الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'جلور' به 'جلوه‌گر'
جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
جز (جایگزینی متن - 'جلور' به 'جلوه‌گر')
خط ۵۳: خط ۵۳:
از پاورقی‌های کتاب، به تحقیق علی شیری، چنان برمی‌آید که مؤلف کتاب به‌جز استادان خود، از هم‌عصران و پیشینیانش بیخبر و از تأثیر آنان در امان نبوده است. گرچه از منابع در اثر خویش آنچنان اطلاعاتی را به دست نمی‌دهد - اگر از نواقص آن نبوده باشد - ولی باید توجه داشت که از اطلاعات شخصی خود با روی آوردن به آثار گذشتگان و یا حتی معاصرانش بی‌تأثیر نبوده؛ در غیر این صورت، چنین به نظر می‌رسد که شاید به نقل قول‌ها بیشتر عنایت داشته است. هرچند کتاب وی خبرهای منحصربه‌فردی دارد که در دیگر آثار نمی‌توان یافت<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/110 ر.ک: همان]</ref>.
از پاورقی‌های کتاب، به تحقیق علی شیری، چنان برمی‌آید که مؤلف کتاب به‌جز استادان خود، از هم‌عصران و پیشینیانش بیخبر و از تأثیر آنان در امان نبوده است. گرچه از منابع در اثر خویش آنچنان اطلاعاتی را به دست نمی‌دهد - اگر از نواقص آن نبوده باشد - ولی باید توجه داشت که از اطلاعات شخصی خود با روی آوردن به آثار گذشتگان و یا حتی معاصرانش بی‌تأثیر نبوده؛ در غیر این صورت، چنین به نظر می‌رسد که شاید به نقل قول‌ها بیشتر عنایت داشته است. هرچند کتاب وی خبرهای منحصربه‌فردی دارد که در دیگر آثار نمی‌توان یافت<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/110 ر.ک: همان]</ref>.


«الإمامة» از منظر دینی به رشته تحریر درآمده و شاید بتوان گفت ظاهر تاریخی به خود گرفته است، تا در کسوت تاریخ اسلام جلوری نماید. از عنوان بامسمای آن، غیر از چنین استنباطی شاید نرود. «الإمامة» نشانگر آن رهبری معنوی دینی به‌حق و «السياسة»، آن اجرای احکام کاربردی دینی بنا بر مصلحت مردم و لاغیر است که ما نمونه آن را بعد از رحلت پیامبر(ص) با شروع درگیری‌های منبعث از هواهای نفسانی نه الهی نظارریم و در سقیفه بنی‌ساعده بستر آن گسترده شد و در دوره بنی‌امیه اوج گرفت و پیامد همان بستری است که می‌بایست صلح برقرار کند، ولی به بروز فتنه و لهیب نزاع‌ها انجامید و باعث ایجاد تفرقه و فرقه‌ای گردید که هنوز هم از آن نتوان رهایی یافت<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/110 ر.ک: همان، ص110-‌111]</ref>.
«الإمامة» از منظر دینی به رشته تحریر درآمده و شاید بتوان گفت ظاهر تاریخی به خود گرفته است، تا در کسوت تاریخ اسلام جلوه‌گری نماید. از عنوان بامسمای آن، غیر از چنین استنباطی شاید نرود. «الإمامة» نشانگر آن رهبری معنوی دینی به‌حق و «السياسة»، آن اجرای احکام کاربردی دینی بنا بر مصلحت مردم و لاغیر است که ما نمونه آن را بعد از رحلت پیامبر(ص) با شروع درگیری‌های منبعث از هواهای نفسانی نه الهی نظارریم و در سقیفه بنی‌ساعده بستر آن گسترده شد و در دوره بنی‌امیه اوج گرفت و پیامد همان بستری است که می‌بایست صلح برقرار کند، ولی به بروز فتنه و لهیب نزاع‌ها انجامید و باعث ایجاد تفرقه و فرقه‌ای گردید که هنوز هم از آن نتوان رهایی یافت<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/110 ر.ک: همان، ص110-‌111]</ref>.


چه‌بسا کتاب «الإمامة» از منظر عصر بنی‌امیه به نگارش درنیامده باشد؛ زیرا مخدوش شدن برخی از مسائل تاریخ اسلام از همان زمان‌هاست و لطمه کمی هم به آن نزده است؛ مثلاًدر باب سقیفه در ذکر نحوه آن اختلافات لفظی و یا متنی را به‌خوبی می‌توان یافت. در کتاب، ذکر تفاوت الفاظ و یا تعابیر به چشم می‌خورد که ارجاع داده شده است به برخی منابع. البته بعضی از آن‌ها شاید طبیعی به نظر برسد؛ به خاطر منابع خبری شفاهی و یا لغزش برخی نساخ و یا حتی ذوق و سلیقه مورخ. این امر وقتی صحت می‌یابد که با رجوع به دیگر منابع حاصل شود. در تاریخ طبری و ابن اثیر که هر دوی آن‌ها در نقل خبر بیشتر شباهت‌هایی دارند، تا افتراق، به‌خوبی دانسته نیست که آیا ملاحظاتی را در هریک پیشه خود نموده‌اند یا نه؟! در همین رابطه اخباری که در آن دو با اندک اختلافی آمده، در «الإمامة» نیست و آنچه در «الإمامة» آمده، در آن‌ها نیست؛ به‌عنوان مثال درباره ابوبکر و عمر مطلبی آمده که در «الإمامة» نیامده است: «فوثب أبوبكر - و كان جالسا - فأخذ بلحية عمر، فقال له: ثكلتك أمك و عدمتك يا ابن الخطاب».
چه‌بسا کتاب «الإمامة» از منظر عصر بنی‌امیه به نگارش درنیامده باشد؛ زیرا مخدوش شدن برخی از مسائل تاریخ اسلام از همان زمان‌هاست و لطمه کمی هم به آن نزده است؛ مثلاًدر باب سقیفه در ذکر نحوه آن اختلافات لفظی و یا متنی را به‌خوبی می‌توان یافت. در کتاب، ذکر تفاوت الفاظ و یا تعابیر به چشم می‌خورد که ارجاع داده شده است به برخی منابع. البته بعضی از آن‌ها شاید طبیعی به نظر برسد؛ به خاطر منابع خبری شفاهی و یا لغزش برخی نساخ و یا حتی ذوق و سلیقه مورخ. این امر وقتی صحت می‌یابد که با رجوع به دیگر منابع حاصل شود. در تاریخ طبری و ابن اثیر که هر دوی آن‌ها در نقل خبر بیشتر شباهت‌هایی دارند، تا افتراق، به‌خوبی دانسته نیست که آیا ملاحظاتی را در هریک پیشه خود نموده‌اند یا نه؟! در همین رابطه اخباری که در آن دو با اندک اختلافی آمده، در «الإمامة» نیست و آنچه در «الإمامة» آمده، در آن‌ها نیست؛ به‌عنوان مثال درباره ابوبکر و عمر مطلبی آمده که در «الإمامة» نیامده است: «فوثب أبوبكر - و كان جالسا - فأخذ بلحية عمر، فقال له: ثكلتك أمك و عدمتك يا ابن الخطاب».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش