تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ایراني' به 'ایرانی'
جز (جایگزینی متن - 'جلواه' به 'جلوه‌گاه')
جز (جایگزینی متن - 'ایراني' به 'ایرانی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۹: خط ۱۹:
| تعداد جلد =6
| تعداد جلد =6
| کتابخانۀ دیجیتال نور =7912
| کتابخانۀ دیجیتال نور =7912
| کتابخوان همراه نور =11962
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۵۷: خط ۵۸:
مؤلف در جستجوى پاسخى خردپذير به بررسى گسيختگى وانقطاع فرهنگى ادبى بين سقوط ساسانيان تا تدوين اولين شعر فارسی (قرن 3ق.) در تاريخ ادبيات ایران پرداخته و نتيجه مى‌گيرد كه اين دوران نيز دوران انتقال است، نه انقطاع، چرا كه فرهنگ و ادب ایران در فرهنگ و ادب عرب مستحيل گشته تا بعدها جلوه‌گر شود.
مؤلف در جستجوى پاسخى خردپذير به بررسى گسيختگى وانقطاع فرهنگى ادبى بين سقوط ساسانيان تا تدوين اولين شعر فارسی (قرن 3ق.) در تاريخ ادبيات ایران پرداخته و نتيجه مى‌گيرد كه اين دوران نيز دوران انتقال است، نه انقطاع، چرا كه فرهنگ و ادب ایران در فرهنگ و ادب عرب مستحيل گشته تا بعدها جلوه‌گر شود.


نویسنده در ادامه به دوره‌هاى تاريخى ادبى عرب و بررسى آثار و ادبيات ايشان پرداخته و پس از اشاره به تحول عظيم ادبيات عرب در اين دوره و وقوع اين امر در عراق و ایرانشهر مى‌گويد: اين تحول بيشتر توسط ایرانيان انجام گرفته و بنابراین بايد در زمينه فارسی در خلال پديده‌هاى تاريخى و در زمينه عربى كه شامل فرهنگ و آثار تمدن ایران قبل از اسلام و جلوه‌گاه انديشه و هنر انديشمندان ایرانى در جهان اسلام است، تحقيق شود. مؤلف در جلدهاى مختلف كتاب بر لزوم اين تحقيقات ابرام مى‌ورزد.
نویسنده در ادامه به دوره‌هاى تاريخى ادبى عرب و بررسى آثار و ادبيات ايشان پرداخته و پس از اشاره به تحول عظيم ادبيات عرب در اين دوره و وقوع اين امر در عراق و ایرانشهر مى‌گويد: اين تحول بيشتر توسط ایرانیان انجام گرفته و بنابراین بايد در زمينه فارسی در خلال پديده‌هاى تاريخى و در زمينه عربى كه شامل فرهنگ و آثار تمدن ایران قبل از اسلام و جلوه‌گاه انديشه و هنر انديشمندان ایرانى در جهان اسلام است، تحقيق شود. مؤلف در جلدهاى مختلف كتاب بر لزوم اين تحقيقات ابرام مى‌ورزد.


مؤلف در قسمتى از كتاب به فتواى علماى ماوراءالنهر در جواب درخواست منصور بن نوح سامانى، مبنى بر تفسير طبرى به فارسی اشاره كرده و آن را نقطه عطفى در تاريخ زبان فارسی و مسبب پرورش اسلام در بالين زبان فارسی مى‌داند. آنگاه اين روند را با نظر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در كيمياى سعادت كه فارسی را براى عوام مى‌دانست، مقايسه مى‌كند و اين سخن را نمودار تحولى 150 ساله- از فتواى علماى ماوراءالنهر تا زمان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] -كه وارد دوران تعصب مى‌شود، مى‌داند.
مؤلف در قسمتى از كتاب به فتواى علماى ماوراءالنهر در جواب درخواست منصور بن نوح سامانى، مبنى بر تفسير طبرى به فارسی اشاره كرده و آن را نقطه عطفى در تاريخ زبان فارسی و مسبب پرورش اسلام در بالين زبان فارسی مى‌داند. آنگاه اين روند را با نظر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در كيمياى سعادت كه فارسی را براى عوام مى‌دانست، مقايسه مى‌كند و اين سخن را نمودار تحولى 150 ساله- از فتواى علماى ماوراءالنهر تا زمان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] -كه وارد دوران تعصب مى‌شود، مى‌داند.


مؤلف در گفتار بعدى، موضوع اسلام آوردن تدريجى ایرانيان از زمان پيامبر تا قرن چهارم را مورد بررسى قرار داده و روابط تاريخى ایرانيان و اعراب و سياست ساسانيان در سرزمين‌هاى عرب‌نشين و همچنين اوضاع ایران و آشفتگى دولت ساسانى را به بحث گذاشته، از هم پاشيدن ساسانيان را ناشى از عوامل درونى مى‌داند، چرا كه يكى دو جنگ چيزى نبود كه دولت ایران را سرنگون نمايد.
مؤلف در گفتار بعدى، موضوع اسلام آوردن تدريجى ایرانیان از زمان پيامبر تا قرن چهارم را مورد بررسى قرار داده و روابط تاريخى ایرانیان و اعراب و سياست ساسانيان در سرزمين‌هاى عرب‌نشين و همچنين اوضاع ایران و آشفتگى دولت ساسانى را به بحث گذاشته، از هم پاشيدن ساسانيان را ناشى از عوامل درونى مى‌داند، چرا كه يكى دو جنگ چيزى نبود كه دولت ایران را سرنگون نمايد.


جلدهاى دوم و سوم كتاب، ایرانشهر نام گرفته و علت اين نامگذارى در مقدمه جلد دوم كتاب چنين بيان شده است: عراق هم در دروه ساسانى پايتخت ایران بود و هم در دوران اسلامى با بصره و كوفه و سپس بغداد، حاكم‌نشين گرديد و در هر دو دوره هم به حكم مركزيت مجمع دانشمندان، فرزانگان و صاحبان ذوق و انديشه از سرتاسر كشور پهناور ایران و كانون تمدن و فرهنگ سراسر ایران زمين بود. از آنجايى كه از يكسو در متون قديمى، عراق را ایرانشهر مى‌خواندند و اين خطه، محدوده وسيع جغرافيايى (يعنى تمام كشورهایى كه اكنون جزء ایرانشهر قديم محسوب مى‌شدند، شامل دولت‌ها، سرزمين‌هاى همسايه ایران تا جمهورى‌هاى آسياى ميانه) را در بر مى‌گرفت و از طرف ديگر، چون زبان اين كتاب، تاريخ است از اين رو از همه اين كشورها به نام فراگيرى ياد، خواهد شد كه در آن روزگار بدان نام خوانده مى‌شدند؛ يعنى ایرانشهر. دوران تاريخى كه از اين سرزمين در اين كتاب موضوع سخن است، تنها همان دوران انتقال؛ يعنى دو سه قرنى است كه از اواخر عهد ساسانى تا اوايل عهد اسلامى را در بر مى‌گيرد.
جلدهاى دوم و سوم كتاب، ایرانشهر نام گرفته و علت اين نامگذارى در مقدمه جلد دوم كتاب چنين بيان شده است: عراق هم در دروه ساسانى پايتخت ایران بود و هم در دوران اسلامى با بصره و كوفه و سپس بغداد، حاكم‌نشين گرديد و در هر دو دوره هم به حكم مركزيت مجمع دانشمندان، فرزانگان و صاحبان ذوق و انديشه از سرتاسر كشور پهناور ایران و كانون تمدن و فرهنگ سراسر ایران زمين بود. از آنجايى كه از يكسو در متون قديمى، عراق را ایرانشهر مى‌خواندند و اين خطه، محدوده وسيع جغرافيايى (يعنى تمام كشورهایى كه اكنون جزء ایرانشهر قديم محسوب مى‌شدند، شامل دولت‌ها، سرزمين‌هاى همسايه ایران تا جمهورى‌هاى آسياى ميانه) را در بر مى‌گرفت و از طرف ديگر، چون زبان اين كتاب، تاريخ است از اين رو از همه اين كشورها به نام فراگيرى ياد، خواهد شد كه در آن روزگار بدان نام خوانده مى‌شدند؛ يعنى ایرانشهر. دوران تاريخى كه از اين سرزمين در اين كتاب موضوع سخن است، تنها همان دوران انتقال؛ يعنى دو سه قرنى است كه از اواخر عهد ساسانى تا اوايل عهد اسلامى را در بر مى‌گيرد.
خط ۶۹: خط ۷۰:
از اين پس كتاب حالت جغرافياى تاريخى به خود مى‌گيرد و پس از ذكر استان‌ها و تسوهاى آن، به برشمردن منابع طبيعى، مثل رودها و سدها، بناها و شخصيت‌هاى برجسته و وجه تسميه هر يك از آن‌ها و بررسى روند، تاريخى اين استان‌ها و عقايد موجود در آن‌ها، نيز معرفى فرهنگى و تمدنى اين استان‌ها مى‌پردازد.
از اين پس كتاب حالت جغرافياى تاريخى به خود مى‌گيرد و پس از ذكر استان‌ها و تسوهاى آن، به برشمردن منابع طبيعى، مثل رودها و سدها، بناها و شخصيت‌هاى برجسته و وجه تسميه هر يك از آن‌ها و بررسى روند، تاريخى اين استان‌ها و عقايد موجود در آن‌ها، نيز معرفى فرهنگى و تمدنى اين استان‌ها مى‌پردازد.


جلد سوم كتاب در ادامه ذكر استان‌ها و تسوهایى مثل بصره و بغداد به بيان روابط ایرانيان و يمن مى‌پردازد و وجوه اشتراك در استان‌هاى اين دو سرزمين را بازتابى از روابط بين اين دو سرزمين در دوران هخامنشى به علت حسن رفتار حاكمان ایرانى يمن مى‌داند.
جلد سوم كتاب در ادامه ذكر استان‌ها و تسوهایى مثل بصره و بغداد به بيان روابط ایرانیان و يمن مى‌پردازد و وجوه اشتراك در استان‌هاى اين دو سرزمين را بازتابى از روابط بين اين دو سرزمين در دوران هخامنشى به علت حسن رفتار حاكمان ایرانى يمن مى‌داند.


در گفتارهاى بعدى از حضور اعراب در سورستان كه از زمان عمر و سعد بن ابى وقاص حالت جدى به خود گرفت و نيز از ورود عايشه به بصره در مخالفت با علی عليه‌السلام سخن رانده، آن را نقطه عطفى در تاريخ اين سرزمين مى‌داند كه منجر به انتقال جنگ و جدال‌هاى داخلى اعراب (كه تاكنون به همان سرزمين‌هاى عربى محصور بود) به سورستان؛ يعنى قلمرو ایرانشهر شد. مؤلف دفاع سرسختانه ایرانيان از خلافت علی عليه‌السلام را نمونه‌اى از عدالت‌خواهى و وفادارى ایرانيان عنوان مى‌كند.
در گفتارهاى بعدى از حضور اعراب در سورستان كه از زمان عمر و سعد بن ابى وقاص حالت جدى به خود گرفت و نيز از ورود عايشه به بصره در مخالفت با علی عليه‌السلام سخن رانده، آن را نقطه عطفى در تاريخ اين سرزمين مى‌داند كه منجر به انتقال جنگ و جدال‌هاى داخلى اعراب (كه تاكنون به همان سرزمين‌هاى عربى محصور بود) به سورستان؛ يعنى قلمرو ایرانشهر شد. مؤلف دفاع سرسختانه ایرانیان از خلافت علی عليه‌السلام را نمونه‌اى از عدالت‌خواهى و وفادارى ایرانیان عنوان مى‌كند.


«به انحراف رفتن دعوت اسلامى» نيز از گفتارهاى قابل ذكر اين كتاب است. نویسنده معتقد است، در دوره‌هاى عمر و خلفاى بعدى به زحمت مى‌توان مواردى يافت كه پيش از حمله به مردم شهر يا روستایى نام از اسلام و دعوت اسلامی‌برده شود چه رسد به معنى اسلام و شناساندن آن به مردم بدان‌گونه كه شرط تبليغ يك دين است.
«به انحراف رفتن دعوت اسلامى» نيز از گفتارهاى قابل ذكر اين كتاب است. نویسنده معتقد است، در دوره‌هاى عمر و خلفاى بعدى به زحمت مى‌توان مواردى يافت كه پيش از حمله به مردم شهر يا روستایى نام از اسلام و دعوت اسلامی‌برده شود چه رسد به معنى اسلام و شناساندن آن به مردم بدان‌گونه كه شرط تبليغ يك دين است.


مؤلف همچنين از گرايش اسلامى و دلبستگى ایرانيان به شخصيت علی عليه‌السلام و نيز از نيروى مقاومت ایرانيان در مقابل زياده‌روى اعراب از جمله نبرد دير جماجم و يارى رساندن آنها به ابن اشعث در مقابل حجاج در قسمتى از سورستان (عين التمر) به عنوان يك نيروى مقاومتى زنده در مقابل بى‌عدالتى، يادكرده و در خاتمه نيز از دهقانان نامى و مناصب آن‌ها در دوره اسلامى به تفصيل سخن گفته است.
مؤلف همچنين از گرايش اسلامى و دلبستگى ایرانیان به شخصيت علی عليه‌السلام و نيز از نيروى مقاومت ایرانیان در مقابل زياده‌روى اعراب از جمله نبرد دير جماجم و يارى رساندن آنها به ابن اشعث در مقابل حجاج در قسمتى از سورستان (عين التمر) به عنوان يك نيروى مقاومتى زنده در مقابل بى‌عدالتى، يادكرده و در خاتمه نيز از دهقانان نامى و مناصب آن‌ها در دوره اسلامى به تفصيل سخن گفته است.


جلد چهارم درباره مسأله نقش زبان فارسی در ارتباط با زبان عربى و مددكارى آن نسبت به اين زبان در نخستين قرن‌هاى اسلامى است.
جلد چهارم درباره مسأله نقش زبان فارسی در ارتباط با زبان عربى و مددكارى آن نسبت به اين زبان در نخستين قرن‌هاى اسلامى است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش