۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'پايذارى' به 'پايهگذارى') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
#از مطالب قابل توجه كتاب اين است كه: برخلاف آنچه در مورد فرقه يا درستتر بگوييم مكتب معتزله روى داده و براى آن فرقههایى متعدد برشمرده و يا اساساً برساختهاند و نيز برخلاف آنچه درباره شيعه روى داده و از دامان آن فرقههایى چند برخاستهاند، درباره اشاعره از انشعاب يا شاخهها يا فرقههاى كوچكتر كمتر سخنى به ميان آمده است. اين پديدار، خود ممكن است در اين واقعيت ريشه داشته باشد كه معمولاً نگارندگان كتابهاى ملل و نحل از اهل سنت- و عمدتاًً از اهل سنت به اصطلاح خاص كلامى آن يعنى همان اشاعره- هستند و اين خود سبب شده است افتراقها و انشعابها را بيشتر در گروههاى مخالف خود ببينند و آن افتراقها و انشعابها را گزارش كنند و از نام هر صاحبنظريهاى نام يك فرقه برسازند. اگر اختلافنظرهایى را كه ميان برخى از مشاهير معتزلى وجود داشته، با آنچه ميان برخى از رجال اشعرىمسلك رخ نموده است، مقايسه كنيم خواهيم ديد اين اختلافنظرها آنگاه كه ميان مشاهير معتزلى است هر كدام از اين رجال و مشاهير صاحب يك فرقه مستقل قلمداد مىشوند، اما هنگامى كه اختلافنظرهایى در همين گستره و مقدار ميان رجال اشعرى مطرح است هر كدام از طرفهاى نزاع يك فرقه قلمداد نمىشوند و اين اختلاف را امرى طبيعى قلمداد مىكنند.<ref>همان، ص281- 282</ref> | #از مطالب قابل توجه كتاب اين است كه: برخلاف آنچه در مورد فرقه يا درستتر بگوييم مكتب معتزله روى داده و براى آن فرقههایى متعدد برشمرده و يا اساساً برساختهاند و نيز برخلاف آنچه درباره شيعه روى داده و از دامان آن فرقههایى چند برخاستهاند، درباره اشاعره از انشعاب يا شاخهها يا فرقههاى كوچكتر كمتر سخنى به ميان آمده است. اين پديدار، خود ممكن است در اين واقعيت ريشه داشته باشد كه معمولاً نگارندگان كتابهاى ملل و نحل از اهل سنت- و عمدتاًً از اهل سنت به اصطلاح خاص كلامى آن يعنى همان اشاعره- هستند و اين خود سبب شده است افتراقها و انشعابها را بيشتر در گروههاى مخالف خود ببينند و آن افتراقها و انشعابها را گزارش كنند و از نام هر صاحبنظريهاى نام يك فرقه برسازند. اگر اختلافنظرهایى را كه ميان برخى از مشاهير معتزلى وجود داشته، با آنچه ميان برخى از رجال اشعرىمسلك رخ نموده است، مقايسه كنيم خواهيم ديد اين اختلافنظرها آنگاه كه ميان مشاهير معتزلى است هر كدام از اين رجال و مشاهير صاحب يك فرقه مستقل قلمداد مىشوند، اما هنگامى كه اختلافنظرهایى در همين گستره و مقدار ميان رجال اشعرى مطرح است هر كدام از طرفهاى نزاع يك فرقه قلمداد نمىشوند و اين اختلاف را امرى طبيعى قلمداد مىكنند.<ref>همان، ص281- 282</ref> | ||
#نویسنده در مورد پيدايش زيديه نوشته است: اگر در چگونگى آغاز برخى فرقهها اختلافنظرها يا ابهامهایى وجود داشته باشد در مورد زيديه اين واقعيت تاريخى روشن است كه فرقه يادشده در پى قيام زيد بن على شكل گرفت و از آن پس دو شاخه شيعى زيدى و امامى هركدام راهى جداگانه در پيش گرفتند: گروه نخست دست به كار مبارزه حاد سياسى و نظامى شد و گروه ديگر عمدتاًً بر رسالت معنوى خويش تكيه زد.<ref>همان، ج 2، ص64</ref> | #نویسنده در مورد پيدايش زيديه نوشته است: اگر در چگونگى آغاز برخى فرقهها اختلافنظرها يا ابهامهایى وجود داشته باشد در مورد زيديه اين واقعيت تاريخى روشن است كه فرقه يادشده در پى قيام زيد بن على شكل گرفت و از آن پس دو شاخه شيعى زيدى و امامى هركدام راهى جداگانه در پيش گرفتند: گروه نخست دست به كار مبارزه حاد سياسى و نظامى شد و گروه ديگر عمدتاًً بر رسالت معنوى خويش تكيه زد.<ref>همان، ج 2، ص64</ref> | ||
#نویسنده يادآور شده است كه كوفه شهرى است كه در روزگار عمر به عنوان مركز فرماندهى فتوحات شرق | #نویسنده يادآور شده است كه كوفه شهرى است كه در روزگار عمر به عنوان مركز فرماندهى فتوحات شرق پايهگذارى شد و روزبهروز بر اهميت و جايگاه آن افزوده گشت، خاستگاه اصلى غلو و مهد ظهور غاليان در سدههاى اول و دوم بود. كوفه همان اندازه كه به تشيع نامور است با پديده غلو و ظهور غاليان نيز آشناست و طوايف مختلفى از غاليان در اين شهر ظهور كردند كه در دورههاى پسين حتى رودرروى شیعیان امامى معتدل كه از امامت فرزندان امام حسین(ع) طرفدارى میكردند ايستادند. آنگاه نویسنده به عوامل پيدايش غلوّ پرداخته و يكى از آن عوامل را چنين آورده است: زيادهروى در علاقه و دوستى: شايد گوياترين گواه بر تأثير زيادهروى در دوستى و اظهار آن در پيدايش غلو و در نتيجه تباهى دينى، اين سخن [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] باشد كه فرمود: «هلك فيَّ رجلان: محبّ غال و مبغض قال»؛ دو تن به خاطر من تباه شدند: دوستى كه اندازه نگه نداشت و دشمنى كه بغض مرا در دل كاشت. اين حقيقتى پذيرفته است كه اصولاً عشق و علاقه به ديگران هنگامى كه از اندازه فزون شود اسطوره مىآفريند و زيادهانگارى و افسانه و خرافه را درباره آنان در پى مىآورد.<ref>همان، ص261- 262</ref> | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== |
ویرایش