۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =19496 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =19496 | ||
| کتابخوان همراه نور =15300 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۱: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
اين اثر با روش فرهنگنويسى و با كلمه الف آغاز شده و با كلماتى مانند ثمّ، جعل، حىّ، دع، ربّ، سبحان، سوف، صبراً، طفق، قلّ، كاد، نعم، هلمّ جرّا و يقين ادامه يافته و با كلمه يومئذٍ به پايان رسيده است. | اين اثر با روش فرهنگنويسى و با كلمه الف آغاز شده و با كلماتى مانند ثمّ، جعل، حىّ، دع، ربّ، سبحان، سوف، صبراً، طفق، قلّ، كاد، نعم، هلمّ جرّا و يقين ادامه يافته و با كلمه يومئذٍ به پايان رسيده است. بنابراین، در اين اثر مباحث هريك از علم صرف و نحو و لغت بهصورت مستقل و با تفكيك موضوعى سامان نيافته و در هم تنيده شده و فقط بر طبق نظم الفبايى تنظيم شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
#نویسنده همچنين در مواردى در پاورقى صورت شاذّ و نادر برخى از كلمات و عبارات را در نثر يا نظم مطرح كرده است<ref>همان، ص 297، 298، 372 و 449</ref> | #نویسنده همچنين در مواردى در پاورقى صورت شاذّ و نادر برخى از كلمات و عبارات را در نثر يا نظم مطرح كرده است<ref>همان، ص 297، 298، 372 و 449</ref> | ||
#نویسنده گاه در پاورقى براى اثبات مطلب خودش به كتابهاى ديگر خود ارجاع داده است؛ بهطور مثال به كتاب «معجم الخطأ و الصواب في العربية» استناد شده است<ref>همان، ص 520</ref> | #نویسنده گاه در پاورقى براى اثبات مطلب خودش به كتابهاى ديگر خود ارجاع داده است؛ بهطور مثال به كتاب «معجم الخطأ و الصواب في العربية» استناد شده است<ref>همان، ص 520</ref> | ||
#گاهى نویسنده در پاورقى به برخى از نويسندگان كتابهاى آموزشى زبان عربى اشكال گرفته و خطاى علمى آنان را آشكار ساخته است؛ مثلاً در مصراع معروف فرزدق در مدح حضرت [[امام سجاد(ع)]]، «لو لا التشهد كانت لاؤه نعم»، نوشته است برخى پنداشتهاند كه «لاؤه» منصوب است و به فرزدق اشكال كردهاند، ولى چنين اشكالى صحيح نيست و بلكه آن كلمه، مرفوع است و... (همان، ص 524</ref> و يا توضيح داده است كه گاه نويسندگان كتابهاى قواعد زبان عربى، اصطلاح و قانونى را طرح كردهاند كه در منابع نحوى قديم و اصيل يافت نمىشود و | #گاهى نویسنده در پاورقى به برخى از نويسندگان كتابهاى آموزشى زبان عربى اشكال گرفته و خطاى علمى آنان را آشكار ساخته است؛ مثلاً در مصراع معروف فرزدق در مدح حضرت [[امام سجاد(ع)]]، «لو لا التشهد كانت لاؤه نعم»، نوشته است برخى پنداشتهاند كه «لاؤه» منصوب است و به فرزدق اشكال كردهاند، ولى چنين اشكالى صحيح نيست و بلكه آن كلمه، مرفوع است و... (همان، ص 524</ref> و يا توضيح داده است كه گاه نويسندگان كتابهاى قواعد زبان عربى، اصطلاح و قانونى را طرح كردهاند كه در منابع نحوى قديم و اصيل يافت نمىشود و بنابراین دليلى ندارد كه اين مورد هم به اصطلاحات فراوان و بىشمار نحوى افزوده شود<ref>همان، ص 642، پاورقى</ref> | ||
#نویسنده، مكاتب نحوى را چهار مكتب (بصرى، كوفى، اندلسى و بغدادى) دانسته و درباره هركدام نيز توضيحات مفيدى عرضه كرده است<ref>همان، ص 615 - 620</ref> و گاه برخى از چالشهاى علمى آنان را نيز مطرح كرده است؛ بهعنوان مثال چالش بصريان در مورد اين قانون كه گفتند: «فاعل، هرگز جمله نمىشود»، ولى با نصوصى از ادبيات عربى مواجه شدند كه در آن شكّى نيست و فاعل واقع شدن جمله را اثبات مىكند مانند اين آيه: '''«ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ»''' (يوسف: 35) كه در آن، فاعل «بدا» جمله است<ref>همان، ص 617، پاورقى</ref> | #نویسنده، مكاتب نحوى را چهار مكتب (بصرى، كوفى، اندلسى و بغدادى) دانسته و درباره هركدام نيز توضيحات مفيدى عرضه كرده است<ref>همان، ص 615 - 620</ref> و گاه برخى از چالشهاى علمى آنان را نيز مطرح كرده است؛ بهعنوان مثال چالش بصريان در مورد اين قانون كه گفتند: «فاعل، هرگز جمله نمىشود»، ولى با نصوصى از ادبيات عربى مواجه شدند كه در آن شكّى نيست و فاعل واقع شدن جمله را اثبات مىكند مانند اين آيه: '''«ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ»''' (يوسف: 35) كه در آن، فاعل «بدا» جمله است<ref>همان، ص 617، پاورقى</ref> | ||
#نویسنده در بحثى انتقادى و جالب، شجاعانه نوشته است كه بديهى است كه ما همه تعليلهاى نحويان را در مورد غير منصرف بودن بخشى از اسمها طرد مىكنيم؛ چون عربزبانان اينگونه كه نحويان، منطقى مىانديشند، به زبان و لغت نمىنگريستند و همانند آنها عمل نمیكردند، پس هر تعليلى جز اين مطلب كه: «هكذا نطقت العرب»، مردود است<ref>همان، ص 650، پاورقى</ref> | #نویسنده در بحثى انتقادى و جالب، شجاعانه نوشته است كه بديهى است كه ما همه تعليلهاى نحويان را در مورد غير منصرف بودن بخشى از اسمها طرد مىكنيم؛ چون عربزبانان اينگونه كه نحويان، منطقى مىانديشند، به زبان و لغت نمىنگريستند و همانند آنها عمل نمیكردند، پس هر تعليلى جز اين مطلب كه: «هكذا نطقت العرب»، مردود است<ref>همان، ص 650، پاورقى</ref> |
ویرایش