۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آوري' به 'آوری') |
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
#... به قول سعدى:{{شعر}} | #... به قول سعدى:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''بتا هلاك شود دوست در محبت دوست''|2=''كه زندگانى او در هلاك بودن اوست''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''بتا هلاك شود دوست در محبت دوست''|2=''كه زندگانى او در هلاك بودن اوست''}}{{پایان شعر}} | ||
و | و ابراهیم، خليلالله بود؛ يعنى دوست خدا بود و دوست در راه دوست بايد از هرچه دارد بگذرد. بارى از اين امتحان، هم ابراهیم سربلند بيرون آمد و هم اسماعيل؛ پدر براى رضاى خدا، فرزند را به قربانگاه برد و پسر براى رضاى خدا گردن به زير تيغ داد تا معنى عبوديت و ايمان و يقين و اخلاص و تسليم و رضا و صبر معلوم شود. اكنون بر حاجيان واجب است در منا به ابراهیم اقتدا كنند و گوسفندى قربانى كنند؛ اما هركس كه اين عبادت واجب را در حج بهجا مىآورد بايد از خود بپرسد آيا پيش از اين اسماعيل خود را به قربانگاه آورده است يا نه؟ آيا حاضر است در راه خدا از فرزند و مال و مقام و خلاصه از هر چيز كه نزد او عزيز است بگذرد؟ اگر حاضر نيست بايد بداند كه حج او حج ابراهیمى نيست. ابراهیم پس از موفقيت در امتحان، مأمور به قربانى كردن گوسفند شد. ما در كدام امتحان شركت كردهايم و در كدام امتحان موفق بودهايم؟<ref>ر.ک: همان، ص69-70</ref> | ||
#حج تربيتى است الهى، حداقل يك بار در همه عمر، براى همه عمر؛ تا ما دائم در نماز باشيم و همواره و هميشه در حال احرام حقيقى بمانيم؛ يعنى مرتكب حرام نشويم و حريم محرمات الهى را رعايت كنيم و خود را به اعتبار نام و عنوانى كه پيدا كردهايم و خانهاى كه ساختهايم و جامه گرانبهايى كه پوشيدهايم و قدرتى كه يافتهايم، از بندگان ديگر خداوند، جدا ندانيم و احساس فخر و غرور و تكبر نكنيم... حج براى آن است كه ما به شيطانى كه بر او با غيرت و شدت سنگ زدهايم و نفرت خود را از او اعلام كردهايم دوباره لبخند آشتى نزنيم و بهسوى او دست دوستى دراز نكنيم... و اين حديث [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را به خاطر بسپاريم كه فرموده است: الْحاج لايزال عليه نور الحج ما لم يلم بذنب؛ «نور حج تا وقتى كه حاجى مرتكب گناه نشود، همچنان بر او مىتابد»؛ قدر نور حج را بدانيم<ref>ر.ک: همان، ص111-112</ref> | #حج تربيتى است الهى، حداقل يك بار در همه عمر، براى همه عمر؛ تا ما دائم در نماز باشيم و همواره و هميشه در حال احرام حقيقى بمانيم؛ يعنى مرتكب حرام نشويم و حريم محرمات الهى را رعايت كنيم و خود را به اعتبار نام و عنوانى كه پيدا كردهايم و خانهاى كه ساختهايم و جامه گرانبهايى كه پوشيدهايم و قدرتى كه يافتهايم، از بندگان ديگر خداوند، جدا ندانيم و احساس فخر و غرور و تكبر نكنيم... حج براى آن است كه ما به شيطانى كه بر او با غيرت و شدت سنگ زدهايم و نفرت خود را از او اعلام كردهايم دوباره لبخند آشتى نزنيم و بهسوى او دست دوستى دراز نكنيم... و اين حديث [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را به خاطر بسپاريم كه فرموده است: الْحاج لايزال عليه نور الحج ما لم يلم بذنب؛ «نور حج تا وقتى كه حاجى مرتكب گناه نشود، همچنان بر او مىتابد»؛ قدر نور حج را بدانيم<ref>ر.ک: همان، ص111-112</ref> | ||
ویرایش