الحكمة الخالدة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ایراني' به 'ایرانی'
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سه‌گانه')
جز (جایگزینی متن - 'ایراني' به 'ایرانی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۸: خط ۳۸:


==ساختار==
==ساختار==
اين كتاب، مجموعه گفتارهایى بدون ترتيب به نظر مى‌رسد، اما در حقيقت نویسنده از ميان منابعى كه در اختيار داشته، آنچه را با فرهنگ ایرانى و اسلامى تناسب بيشترى داشته، برگزيده است؛ چنان‌كه از جهت كمّى، بيشترين تعداد پندها به مردم عرب و مسلمانان اختصاص دارد و حكمت‌هاى ایرانيان و روميان و پندهاى نقل‌شده از حكماى هند در مرتبه بعد قرار دارند.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 ر.ک: همان]</ref>
اين كتاب، مجموعه گفتارهایى بدون ترتيب به نظر مى‌رسد، اما در حقيقت نویسنده از ميان منابعى كه در اختيار داشته، آنچه را با فرهنگ ایرانى و اسلامى تناسب بيشترى داشته، برگزيده است؛ چنان‌كه از جهت كمّى، بيشترين تعداد پندها به مردم عرب و مسلمانان اختصاص دارد و حكمت‌هاى ایرانیان و روميان و پندهاى نقل‌شده از حكماى هند در مرتبه بعد قرار دارند.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 ر.ک: همان]</ref>


مطالب اين كتاب را مى‌توان از جهت صورى در سه قالب حكمت، وصيت و تمثيل طبقه‌بندى كرد؛ حكمت‌ها همگى جملات اسميه‌اند؛ وصايا گفتارهایى هستند خطاب به كسى يا گروهى و تمثيل، بهره گرفتن از رمزها و نمادهاست كه در لوح قابس (گفتگويى ميان قابس، يكى از شاگردان سقراط و شخصى نامعلوم) آمده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان]</ref>
مطالب اين كتاب را مى‌توان از جهت صورى در سه قالب حكمت، وصيت و تمثيل طبقه‌بندى كرد؛ حكمت‌ها همگى جملات اسميه‌اند؛ وصايا گفتارهایى هستند خطاب به كسى يا گروهى و تمثيل، بهره گرفتن از رمزها و نمادهاست كه در لوح قابس (گفتگويى ميان قابس، يكى از شاگردان سقراط و شخصى نامعلوم) آمده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان]</ref>
خط ۵۴: خط ۵۴:
#اين متن به زبان پهلوى بوده و مسكويه سرگذشت افسه‌گانه‌آميز كشف متن پهلوى را در كتاب خود به روايت [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و او از واقدى، آورده است. بنا بر اين روايت، مردى به نام ذوبان، از حكماى كابل، كه از وجود اين كتاب در خزاين ايوان مدائن مطّلع بوده است، از مأمون (متوفى 218ق) خواسته بود كه آن را به او ببخشند. به دستور خليفه و به راهنمايى ذوبان، كتاب را كه صد برگ داشته و در جعبه‌اى زير خاک مدفون بوده است، بيرون آوردند. ذوبان آن را مجموعه‌اى از حكمت باستان وصف كرده كه «گنجور، وزير ایران‌شهر» از حكمت باستان گرد آورده بوده است. به خواهش حسن بن سهل، برادر فضل بن سهل، ملقب به ذوالرياستين، خضر بن على (مترجم آثار پهلوى به عربى) سى برگ آن را به عربى ترجمه كرده و ظاهراً [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] همين ترجمه را در كتابش نقل كرده بوده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان]</ref>
#اين متن به زبان پهلوى بوده و مسكويه سرگذشت افسه‌گانه‌آميز كشف متن پهلوى را در كتاب خود به روايت [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و او از واقدى، آورده است. بنا بر اين روايت، مردى به نام ذوبان، از حكماى كابل، كه از وجود اين كتاب در خزاين ايوان مدائن مطّلع بوده است، از مأمون (متوفى 218ق) خواسته بود كه آن را به او ببخشند. به دستور خليفه و به راهنمايى ذوبان، كتاب را كه صد برگ داشته و در جعبه‌اى زير خاک مدفون بوده است، بيرون آوردند. ذوبان آن را مجموعه‌اى از حكمت باستان وصف كرده كه «گنجور، وزير ایران‌شهر» از حكمت باستان گرد آورده بوده است. به خواهش حسن بن سهل، برادر فضل بن سهل، ملقب به ذوالرياستين، خضر بن على (مترجم آثار پهلوى به عربى) سى برگ آن را به عربى ترجمه كرده و ظاهراً [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] همين ترجمه را در كتابش نقل كرده بوده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان]</ref>
#پندهاى هوشنگ از نوع پندهاى تجربى و عملى است، نه دينى و اغلب شكل دو وجهى يا عددى دارند. ظاهراً اين متن، پيش از مسكويه نيز شناخته شده بوده؛ زيرا «كندى»، از وصايا و پندهایى ياد كرده كه از طريق حاور بن جرد بن سعيديار، به او رسيده و ظاهراً منظور همان «گنجور، وزير ایران‌شهر» است و متن اين پندها نيز با جاويدان‌خرد هوشنگ مطابقت دارد. علاوه بر اين، [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]] از كتابى با عنوان جاودان ياد كرده و برخى پندهاى هوشنگ را بازگو نموده است. متنى نيز در «رسائل البلغاء» با عنوان «يتيمة السلطان» به [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] (متوفى 139ق) منسوب است كه بخشى از آن با متن جاويدان‌خرد تطابق دارد، اما در صحت اين انتساب ترديد هست.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان، ص507]</ref>
#پندهاى هوشنگ از نوع پندهاى تجربى و عملى است، نه دينى و اغلب شكل دو وجهى يا عددى دارند. ظاهراً اين متن، پيش از مسكويه نيز شناخته شده بوده؛ زيرا «كندى»، از وصايا و پندهایى ياد كرده كه از طريق حاور بن جرد بن سعيديار، به او رسيده و ظاهراً منظور همان «گنجور، وزير ایران‌شهر» است و متن اين پندها نيز با جاويدان‌خرد هوشنگ مطابقت دارد. علاوه بر اين، [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]] از كتابى با عنوان جاودان ياد كرده و برخى پندهاى هوشنگ را بازگو نموده است. متنى نيز در «رسائل البلغاء» با عنوان «يتيمة السلطان» به [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] (متوفى 139ق) منسوب است كه بخشى از آن با متن جاويدان‌خرد تطابق دارد، اما در صحت اين انتساب ترديد هست.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان، ص507]</ref>
#مسكويه پس از ذكر نصايح هوشنگ، از پندهاى حكما و پادشاهان ایران، مانند آذرباد، بزرگمهر، قباد، انوشيروان، بهمن، هرمز و جمشيد ياد كرده است. تقدم اين بخش، سبب شده است كه برخى آن را متأثر از جريان شعوبيه بدانند كه به برترى عجم بر عرب قائلند؛ درحالى‌كه مسكويه تصريح كرده، به سبب فارسی (پهلوى) بودن متن اصلى جاويدان‌خرد، حكمت‌هاى ایرانيان را مقدّم داشته است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان]</ref>
#مسكويه پس از ذكر نصايح هوشنگ، از پندهاى حكما و پادشاهان ایران، مانند آذرباد، بزرگمهر، قباد، انوشيروان، بهمن، هرمز و جمشيد ياد كرده است. تقدم اين بخش، سبب شده است كه برخى آن را متأثر از جريان شعوبيه بدانند كه به برترى عجم بر عرب قائلند؛ درحالى‌كه مسكويه تصريح كرده، به سبب فارسی (پهلوى) بودن متن اصلى جاويدان‌خرد، حكمت‌هاى ایرانیان را مقدّم داشته است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان]</ref>
#در اين كتاب، پس از بيان حكمت‌هاى ایرانيان، بدون ذكر نام كسى و در چند صفحه به حكمت‌هاى هند اشاره شده كه بخشى از آن آداب مصاحبت با سلطان است. فصل بعد، به حِكَم عرب اختصاص يافته كه با احاديث نبوى آغاز شده است و شخصيت‌هاى محورى اين فصل به ترتيب عبارتند از: على(ع) با لقب اميرالمؤمنين، حسن بصرى و لقمان. مسكويه، از ابوبكر و عمر نيز نقل قول و با عبارات «رحمه اللّه» و «رضي‌اللّه‌عنه»، از آنان ياد كرده است. كلماتى نيز از قُسّ بن ساعده ايادى، اكثم بن صيفى و بسيارى از مشاهير صوفيه، مانند شبلى و جنيد، حتى عرب جاهلى در اين فصل مندرج است. بيشتر پندهاى اين فصل، قالب بيانى و روايى دارند و در بخش پایانى، گفتارها با اشعار عربى مزين شده‌اند.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان]</ref>
#در اين كتاب، پس از بيان حكمت‌هاى ایرانیان، بدون ذكر نام كسى و در چند صفحه به حكمت‌هاى هند اشاره شده كه بخشى از آن آداب مصاحبت با سلطان است. فصل بعد، به حِكَم عرب اختصاص يافته كه با احاديث نبوى آغاز شده است و شخصيت‌هاى محورى اين فصل به ترتيب عبارتند از: على(ع) با لقب اميرالمؤمنين، حسن بصرى و لقمان. مسكويه، از ابوبكر و عمر نيز نقل قول و با عبارات «رحمه اللّه» و «رضي‌اللّه‌عنه»، از آنان ياد كرده است. كلماتى نيز از قُسّ بن ساعده ايادى، اكثم بن صيفى و بسيارى از مشاهير صوفيه، مانند شبلى و جنيد، حتى عرب جاهلى در اين فصل مندرج است. بيشتر پندهاى اين فصل، قالب بيانى و روايى دارند و در بخش پایانى، گفتارها با اشعار عربى مزين شده‌اند.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان]</ref>
#فصل حِكَم روم - يونان، با پندهاى سقراط آغاز مى‌شود و با همان‌ها نيز پایان مى‌پذيرد. در ميان اين فصل، پس از حكايات لوح قابس، باز هم گفتارهایى از سقراط نقل شده است. مسكويه در بخش اول اين فصل، وصيت افلاطون به [[ارسطو]] و در بخش آخر، اندرزهاى افلاطون در تربيت جوانان را آورده است. نصايحى را از زبان [[ارسطو]] خطاب به اسكندر و مطالبى از هرمس، ديوجانس، بطلميوس و فيثاغورس نيز بيان كرده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان]</ref>
#فصل حِكَم روم - يونان، با پندهاى سقراط آغاز مى‌شود و با همان‌ها نيز پایان مى‌پذيرد. در ميان اين فصل، پس از حكايات لوح قابس، باز هم گفتارهایى از سقراط نقل شده است. مسكويه در بخش اول اين فصل، وصيت افلاطون به [[ارسطو]] و در بخش آخر، اندرزهاى افلاطون در تربيت جوانان را آورده است. نصايحى را از زبان [[ارسطو]] خطاب به اسكندر و مطالبى از هرمس، ديوجانس، بطلميوس و فيثاغورس نيز بيان كرده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان]</ref>
#مسكويه در خاتمه، سخنانى را از متأخران مسلمان ذكر كرده كه مطلع اين گفتار، سخنان خود اوست. اين بخش، تنها جايى است كه وصاياى مؤلف كتاب آمده است. تأكيد بر طلب حكمت، شأن عقل، لزوم جهاد با نفس، اعتدال در امور و برترى مرتبه ذهن در قياس با عقل، از نكات مورد توجه وى است. مسكويه، پس از آن آدابى را از [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و ابوالحسن عامرى بيان كرده است. عامرى، معاصر مسكويه بوده و آوردن گفتار وى در جاويدان‌خرد، نشانه ارج و احترامى است كه مسكويه براى عامرى قائل بوده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان، ص508]</ref>
#مسكويه در خاتمه، سخنانى را از متأخران مسلمان ذكر كرده كه مطلع اين گفتار، سخنان خود اوست. اين بخش، تنها جايى است كه وصاياى مؤلف كتاب آمده است. تأكيد بر طلب حكمت، شأن عقل، لزوم جهاد با نفس، اعتدال در امور و برترى مرتبه ذهن در قياس با عقل، از نكات مورد توجه وى است. مسكويه، پس از آن آدابى را از [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و ابوالحسن عامرى بيان كرده است. عامرى، معاصر مسكويه بوده و آوردن گفتار وى در جاويدان‌خرد، نشانه ارج و احترامى است كه مسكويه براى عامرى قائل بوده است.<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=10259&&searchText=%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A9 همان، ص508]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش