۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس') |
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سهگانه') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =16656 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =16656 | ||
| کتابخوان همراه نور =15742 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۶: | خط ۳۷: | ||
#نویسنده در مقدمه اش بر كتاب يادآور شده كه بشر هيچ گاه از دين و رهبرىهاى آن بىنياز نبوده و هيچ چيز جايگزين مذهب نخواهد شد و بعد با اشاره به بروز جنگهاى جهانى در قرن بيستم، فروپاشى كانون خانواده در اثر گسترش فساد اخلاقى و شكست و بىاعتبارى برخى از فرضيههاى علمى، افزوده است: به قول يكى از نويسندگان: «بازگشت به معنويت و مذهب، خطى است كه اساس بنيانهاى جامعهشناسى غرب را تهديد مىكند، لذا در كنار ترس و وحشتى كه از بازگشت مسلمانان به اسلام دارند، از بازگشت مسيحيان به مسيحيت نيز وحشت و هراس دارند».<ref>مقدمه نویسنده، ص 5- 7</ref> | #نویسنده در مقدمه اش بر كتاب يادآور شده كه بشر هيچ گاه از دين و رهبرىهاى آن بىنياز نبوده و هيچ چيز جايگزين مذهب نخواهد شد و بعد با اشاره به بروز جنگهاى جهانى در قرن بيستم، فروپاشى كانون خانواده در اثر گسترش فساد اخلاقى و شكست و بىاعتبارى برخى از فرضيههاى علمى، افزوده است: به قول يكى از نويسندگان: «بازگشت به معنويت و مذهب، خطى است كه اساس بنيانهاى جامعهشناسى غرب را تهديد مىكند، لذا در كنار ترس و وحشتى كه از بازگشت مسلمانان به اسلام دارند، از بازگشت مسيحيان به مسيحيت نيز وحشت و هراس دارند».<ref>مقدمه نویسنده، ص 5- 7</ref> | ||
#نویسنده اصل نخست را چنين بيان كرده است: اسلام براى شناخت جهان و حقايق دينى از سه نوع ابزار بهره مىگيرد و هريك را در قلمرو خاص خود معتبر مىداند. اين ابزار سهگانه عبارتند از: 1. حس كه مهمترين آن، حس شنوايى و بينايى است؛ 2. عقل و خرد كه در قلمرو محدودى براساس اصول و مبادى ويژهاى به طور قطع و يقين حقيقت را كشف مىكند؛ 3. وحى كه وسيله ارتباط | #نویسنده اصل نخست را چنين بيان كرده است: اسلام براى شناخت جهان و حقايق دينى از سه نوع ابزار بهره مىگيرد و هريك را در قلمرو خاص خود معتبر مىداند. اين ابزار سهگانه عبارتند از: 1. حس كه مهمترين آن، حس شنوايى و بينايى است؛ 2. عقل و خرد كه در قلمرو محدودى براساس اصول و مبادى ويژهاى به طور قطع و يقين حقيقت را كشف مىكند؛ 3. وحى كه وسيله ارتباط انسهگانهاى والا و برگزيده با جهان غيب است. دو راه نخست جنبه عمومى دارد و تمام افراد بشر مىتوانند در شناخت جهان از آندو، بهره بگيرند، همچنانكه در فهم شريعت نيز مؤثر و كارساز مىباشند، در حاليكه راه سوم از آن افرادى است كه مورد عنايت خاص خداوند قرار گرفتهاند و بارزترين نمونه آن پيامبران الهى مىباشند<ref>متن كتاب، ص 13</ref> | ||
#نویسنده همچنين در بيان اصل هشتم آورده است: نظام جهان بر پايه علت و معلول استوار است، و ميان پديدههاى آن رابطه علّى و معلولى برقرار مىباشد. تأثير هر پديده در پديده ديگر مشروط به اذن و مشيت الهى بوده و اراده حكيمانه الهى بر اين استوار گرديده است كه فياضيّت خويش را غالباً ً از طريق نظام اسباب و مسبّبات تحقق بخشد. قرآن كريم هردو مطلب فوق را بيان كرده است: هم اينكه ميان پديدههاى طبيعى رابطه سببيّت حاكم است، و هم اينكه تأثيرگذارى هر علت و سببى در جهان، وابسته به اذن و مشيت كلّى الهى است<ref>همان، ص 20</ref> | #نویسنده همچنين در بيان اصل هشتم آورده است: نظام جهان بر پايه علت و معلول استوار است، و ميان پديدههاى آن رابطه علّى و معلولى برقرار مىباشد. تأثير هر پديده در پديده ديگر مشروط به اذن و مشيت الهى بوده و اراده حكيمانه الهى بر اين استوار گرديده است كه فياضيّت خويش را غالباً ً از طريق نظام اسباب و مسبّبات تحقق بخشد. قرآن كريم هردو مطلب فوق را بيان كرده است: هم اينكه ميان پديدههاى طبيعى رابطه سببيّت حاكم است، و هم اينكه تأثيرگذارى هر علت و سببى در جهان، وابسته به اذن و مشيت كلّى الهى است<ref>همان، ص 20</ref> | ||
#مؤلف اصل پنجاهم را اينگونه بيان كرده است: قضا و قدر در افعال انسان با اختيار و آزادى او كمترين منافاتى ندارد. زيرا تقدير الهى درباره انسان همان فاعليت ويژه او است، و آن اينكه، او يك فاعل مختار و مريد بوده و فعل و ترك هر عملى در اختيار اوست. قضاى الهى در مورد فعل انسان قطعيت و حتميت فعل است پس از اختيار و اراده او. به تعبير ديگر: آفرينش انسان با اختيار و آزادى آميخته و اندازهگيرى شده است، و قضاى الهى جز اين نيست كه هرگاه انسان از روى اختيار، اسباب فعلى را پديد آورد، تنفيذ الهى از اين طريق انجام گيرد<ref>همان، ص 88</ref> | #مؤلف اصل پنجاهم را اينگونه بيان كرده است: قضا و قدر در افعال انسان با اختيار و آزادى او كمترين منافاتى ندارد. زيرا تقدير الهى درباره انسان همان فاعليت ويژه او است، و آن اينكه، او يك فاعل مختار و مريد بوده و فعل و ترك هر عملى در اختيار اوست. قضاى الهى در مورد فعل انسان قطعيت و حتميت فعل است پس از اختيار و اراده او. به تعبير ديگر: آفرينش انسان با اختيار و آزادى آميخته و اندازهگيرى شده است، و قضاى الهى جز اين نيست كه هرگاه انسان از روى اختيار، اسباب فعلى را پديد آورد، تنفيذ الهى از اين طريق انجام گيرد<ref>همان، ص 88</ref> |
ویرایش