۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور = | ||
| کتابخوان همراه نور =20130 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۵۶: | خط ۵۷: | ||
درس ششم، در مقام توضيح ايمان حقيقى و آثار آن است؛ آثارى كه مىتوان از راه آنها مؤمن حقيقى را شناخت. به نظر نویسنده، اسلام ظاهرى و ايمان دو مقوله متفاوت هستند. اسلام ظاهرى فقط ملاك احكام ظاهرى اجتماعى است و موجب سعادت اخروى نمىشود. | درس ششم، در مقام توضيح ايمان حقيقى و آثار آن است؛ آثارى كه مىتوان از راه آنها مؤمن حقيقى را شناخت. به نظر نویسنده، اسلام ظاهرى و ايمان دو مقوله متفاوت هستند. اسلام ظاهرى فقط ملاك احكام ظاهرى اجتماعى است و موجب سعادت اخروى نمىشود. | ||
وى معتقد است اسلام ظاهرى كه با اقرار به شهادتين حاصل مىشود، در صورتى است كه فرد -هرچند در ظاهر- به لوازم شهادتين ملتزم باشد. | وى معتقد است اسلام ظاهرى كه با اقرار به شهادتين حاصل مىشود، در صورتى است كه فرد -هرچند در ظاهر- به لوازم شهادتين ملتزم باشد. بنابراین اگر كسى شهادتين را گفت ولى به معاد اقرار نكرد و آن را قبول نداشت، قطعاً كافر است و حتى اسلام ظاهرى هم ندارد. وى تصور برخى كه معتقدند اقرار به شهادتين موجب اسلام مىشود و اسلام موجب نجات است، گرچه فرد اقرار به برخى از اصول و ضروريات اسلام مانند پذيرش و اقرار به معاد نداشته باشد را از نقص معرفت نسبت به مسائل و معارف اسلامىدانسته است. | ||
در درس هفتم، جهل در فرهنگ اسلامى، مورد بررسى قرار گرفته است. امام(ع) در اين فراز از سخن خود مىفرمايند: از ديرباز، بنيان جهل و نادانى قوى گرديده، بازارش رونق گرفته، پايههايش محكم شده و ريشه دوانده است. آن حضرت، يكى از عوامل رونقدهنده بازار جهل و تحكيم آن را اين امر مىدانند كه دين خدا به بازى گرفته شده است، آن چنان كه حتى كسانى كه علم خود را وسيله تقرّب به خدا قرار دادهاند نيز مقصد و نيتشان خدايى نيست و دنبال غير او هستند. حضرت اينگونه افراد را با وصف ستمپيشگان معرفى مىكند. | در درس هفتم، جهل در فرهنگ اسلامى، مورد بررسى قرار گرفته است. امام(ع) در اين فراز از سخن خود مىفرمايند: از ديرباز، بنيان جهل و نادانى قوى گرديده، بازارش رونق گرفته، پايههايش محكم شده و ريشه دوانده است. آن حضرت، يكى از عوامل رونقدهنده بازار جهل و تحكيم آن را اين امر مىدانند كه دين خدا به بازى گرفته شده است، آن چنان كه حتى كسانى كه علم خود را وسيله تقرّب به خدا قرار دادهاند نيز مقصد و نيتشان خدايى نيست و دنبال غير او هستند. حضرت اينگونه افراد را با وصف ستمپيشگان معرفى مىكند. | ||
درس هشتم، به بيان ثمرات استقامت در ديندارى اختصاص يافته است. امام(ع) در اين فراز از روايت مىفرمايند: اى پسر جندب، اگر شیعیان ما استقامت داشته باشند (يعنى به وظايف دينىشان درست عمل كنند و به آنچه معتقدند، پاىبند باشند و در پيروى ما از راه صحيح خارج نشوند) فرشتگان با آنان مصافحه مىكنند و ابرها بر سرشان سايه مىاندازند و از بالاى سر و زير پا | درس هشتم، به بيان ثمرات استقامت در ديندارى اختصاص يافته است. امام(ع) در اين فراز از روايت مىفرمايند: اى پسر جندب، اگر شیعیان ما استقامت داشته باشند (يعنى به وظايف دينىشان درست عمل كنند و به آنچه معتقدند، پاىبند باشند و در پيروى ما از راه صحيح خارج نشوند) فرشتگان با آنان مصافحه مىكنند و ابرها بر سرشان سايه مىاندازند و از بالاى سر و زير پا برایشان روزى مىفرستد و هيچ درخواستى از خدا نمىكنند، مگر اين كه به آنها عطا مىكند.در درس نهم، شرط نجاتبخش بودن ولايت اهلبيت(ع) بيان گرديده است. در ادامه روايت، امام(ع) مؤمنان را از بدگويى نسبت به شیعیان بر حذر داشته و به ايشان سفارش مىكند كه حتى اگر برخى از شیعیان گناهكار باشند، جز سخن خير، چيز ديگرى درباره آنها نگويند، بلكه با خضوع و خشوع و التماس، دعا كنند كه خداوند به آنها توفيق دهد تا گناهانشان را ترك و توبه كنند تا مشمول آمرزش حق تعالى قرار گيرند. | ||
نویسنده معتقد است اين يك دستور اخلاقى است كه مؤمنان نبايد به محض اين كه خطايى از برادران دينى خود مشاهده كردند، با آنها قطع رابطه كرده و ايشان را منحرف، غيرقابل هدايت و اهل جهنم بدانند. | نویسنده معتقد است اين يك دستور اخلاقى است كه مؤمنان نبايد به محض اين كه خطايى از برادران دينى خود مشاهده كردند، با آنها قطع رابطه كرده و ايشان را منحرف، غيرقابل هدايت و اهل جهنم بدانند. |
ویرایش