آن را فهمید»<ref>همان، ص80-81</ref>.


====برخى ویژگی‌هاى دستورى====
====برخى ویژگی‌هاى دستورى====
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش