باقلانی، محمد بن طیب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رسول اللّه' به 'رسول‌اللّه'
جز (جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً')
جز (جایگزینی متن - 'رسول اللّه' به 'رسول‌اللّه')
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
به هر حال، اگر قول [[ابن خلدون]] در انتساب اين سخن به باقلاّنى درست باشد، بايد در تأليفاتى از او باشد كه به دست ما نرسيده است.اما در كتب بعضى از اشاعرۀ افراطى، مانند عبدالقاهر بغدادى، نظير اين مطالب ديده مى‌شود، مانند تكفير نظّام و فلاسفه به جهت اعتقاد به انقسام جسم به اجزاى لايتناهى<ref>بغدادى، ص328</ref> و تكفير كسانى كه گفته‌اند هيولى در ازل خالى از اعراض بوده است.<ref>همان، ص329</ref> و نظاير آن.
به هر حال، اگر قول [[ابن خلدون]] در انتساب اين سخن به باقلاّنى درست باشد، بايد در تأليفاتى از او باشد كه به دست ما نرسيده است.اما در كتب بعضى از اشاعرۀ افراطى، مانند عبدالقاهر بغدادى، نظير اين مطالب ديده مى‌شود، مانند تكفير نظّام و فلاسفه به جهت اعتقاد به انقسام جسم به اجزاى لايتناهى<ref>بغدادى، ص328</ref> و تكفير كسانى كه گفته‌اند هيولى در ازل خالى از اعراض بوده است.<ref>همان، ص329</ref> و نظاير آن.


به همين جهت است كه غزالى كتاب فيصل التفرقة بين الاسلام و الزندقة را تأليف كرد كه در آن به كسانى كه عجولانه به تكفير اشخاص مى‌پردازند مى‌تازد و آنان را به جهل منسوب مى‌سازد<ref>ص 197</ref> و مى‌گويد:در كجا از رسول اللّه صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلّم نقل شده است كه او يك عرب بيابانى را احضار فرموده و گفته باشد:دليل بر حدوث عالم اين است كه عالم خالى از اعراض نيست و هر چه خالى از اعراض نباشد حادث است؟
به همين جهت است كه غزالى كتاب فيصل التفرقة بين الاسلام و الزندقة را تأليف كرد كه در آن به كسانى كه عجولانه به تكفير اشخاص مى‌پردازند مى‌تازد و آنان را به جهل منسوب مى‌سازد<ref>ص 197</ref> و مى‌گويد:در كجا از رسول‌اللّه صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلّم نقل شده است كه او يك عرب بيابانى را احضار فرموده و گفته باشد:دليل بر حدوث عالم اين است كه عالم خالى از اعراض نيست و هر چه خالى از اعراض نباشد حادث است؟


باقلاّنى در كتاب التمهيد خود به سبک متكلمان قديم استدلال مى‌كند و در آن از اصطلاحات منطق [[ارسطو]] چيزى ديده نمى‌شود.مثلا، در باب استدلال<ref>ص 38</ref>، از انواع استدلال، استدلال از شاهد به غايب يا از مثل به مثل را بر مى‌شمارد و يا يكى ديگر از انواع استدلال را استدلال از روى گفتۀ «اهل لغت» مى‌داند، مانند آنكه اگر اهل لغت گفتند«نار» در زبان عربى به معنى چيزى داغ و سوزان است هر جا اين كلمه بيايد به آن معنى خواهد بود.
باقلاّنى در كتاب التمهيد خود به سبک متكلمان قديم استدلال مى‌كند و در آن از اصطلاحات منطق [[ارسطو]] چيزى ديده نمى‌شود.مثلا، در باب استدلال<ref>ص 38</ref>، از انواع استدلال، استدلال از شاهد به غايب يا از مثل به مثل را بر مى‌شمارد و يا يكى ديگر از انواع استدلال را استدلال از روى گفتۀ «اهل لغت» مى‌داند، مانند آنكه اگر اهل لغت گفتند«نار» در زبان عربى به معنى چيزى داغ و سوزان است هر جا اين كلمه بيايد به آن معنى خواهد بود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش