تفسیر مقاتل بن سلیمان: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ اکتبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی'
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی')
خط ۴۶: خط ۴۶:
«باآنكه اين تفسير در دوران ظهورش و از همان ابتدا مورد توجه بوده و نظر دانشمندان را به خود جلب نموده است و از همان دوران نخست، همگان از تفسير او بهره مى‌بردند، ولى در دوران متأخر يك نوع بى‌مهرى نسبت به آن احساس مى‌شود و عامل آن، عملكرد نارواى راويان اين تفسير است كه در آن تصرف نموده و گرچه اندك بر آن افزوده‌اند. اين تفسير از طريق عبدالله بن ثابت مقرى از پدرش ثابت بن يعقوب توزى از ابوصالح هذيل بن حبيب دندانى از مقاتل بن سليمان روايت شده است. [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] مى‌گويد: «ابوصالح، در برخى موارد روايات ديگرى را بر متن تفسير مقاتل افزوده است». گاه شده اضافات به‌گونه‌اى است كه گمان مى‌رود متن تفسير مقاتل است و حتى در آنجا كه صريحا به مقاتل نسبت داده مى‌شود، برخى از بزرگان - احيانا - ترديد دارند كه به‌درستى گفته مقاتل باشد؛ مثلاًدرباره حلّ رموز حروف مقطعه اوايل سور در اين تفسير، به حساب جمل (ابجدى) روى آورده، ولى [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] اين مطلب را با عنوان «قال بعضهم» مطرح مى‌كند و مى‌گويد: «خوش نداشتم قائل آن را نام ببرم؛ زيرا ناقل از وى، از كسانى نيست كه مورد اعتماد باشد»... مواردى در اين تفسير به چشم مى‌خورد كه انتساب آنها به مقاتل مشکوک است و شايد از تصرفات راويان تفسير باشد؛ مانند تفسير آيه ''' «و إذ قلنا للملائكة» '''، به «الذين خلقوا من مارج من نار السموم» و اين جاى شگفتى دارد كه چگونگى آفرينش فرشتگان را از شعله آتش سوزنده پنداشته است؛ درصورتى‌كه خداوند، آفرينش جنّ را چنين وصف كرده، نه ملايك را... در اين‌گونه موارد، احتمال مدسوس بودن مى‌رود كه با دست راوى نخست يا ديگران بر تفسير مقاتل افزوده شده است. دليل بر آن، آنكه هيچ‌يك از مفسرانى كه بنا بر استيعاب داشته‌اند، چنين مطالبى را نه از مقاتل و نه از تفسير وى نقل نكرده‌اند.
«باآنكه اين تفسير در دوران ظهورش و از همان ابتدا مورد توجه بوده و نظر دانشمندان را به خود جلب نموده است و از همان دوران نخست، همگان از تفسير او بهره مى‌بردند، ولى در دوران متأخر يك نوع بى‌مهرى نسبت به آن احساس مى‌شود و عامل آن، عملكرد نارواى راويان اين تفسير است كه در آن تصرف نموده و گرچه اندك بر آن افزوده‌اند. اين تفسير از طريق عبدالله بن ثابت مقرى از پدرش ثابت بن يعقوب توزى از ابوصالح هذيل بن حبيب دندانى از مقاتل بن سليمان روايت شده است. [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] مى‌گويد: «ابوصالح، در برخى موارد روايات ديگرى را بر متن تفسير مقاتل افزوده است». گاه شده اضافات به‌گونه‌اى است كه گمان مى‌رود متن تفسير مقاتل است و حتى در آنجا كه صريحا به مقاتل نسبت داده مى‌شود، برخى از بزرگان - احيانا - ترديد دارند كه به‌درستى گفته مقاتل باشد؛ مثلاًدرباره حلّ رموز حروف مقطعه اوايل سور در اين تفسير، به حساب جمل (ابجدى) روى آورده، ولى [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] اين مطلب را با عنوان «قال بعضهم» مطرح مى‌كند و مى‌گويد: «خوش نداشتم قائل آن را نام ببرم؛ زيرا ناقل از وى، از كسانى نيست كه مورد اعتماد باشد»... مواردى در اين تفسير به چشم مى‌خورد كه انتساب آنها به مقاتل مشکوک است و شايد از تصرفات راويان تفسير باشد؛ مانند تفسير آيه ''' «و إذ قلنا للملائكة» '''، به «الذين خلقوا من مارج من نار السموم» و اين جاى شگفتى دارد كه چگونگى آفرينش فرشتگان را از شعله آتش سوزنده پنداشته است؛ درصورتى‌كه خداوند، آفرينش جنّ را چنين وصف كرده، نه ملايك را... در اين‌گونه موارد، احتمال مدسوس بودن مى‌رود كه با دست راوى نخست يا ديگران بر تفسير مقاتل افزوده شده است. دليل بر آن، آنكه هيچ‌يك از مفسرانى كه بنا بر استيعاب داشته‌اند، چنين مطالبى را نه از مقاتل و نه از تفسير وى نقل نكرده‌اند.


آرى، همان بلايى كه بر تفسير على بن ابراهيم قمى آمده و به دست راوى آن، دگرگونى در آن رخ داده، عينا بر تفسير مقاتل نيز آمده و دچار دگرگونى و احيانا بى‌اعتبارى گرديده است، ولى در مجموع-با قطع نظر از موارد مشکوک يا مدسوس، تفسير شيوا و ارزشمندى است و يكى از كهن‌ترين و سرشارترين ذخاير ميراث فرهنگى اسلامى است. گوهرهاى ناب آن براى فرهيختگان به‌خوبى تابناك و تشخيص آن از ناروا براى اهل تحقيق به‌آسانى ميسور است. بدين ترتيب اين تفسير، امروزه براى پژوهندگان مسائل قرآنى و تفسير، غنيمتى ارزنده است».
آرى، همان بلايى كه بر تفسير على بن ابراهیم قمى آمده و به دست راوى آن، دگرگونى در آن رخ داده، عينا بر تفسير مقاتل نيز آمده و دچار دگرگونى و احيانا بى‌اعتبارى گرديده است، ولى در مجموع-با قطع نظر از موارد مشکوک يا مدسوس، تفسير شيوا و ارزشمندى است و يكى از كهن‌ترين و سرشارترين ذخاير ميراث فرهنگى اسلامى است. گوهرهاى ناب آن براى فرهيختگان به‌خوبى تابناك و تشخيص آن از ناروا براى اهل تحقيق به‌آسانى ميسور است. بدين ترتيب اين تفسير، امروزه براى پژوهندگان مسائل قرآنى و تفسير، غنيمتى ارزنده است».


دكتر شحاته مى‌گويد: «درباره او همه چيز گفته‌اند، ولى درباره تفسيرش همگى او را ستوده‌اند، به‌ويژه مقام علمى و شخصيت وى جاى ترديد ندارد و امروزه نبايد غفلت كنيم و از چنين ميراث ارزنده‌اى چشم بپوشيم، در جهت منقولات وى بايد دقت نمود، ولى در جهت عقلانى، تفسيرش همچون دريايى خروشان است كه از همه پيشى گرفته است. اگر ما از تفسير مقاتل غفلت ورزيم، همانا بخش بزرگى از ميراث فرهنگى و فكرى خويش را از دست داده‌ايم، بلكه اولين دستاورد تفسير عقلانى را از دست داده‌ايم...»<ref>ج5، ص52-53</ref>
دكتر شحاته مى‌گويد: «درباره او همه چيز گفته‌اند، ولى درباره تفسيرش همگى او را ستوده‌اند، به‌ويژه مقام علمى و شخصيت وى جاى ترديد ندارد و امروزه نبايد غفلت كنيم و از چنين ميراث ارزنده‌اى چشم بپوشيم، در جهت منقولات وى بايد دقت نمود، ولى در جهت عقلانى، تفسيرش همچون دريايى خروشان است كه از همه پيشى گرفته است. اگر ما از تفسير مقاتل غفلت ورزيم، همانا بخش بزرگى از ميراث فرهنگى و فكرى خويش را از دست داده‌ايم، بلكه اولين دستاورد تفسير عقلانى را از دست داده‌ايم...»<ref>ج5، ص52-53</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش