۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
'''ابن اَبِىالدَّم، شهابالدين ابواسحاق ابراهيم بن عبدالله بن عبدالمنعم هَمْدانى حَمَوى''' (583-642ق1187/-1144م)، مورّخ و قاضىِ شافعى اهل حماة (سوريه) بود. نسبت هَمْدانى وى مربوط به قبيله بزرگى به نام هَمْدان در يمن است. وى در صباوت به بغداد سفر كرد و به آموزش فقه و استماع حديث پرداخت و از ابن سكينه حديث شنيد. در بغداد از الناصر لدينالله (خلافت 575-622ق1179/- 1225م) خلعت گرفت و چون به حماه برگشت، خلعت خليفه به تن او بود. در مصر، دمشق و حماه حديث مىگفت و جزء غطريف تأليف ابواحمد محمد بن احمد بن غطريف (د 377ق987/م)، از احاديث قاضى ابوبكر طبرى را تدريس مىكرد. | '''ابن اَبِىالدَّم، شهابالدين ابواسحاق ابراهيم بن عبدالله بن عبدالمنعم هَمْدانى حَمَوى''' (583-642ق1187/-1144م)، مورّخ و قاضىِ شافعى اهل حماة (سوريه) بود. نسبت هَمْدانى وى مربوط به قبيله بزرگى به نام هَمْدان در يمن است. وى در صباوت به بغداد سفر كرد و به آموزش فقه و استماع حديث پرداخت و از ابن سكينه حديث شنيد. در بغداد از الناصر لدينالله (خلافت 575-622ق1179/- 1225م) خلعت گرفت و چون به حماه برگشت، خلعت خليفه به تن او بود. در مصر، دمشق و حماه حديث مىگفت و جزء غطريف تأليف ابواحمد محمد بن احمد بن غطريف (د 377ق987/م)، از احاديث قاضى ابوبكر طبرى را تدريس مىكرد. | ||
وى در مذهب شافعى امام بود و در 622ق از سوى الملك الناصر صاحب حماه به قضاوت آن شهر گمارده شد. گفتهاند كه وى برای جلب رضايت المستعصم بالله، به تعيين ملك منصور حموى به حكومت مَيّافارقين، كه پس از ملك مظفر (د 642ق1244/م) بىحاكم شده بود، به سفارت بغداد مأمور گشت و در راه بغداد در معرّه بيمار شد و به حماه بازگشت و در همانجا درگذشت. شهاب دشتى از ابن ابىالدّم روايت كرده و مُزَيْز | وى در مذهب شافعى امام بود و در 622ق از سوى الملك الناصر صاحب حماه به قضاوت آن شهر گمارده شد. گفتهاند كه وى برای جلب رضايت المستعصم بالله، به تعيين ملك منصور حموى به حكومت مَيّافارقين، كه پس از ملك مظفر (د 642ق1244/م) بىحاكم شده بود، به سفارت بغداد مأمور گشت و در راه بغداد در معرّه بيمار شد و به حماه بازگشت و در همانجا درگذشت. شهاب دشتى از ابن ابىالدّم روايت كرده و مُزَيْز تقىالدين ابومحمد ادريس، محدّث حَماه نيز از او استماع كرده است. | ||
ابن ابىالدم شعر نيز نیکو مىگفته است. آثار مهم او از این قرار است: | ابن ابىالدم شعر نيز نیکو مىگفته است. آثار مهم او از این قرار است: |
ویرایش