۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اخويني، ربيع بن احمد' به 'اخوینی، ربیع بن احمد') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''هداية المتعلمين في الطب'''، اثر ربیع بن احمد اخوینى | '''هداية المتعلمين في الطب'''، اثر [[اخوینی، ربیع بن احمد|ربیع بن احمد اخوینى بخارى]]، کتابی است یک جلدی، به زبان فارسی، با موضوع طب و پزشکی که به اهتمام [[متيني، جلال|جلال متینی]] چاپ شده است. | ||
این اثر از آثار مهم قرن چهارم است که بعدها نیز ارزش و اهمیت خود را حفظ کرده و بهعنوان کتاب درسی تدریس میشده است. | این اثر از آثار مهم قرن چهارم است که بعدها نیز ارزش و اهمیت خود را حفظ کرده و بهعنوان کتاب درسی تدریس میشده است. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
از جمله آثار ارزشمندی که در اواخر سده چهارم هجرى - یعنى عصر شکوفایى علم و تمدن در کشورهاى اسلامى - به زبان پارسى نوشته شده، کتاب «هداية المتعلّمين في الطب» است. این اثر چنانکه از نامش برمىآید در آن زمان راهنماى دانشجویان پزشکى بوده و مأخذى براى شناخت بیمارى و تجویز داروى آن. نویسنده آن، ربیع بن احمد اخوینى | از جمله آثار ارزشمندی که در اواخر سده چهارم هجرى - یعنى عصر شکوفایى علم و تمدن در کشورهاى اسلامى - به زبان پارسى نوشته شده، کتاب «هداية المتعلّمين في الطب» است. این اثر چنانکه از نامش برمىآید در آن زمان راهنماى دانشجویان پزشکى بوده و مأخذى براى شناخت بیمارى و تجویز داروى آن. نویسنده آن، [[اخوینی، ربیع بن احمد|ربیع بن احمد اخوینى بخارى]]، پزشکى محقق از شاگردان باواسطه زکریاى رازى است که مانند او با روش تجربى به درمان بیماران مىپرداخته و نظر پزشکان دیگر را بعد از آزمایش و اطمینان از صحت آن بهکار مىبسته است. بهواسطه چنین مزایایى است که کتاب «هداية المتعلّمين»، مورد توجه پزشکان بعد قرار گرفته و از مؤلّف آن بهبزرگى و فضل یاد کردهاند<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص2</ref>. | ||
مؤلف این اثر، همه عمر به کار طبابت اشتغال داشته و در عصر خود پزشکى مشهور بوده است. وى در این کتاب در یک مورد نوشته است که ملکه یا ملکى را شخصا معالجه کرده و در جاى دیگر اشاره کرده است که به علت توفیق فراوان در درمان بیماران مالیخولیایى، او را «پچشک دیوانگان» نام کرده بودند و در همین مورد نیز به تجارب سى ساله خود در پزشکى اشاره کرده است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحات هفت و هشت</ref>. | مؤلف این اثر، همه عمر به کار طبابت اشتغال داشته و در عصر خود پزشکى مشهور بوده است. وى در این کتاب در یک مورد نوشته است که ملکه یا ملکى را شخصا معالجه کرده و در جاى دیگر اشاره کرده است که به علت توفیق فراوان در درمان بیماران مالیخولیایى، او را «پچشک دیوانگان» نام کرده بودند و در همین مورد نیز به تجارب سى ساله خود در پزشکى اشاره کرده است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحات هفت و هشت</ref>. | ||
کتاب، مجموعا داراى دویست باب در سه قسمت اصلی به شرح ذیل است: | کتاب، مجموعا داراى دویست باب در سه قسمت اصلی به شرح ذیل است: | ||
قسمت اول، داراى پنجاهویک باب در عناصر و امزجه و اخلاط، اعضاى مفرد و مرکب بدن و موضوعاتى نظیر قوا، افعال، ارواح، طعامها و شرابها. | قسمت اول، داراى پنجاهویک باب در عناصر و امزجه و اخلاط، اعضاى مفرد و مرکب بدن و موضوعاتى نظیر قوا، افعال، ارواح، طعامها و شرابها. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۶: | ||
قسمت سوم، داراى نوزده باب (در فهرست، 18 باب) در حمیات و انواع مختلف تب، بول، حفظ الصحه، نبض و تعرف اسباب النبض<ref>ر.ک: همان، صفحه ده</ref>. | قسمت سوم، داراى نوزده باب (در فهرست، 18 باب) در حمیات و انواع مختلف تب، بول، حفظ الصحه، نبض و تعرف اسباب النبض<ref>ر.ک: همان، صفحه ده</ref>. | ||
از مطالعه دقیق کتاب هدایه چنین برمىآید که اخوینى در دوره طولانى طبابت خود که در یک جا از آن به بیست سال و در جاى دیگر به سى سال اشاره مىکند، گام از مرحله تقلید فراتر نهاده و به مرحله اجتهاد رسیده بوده است. او باآنکه در کتاب هدایه، عقاید بزرگان علم طب چون بقراط، جالینوس، حنین بن اسحق کندى، ثابت بن قرّه، عیسى بن صهار بخت، پسر سرابیون، یحیى بن ماسویه، اهرن و محمد بن زکریاى رازى و چند تن دیگر را ذکر کرده و از کتابهاى طبى مانند اپیدیمیا، فصول، نوادر تقدمة المعرفة، تركيب العين و منصورى نیز مطالبى نقل نموده است، به شیوه پزشکى صاحبنظر، عقاید گذشتگان را به محک تجربه زده است و پس از تمیز صحیح از سقیم، در کتاب هدایه جز موارد استثنایى فقط به نقل آزمودههاى خود پرداخته و در این باب، خطاب به فرزند خود مینویسد: «ولکن من تو را آن جیزها کفتم بدین کتاب کى من آزمودهام مکر آن جیزى که کویم فلان جنین مىکویذ؛ آن نیازموده بوم. این بدان کفتم تا تو را غلط نیفتد» و در جاى دیگر نیز نوشته است: «من بسیار علاج کردم بدین بیماریها و هرج اینجا یاذ مىکنم آن است که آزمودهى من است و اما آنج مرا به وى تجربت نیست یاذ نکنم»<ref>ر.ک: همان، صفحات یازده و دوازده</ref>. | از مطالعه دقیق کتاب هدایه چنین برمىآید که [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در دوره طولانى طبابت خود که در یک جا از آن به بیست سال و در جاى دیگر به سى سال اشاره مىکند، گام از مرحله تقلید فراتر نهاده و به مرحله اجتهاد رسیده بوده است. او باآنکه در کتاب هدایه، عقاید بزرگان علم طب چون بقراط، جالینوس، حنین بن اسحق کندى، ثابت بن قرّه، عیسى بن صهار بخت، پسر سرابیون، یحیى بن ماسویه، اهرن و محمد بن زکریاى رازى و چند تن دیگر را ذکر کرده و از کتابهاى طبى مانند اپیدیمیا، فصول، نوادر تقدمة المعرفة، تركيب العين و منصورى نیز مطالبى نقل نموده است، به شیوه پزشکى صاحبنظر، عقاید گذشتگان را به محک تجربه زده است و پس از تمیز صحیح از سقیم، در کتاب هدایه جز موارد استثنایى فقط به نقل آزمودههاى خود پرداخته و در این باب، خطاب به فرزند خود مینویسد: «ولکن من تو را آن جیزها کفتم بدین کتاب کى من آزمودهام مکر آن جیزى که کویم فلان جنین مىکویذ؛ آن نیازموده بوم. این بدان کفتم تا تو را غلط نیفتد» و در جاى دیگر نیز نوشته است: «من بسیار علاج کردم بدین بیماریها و هرج اینجا یاذ مىکنم آن است که آزمودهى من است و اما آنج مرا به وى تجربت نیست یاذ نکنم»<ref>ر.ک: همان، صفحات یازده و دوازده</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
این، کتاب علاوه بر فواید ادبى و زبانشناسى و دربرداشتن واژههاى کهن فارسى، از نظر تاریخ پزشکى نیز مهم و درخور توجه است و سابقه این علم را در مشرقزمین نشان مىدهد و نوآوریها و ابتکارات دانشمندان مسلمان را در مقایسه با آراء و نظریات اطبّاى یونان روشن مىسازد. دانشگاه فردوسى مشهد به پیشنهاد کنگره بینالمللى تاریخ پزشکى در اسلام و ایران به تجدید چاپ این اثر - پس از تصحیح غلطهاى چاپى – بهصورت افست اقدام کرده است<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص3</ref>. | این، کتاب علاوه بر فواید ادبى و زبانشناسى و دربرداشتن واژههاى کهن فارسى، از نظر تاریخ پزشکى نیز مهم و درخور توجه است و سابقه این علم را در مشرقزمین نشان مىدهد و نوآوریها و ابتکارات دانشمندان مسلمان را در مقایسه با آراء و نظریات اطبّاى یونان روشن مىسازد. دانشگاه فردوسى مشهد به پیشنهاد کنگره بینالمللى تاریخ پزشکى در اسلام و ایران به تجدید چاپ این اثر - پس از تصحیح غلطهاى چاپى – بهصورت افست اقدام کرده است<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص3</ref>. | ||
نام کتاب را به چند صورت دیگر هم نوشتهاند، ولى از مآخذ موجود چنین برمىآید که بیشتر به نام «کتاب هدایه» معروف بوده است؛ چنانکه صاحب «چهار مقاله» و مؤلف «موجز کمّى» نیز به همین نام از آن یاد کردهاند. اخوینى در همین کتاب در چند مورد از قرابادینى سخن گفته است که «اگر زندگانى بود» حبها و معجونها و یارههاى دیگر را در آن یاد خواهد کرد و در باب «في النبض و أجناسه» نیز نوشته است: «باید تا کر فهم نکنى به کتاب نبض باز کردى که آنجا تمام یاد کردهام» و در «باب ذات الجنب» آورده است که: «تو دانى از کتاب تشریح کى بر سر استخوانهاى...». از این اشارات چنین برمىآید که وى کتابها و رسالههایى در نبض و تشریح داشته و درصدد تألیف قرابادینى نیز بوده است، ولى از دو کتاب نخستین نشانى در دست نداریم و نمىدانیم که کتاب اخیر را نیز تألیف کرده است یا نه؛ بهعلاوه در یکى از نسخ کتاب هدایه در فصل «في أنواع السموم»، مطلبى در دو صفحه - که به نظر مىرسد نوشته فرزند اخوینى است (زیرا کتاب هدایه را براى فرزندش نوشته است) - بدین شرح به متن کتاب افزوده شده است: «از استاد ابوبکر رحمة اللّه علیه بخواسته بودم تا فصلى دیگر بیارد جداکانه اندرین تا انج کفته است مشبعتر بود، اجابت کرده بود ولکن نالنده کشت و به تن خویش مشغول کشت و بدین نرسید». از این عبارت نیز چنین برمىآید که مؤلف به دلیل بیمارى نتوانسته به وعده خود وفا کند و فصلى به کتاب هدایه بیفزاید و فرزندش ناچار مطالب آن فصل را «از اشارات دیگر استادان» به کتاب افزوده است. | نام کتاب را به چند صورت دیگر هم نوشتهاند، ولى از مآخذ موجود چنین برمىآید که بیشتر به نام «کتاب هدایه» معروف بوده است؛ چنانکه صاحب «چهار مقاله» و مؤلف «موجز کمّى» نیز به همین نام از آن یاد کردهاند. [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در همین کتاب در چند مورد از قرابادینى سخن گفته است که «اگر زندگانى بود» حبها و معجونها و یارههاى دیگر را در آن یاد خواهد کرد و در باب «في النبض و أجناسه» نیز نوشته است: «باید تا کر فهم نکنى به کتاب نبض باز کردى که آنجا تمام یاد کردهام» و در «باب ذات الجنب» آورده است که: «تو دانى از کتاب تشریح کى بر سر استخوانهاى...». از این اشارات چنین برمىآید که وى کتابها و رسالههایى در نبض و تشریح داشته و درصدد تألیف قرابادینى نیز بوده است، ولى از دو کتاب نخستین نشانى در دست نداریم و نمىدانیم که کتاب اخیر را نیز تألیف کرده است یا نه؛ بهعلاوه در یکى از نسخ کتاب هدایه در فصل «في أنواع السموم»، مطلبى در دو صفحه - که به نظر مىرسد نوشته فرزند [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] است (زیرا کتاب هدایه را براى فرزندش نوشته است) - بدین شرح به متن کتاب افزوده شده است: «از استاد ابوبکر رحمة اللّه علیه بخواسته بودم تا فصلى دیگر بیارد جداکانه اندرین تا انج کفته است مشبعتر بود، اجابت کرده بود ولکن نالنده کشت و به تن خویش مشغول کشت و بدین نرسید». از این عبارت نیز چنین برمىآید که مؤلف به دلیل بیمارى نتوانسته به وعده خود وفا کند و فصلى به کتاب هدایه بیفزاید و فرزندش ناچار مطالب آن فصل را «از اشارات دیگر استادان» به کتاب افزوده است. | ||
موضوع قابل توجه آن است که اخوینى در روزگارى که بیشتر آثار علمى و ادبى فارسى به تشویق شاهان و امرا به رشته تحریر درمىآمده، کتاب هدایه را براى فرزند خود تألیف کرده و در مقدمه کتاب بدین موضوع چنین اشاره کرده است: «اکنون تو کى فرزند منى اندرخواستى از من کتابى به باب بجشکى سبک و آسان تا تو را خاصه از من یاذکار بوذ و دیکر مردمان را فایده بوذ». | موضوع قابل توجه آن است که [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در روزگارى که بیشتر آثار علمى و ادبى فارسى به تشویق شاهان و امرا به رشته تحریر درمىآمده، کتاب هدایه را براى فرزند خود تألیف کرده و در مقدمه کتاب بدین موضوع چنین اشاره کرده است: «اکنون تو کى فرزند منى اندرخواستى از من کتابى به باب بجشکى سبک و آسان تا تو را خاصه از من یاذکار بوذ و دیکر مردمان را فایده بوذ». | ||
تاریخ تألیف کتاب هدایه بهدرستى معلوم نیست؛ چون نه در خود کتاب و نه در کتابهاى دیگر که از آن نام بردهاند، به این موضوع اشاره نشده است، ولی اسلوب نگارش آن نشان مىدهد که در قرن چهارم هجرى تألیف شده و در ردیف قدیمىترین آثار منثور زبان فارسى قرار دارد<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحات هشت و نه</ref>. | تاریخ تألیف کتاب هدایه بهدرستى معلوم نیست؛ چون نه در خود کتاب و نه در کتابهاى دیگر که از آن نام بردهاند، به این موضوع اشاره نشده است، ولی اسلوب نگارش آن نشان مىدهد که در قرن چهارم هجرى تألیف شده و در ردیف قدیمىترین آثار منثور زبان فارسى قرار دارد<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحات هشت و نه</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۸: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۶: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش