انوار درخشان در تفسیر قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‌گ' به ''
جز (جایگزینی متن - 'آوري' به 'آوری')
جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
خط ۴۰: خط ۴۰:
علامۀ نجفى، در آغاز تفسير مقدمه‌اى در باب اهميّت قرآن و جايگاه آن در ميان مسلمانان دارد و همچنين به مسأله لزوم آموزش قرآن به فرزندان و قرائت آن و بحث كيفيت نزول قرآن اشاره دارد و آنگاه وارد تفسير مى‌گردد.
علامۀ نجفى، در آغاز تفسير مقدمه‌اى در باب اهميّت قرآن و جايگاه آن در ميان مسلمانان دارد و همچنين به مسأله لزوم آموزش قرآن به فرزندان و قرائت آن و بحث كيفيت نزول قرآن اشاره دارد و آنگاه وارد تفسير مى‌گردد.


مطالب تفسيرى كتاب بر دو قسم است، آنچه از ادبيات، لغت، روايات، وجوه و احتمالات تفسيرى و شرح و توضيح جملات گفته شده، بخش نقليات تفسير را تشكيل مى‌دهد؛و آنچه كه به تحليل و توصيف و نتيجه‌گيرى و برداشت هدايتى و اخلاقى از آيات برمى‌گردد، در مجموع ديدگاه مفسّر را تشكيل مى‌دهد و با تعبير: «مفسر مى‌گويد» بيان شده است.
مطالب تفسيرى كتاب بر دو قسم است، آنچه از ادبيات، لغت، روايات، وجوه و احتمالات تفسيرى و شرح و توضيح جملات گفته شده، بخش نقليات تفسير را تشكيل مى‌دهد؛و آنچه كه به تحليل و توصيف و نتيجيرى و برداشت هدايتى و اخلاقى از آيات برمى‌گردد، در مجموع ديدگاه مفسّر را تشكيل مى‌دهد و با تعبير: «مفسر مى‌گويد» بيان شده است.


== منابع كتاب ==
== منابع كتاب ==
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
#تفسير مأثور  
#تفسير مأثور  
#:تفسير نقلى را مى‌توان از ريشه‌دارترين راههاى درك معانى و معارف قرآن در ميان نخستين دانشمندان عالم اسلام به شمار آورد، چه بررسى تحولات و تطورات بحث‌هاى تفسيرى و علوم قرآن، به خوبى نشانگر آن است كه اعتماد مسلمانان صدر اسلام و دانشمندان آن دوران در درك قرآن به آن سلسله از رواياتى بوده است كه از پيامبر اكرم(ص) و اهل‌بيت(ع) آن حضرت در تفسير قرآن نقل شده است، به لحاظ اتصال روايات به سرچشمه وحى همچون متن قرآن، بى‌چون و چرا مورد پذيرش مسلمانان بوده است.
#:تفسير نقلى را مى‌توان از ريشه‌دارترين راههاى درك معانى و معارف قرآن در ميان نخستين دانشمندان عالم اسلام به شمار آورد، چه بررسى تحولات و تطورات بحث‌هاى تفسيرى و علوم قرآن، به خوبى نشانگر آن است كه اعتماد مسلمانان صدر اسلام و دانشمندان آن دوران در درك قرآن به آن سلسله از رواياتى بوده است كه از پيامبر اكرم(ص) و اهل‌بيت(ع) آن حضرت در تفسير قرآن نقل شده است، به لحاظ اتصال روايات به سرچشمه وحى همچون متن قرآن، بى‌چون و چرا مورد پذيرش مسلمانان بوده است.
#:از طرف ديگر، مسلمانان به خاطر حساسيت موضوع تفسير، تفسير نقلى را به لحاظ اتصال به منبع وحى نزدیک ‌ترين و سالم‌ترين راه وصول به حقايق و معارف بلند قرآن مى‌دانستند و به همين علت براى درك معانى و مقاصد قرآن كم‌تر به اجتهاد شخصى روى مى‌آوردند. بعدها چنين شيوه‌اى به عنوان يك روش انحصارى در ميان جمعى از مسلمانان مطرح گرديد، به ويژه اينكه طرفداران تفسير به رأى تندروى‌هایى در بهره‌گيرى از عقل و اعتماد به آراء ظنى و اجتهادى به عمل آوردند و برخى از افكار و عقايد فلسفى و كلامى خود را به قرآن منتسب ساختند. بدين جهت گروهى به عنوان طرفدارى از تفسير نقلى، اعمال فكر و اجتهاد در استخراج مفاهيم قرآن و درك آن را ممنوع تلقى كردند.
#:از طرف ديگر، مسلمانان به خاطر حساسيت موضوع تفسير، تفسير نقلى را به لحاظ اتصال به منبع وحى نزدیک ‌ترين و سالم‌ترين راه وصول به حقايق و معارف بلند قرآن مى‌دانستند و به همين علت براى درك معانى و مقاصد قرآن كم‌تر به اجتهاد شخصى روى مى‌آوردند. بعدها چنين شيوه‌اى به عنوان يك روش انحصارى در ميان جمعى از مسلمانان مطرح گرديد، به ويژه اينكه طرفداران تفسير به رأى تندروى‌هایى در بهريرى از عقل و اعتماد به آراء ظنى و اجتهادى به عمل آوردند و برخى از افكار و عقايد فلسفى و كلامى خود را به قرآن منتسب ساختند. بدين جهت گروهى به عنوان طرفدارى از تفسير نقلى، اعمال فكر و اجتهاد در استخراج مفاهيم قرآن و درك آن را ممنوع تلقى كردند.
#:از طرف ديگر در برابر اين ديدگاه انحصار گرايانه، گروهى معتقد شدند كه در تفسير آيات و فهم مقاصد قرآن نياز به سنّت و روايات تفسيرى نيست و هر مفسّرى مى‌تواند در كمال آزادى معانى و مقاصد هر آيه را با تدبّر در آيه استخراج كند.
#:از طرف ديگر در برابر اين ديدگاه انحصار گرايانه، گروهى معتقد شدند كه در تفسير آيات و فهم مقاصد قرآن نياز به سنّت و روايات تفسيرى نيست و هر مفسّرى مى‌تواند در كمال آزادى معانى و مقاصد هر آيه را با تدبّر در آيه استخراج كند.
#:بى‌گمان تفسير نقلى اگر متكى به روايات صحيح و آثار قطعى الصدور باشد و بر اساس مبانى محكم، صدور روايت احراز گردد، مطمئن‌ترين و شايسته‌ترين نوع تفسير است، امّا با كمال تأسف، روايات تفسير، آنسان آلوده به روايات جعلى و دروغين و آثار تزويرى است كه بازشناسى سرۀ آن از ناسره كارى است بس مشكل و طاقت‌فرسا و نيازمند تخصص. از اين رو تحجر بر تفسير مأثور و اعلام ممنوعيت هر نوع روش ديگر براى فهم قرآن، از يكسو با وضعيّت ناهنجار روايات تفسيرى و از سوى ديگر با جامع نبودن آنها در همه آيات، شيوه‌اى است ناآگاهانه و به دور از روش منطقى.
#:بى‌گمان تفسير نقلى اگر متكى به روايات صحيح و آثار قطعى الصدور باشد و بر اساس مبانى محكم، صدور روايت احراز گردد، مطمئن‌ترين و شايسته‌ترين نوع تفسير است، امّا با كمال تأسف، روايات تفسير، آنسان آلوده به روايات جعلى و دروغين و آثار تزويرى است كه بازشناسى سرۀ آن از ناسره كارى است بس مشكل و طاقت‌فرسا و نيازمند تخصص. از اين رو تحجر بر تفسير مأثور و اعلام ممنوعيت هر نوع روش ديگر براى فهم قرآن، از يكسو با وضعيّت ناهنجار روايات تفسيرى و از سوى ديگر با جامع نبودن آنها در همه آيات، شيوه‌اى است ناآگاهانه و به دور از روش منطقى.
#:بنابراین، راه ميانه آنست كه در آنجا كه حديثى از پيامبر و يا از اهل‌بيت پيامبر به طريق صحيح نقل شده، مورد توجه قرار گيرد وگرنه طبق قواعد تفسير و روش عقلاء در فهم كلام، استخراج محتوا شود.
#:بنابراین، راه ميانه آنست كه در آنجا كه حديثى از پيامبر و يا از اهل‌بيت پيامبر به طريق صحيح نقل شده، مورد توجه قرار گيرد وگرنه طبق قواعد تفسير و روش عقلاء در فهم كلام، استخراج محتوا شود.
#:از نكات بارز علاّمه حسینى در تفسير انوار درخشان، توجه فراوان به احاديث و منقولات اهل‌بيت(ع) در سراسر كتاب است. كم‌تر آيه‌اى را مى‌توان يافت كه مفسّر، به مناسبت تبيين و توضيح نكته‌اى، از احاديث نبوى و اهل‌بيت سود نجسته باشد و كلمات خود را مزين به درّ كلمات آن ستارگان درخشان نكرده باشد.
#:از نكات بارز علاّمه حسینى در تفسير انوار درخشان، توجه فراوان به احاديث و منقولات اهل‌بيت(ع) در سراسر كتاب است. كم‌تر آيه‌اى را مى‌توان يافت كه مفسّر، به مناسبت تبيين و توضيح نكته‌اى، از احاديث نبوى و اهل‌بيت سود نجسته باشد و كلمات خود را مزين به درّ كلمات آن ستارگان درخشان نكرده باشد.
#:البته بايد اين نكته اضافه شود كه بهره‌گيرى مفسر از روايات، اختصاص به روايات ذكر شده در ذيل هر آيه، آنچنان كه على بن ابراهيم در تفسير منسوب، و هويزى در تفسير نور الثقلين و [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد‌‎هاشم بحرانى]] در تفسير برهان كرده‌اند، ندارد، بلكه آنچه اين تفسير را از بسيارى از تفاسير ديگر متمايز كرده است، دقيقا در همين نكته است كه ايشان براى بهره‌گيرى از كلمات معصومين به مجموعۀ روايات شيعه و سنى نظر دوخته و آنچنان كه در بخش منابع كتاب اشاره شد، در بسيارى از كتاب‌هاى حديثى غور كرده و به مناسبت ذكر آيه و بهره‌بردارى موضوعى از روايت، در توضيح و تبيين كلمات آسمانى كوشيده است و هر جا مناسبتى در معناى آيه و موضوع و شأن نزول و احكام فقهى و مسائل اخلاقى و كلامى كه ارتباطى مى‌توانسته با آيه داشته باشد، روايات را ذكر كرده است. از حق نبايد گذشت كه اين شيوه در كنار بحث‌هاى تحليلى و توصيفى مفسّر در نشان دادن جايگاه اهل‌بيت در تفسير قرآن و توضيح اين كلام نبوى: «انّى تارك فيكم الثقلين، كتاب اللّه و عترتى» قابل توجه است. گر چه جا داشت ايشان گاهى به نقد برخى از روايات بپردازند و آنجا كه حديث از نظر عقلى و تاريخى غريب مى‌نمايد، يا نقل نكنند و يا توجيه و توضيحى داشته باشند، امّا در هر صورت اين نقد، عظمت كار و اهتمام ايشان را كوچك نمى‌نمايد.
#:البته بايد اين نكته اضافه شود كه بهريرى مفسر از روايات، اختصاص به روايات ذكر شده در ذيل هر آيه، آنچنان كه على بن ابراهيم در تفسير منسوب، و هويزى در تفسير نور الثقلين و [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد‌‎هاشم بحرانى]] در تفسير برهان كرده‌اند، ندارد، بلكه آنچه اين تفسير را از بسيارى از تفاسير ديگر متمايز كرده است، دقيقا در همين نكته است كه ايشان براى بهريرى از كلمات معصومين به مجموعۀ روايات شيعه و سنى نظر دوخته و آنچنان كه در بخش منابع كتاب اشاره شد، در بسيارى از كتاب‌هاى حديثى غور كرده و به مناسبت ذكر آيه و بهره‌بردارى موضوعى از روايت، در توضيح و تبيين كلمات آسمانى كوشيده است و هر جا مناسبتى در معناى آيه و موضوع و شأن نزول و احكام فقهى و مسائل اخلاقى و كلامى كه ارتباطى مى‌توانسته با آيه داشته باشد، روايات را ذكر كرده است. از حق نبايد گذشت كه اين شيوه در كنار بحث‌هاى تحليلى و توصيفى مفسّر در نشان دادن جايگاه اهل‌بيت در تفسير قرآن و توضيح اين كلام نبوى: «انّى تارك فيكم الثقلين، كتاب اللّه و عترتى» قابل توجه است. گر چه جا داشت ايشان گاهى به نقد برخى از روايات بپردازند و آنجا كه حديث از نظر عقلى و تاريخى غريب مى‌نمايد، يا نقل نكنند و يا توجيه و توضيحى داشته باشند، امّا در هر صورت اين نقد، عظمت كار و اهتمام ايشان را كوچك نمى‌نمايد.
#تفسير عقلى و اجتهادى  
#تفسير عقلى و اجتهادى  
#:در بحث پيشين اشاره كرديم كه ريشه‌دارترين و طبيعى‌ترين شيوه براى فهم و درك معانى قرآنى، استفاده از پيامبر و اهل‌بيت پيامبر است، زيرا خود قرآن مى‌فرمايد: ''' «لتبيّن للناس ما نزل اليهم» ''' (نحل 44) تا اينكه پيامبر آنچه را ما نازل كرده‌ايم بيان كند.
#:در بحث پيشين اشاره كرديم كه ريشه‌دارترين و طبيعى‌ترين شيوه براى فهم و درك معانى قرآنى، استفاده از پيامبر و اهل‌بيت پيامبر است، زيرا خود قرآن مى‌فرمايد: ''' «لتبيّن للناس ما نزل اليهم» ''' (نحل 44) تا اينكه پيامبر آنچه را ما نازل كرده‌ايم بيان كند.
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
#:توصيف انسان و اهتمام به خودشناسى براى چيست؟ چيزى جز پرداختن به خويش و شكل و جهت بخشيدن به فعالیت‌های حياتى و بكارگيرى استعدادها و نيروها در جهت سعادت و خير انسان است؟ زيرا در سايۀ شناخت درون است كه انسان برنامه و توان خود را درمى‌يابد و كوشش‌هاى علمى و عملى خود را تنظيم مى‌كند تا به سويى رود كه كمال حقيقى او باشد.
#:توصيف انسان و اهتمام به خودشناسى براى چيست؟ چيزى جز پرداختن به خويش و شكل و جهت بخشيدن به فعالیت‌های حياتى و بكارگيرى استعدادها و نيروها در جهت سعادت و خير انسان است؟ زيرا در سايۀ شناخت درون است كه انسان برنامه و توان خود را درمى‌يابد و كوشش‌هاى علمى و عملى خود را تنظيم مى‌كند تا به سويى رود كه كمال حقيقى او باشد.
#:با اين مقدمه، به بحث‌هاى انسان شناسى تفسير «انوار درخشان» اشاره مى‌كنيم و توجه فوق العادۀ مفسّر را به مسأله نشان مى‌دهيم. در آغاز بحث در شرح زندگى مفسر گفتيم:
#:با اين مقدمه، به بحث‌هاى انسان شناسى تفسير «انوار درخشان» اشاره مى‌كنيم و توجه فوق العادۀ مفسّر را به مسأله نشان مى‌دهيم. در آغاز بحث در شرح زندگى مفسر گفتيم:
#:شرايط زندگى و تربيتى علاّمۀ حسینى و تلمّذ در نزد اساتيد بزرگ سير و سلوك چون مرحوم قاضى طباطبايى، كمپانى و پدر عاليقدرشان، ايشان را به مسائل اخلاقى و سير و سلوكى كشاند و در فكر و ذكر او مسائل تربيتى و اخلاقى مطرح گرديد و تأثّر از آن تربيت و فرهنگ، وجود حجم انبوه مسائل اخلاقى و انسان شناسى در اين تفسير است كه در جاى جاى اين تفسير بارها در جلدهاى مختلف، به مسأله توصيف انسان و بيان ويژگى‌هاى انسان برخورد مى‌كنيم و مباحثى چون ابعاد مختلف جسمانى، روحانى، حقيقت انسان و سير مراحل انسان، قواى درونى انسان، ویژگی‌ها و توانمندى‌هاى انسان مانند: صبر و استقامت و شجاعت، عدالت، شرح صدر، چگونگى رسوخ كفر در نفس انسان، صدور افعال اختيارى وابسته به مبادى نفسانى، شهوات نفسانى، افعال اختيارى، اثر قلب در ساير اعضاء، توصيفى از حيات برزخى انسان و... مطرح مى‌گردد و گاهى برخى از اين مباحث در جلدهاى مختلف تكرار مى‌شود كه موارد آنها نيز كم نيستند. مثلاًدر سورۀ مؤمنون در بحث خلقت انسان بحث مفصلى در حقيقت انسان و اينكه روح، جسمانى الحدوث و روحانى البقاء است دارد و اينكه چگونه سير مراحل تكوين انسان انجام مى‌شود و انسان چگونه مركّب از ماده و روح است و داراى نيروى تفكر و تعقّل و تصوّر و تصديق و داراى قوۀ ماسكه و هاضمه و دافعه است، و هر لحظه نفس ناطقه از روزنه‌هایى كه به خارج دارد مانند: شنوايى و بينايى، قدرت و احاطۀ بيشترى كسب مى‌كند و از بديهيات به نظريات راه مى‌يابد تا آنجا كه هنگام مرگ و قبض روح، تمام حقيقت انسان كه همان روح مجرد است پس از قطع تدبير از بدن، استقلال يافته و با قدرت و احاطه علمى و خلقى كه داشته و كسب كرده است، ظاهر مى‌شود. آنگاه سخنانى دربارۀ حيات برزخى دارد در پايان اين بخش چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند:
#:شرايط زندگى و تربيتى علاّمۀ حسینى و تلمّذ در نزد اساتيد بزرگ سير و سلوك چون مرحوم قاضى طباطبايى، كمپانى و پدر عاليقدرشان، ايشان را به مسائل اخلاقى و سير و سلوكى كشاند و در فكر و ذكر او مسائل تربيتى و اخلاقى مطرح گرديد و تأثّر از آن تربيت و فرهنگ، وجود حجم انبوه مسائل اخلاقى و انسان شناسى در اين تفسير است كه در جاى جاى اين تفسير بارها در جلدهاى مختلف، به مسأله توصيف انسان و بيان ويژگى‌هاى انسان برخورد مى‌كنيم و مباحثى چون ابعاد مختلف جسمانى، روحانى، حقيقت انسان و سير مراحل انسان، قواى درونى انسان، ویژگی‌ها و توانمندى‌هاى انسان مانند: صبر و استقامت و شجاعت، عدالت، شرح صدر، چگونگى رسوخ كفر در نفس انسان، صدور افعال اختيارى وابسته به مبادى نفسانى، شهوات نفسانى، افعال اختيارى، اثر قلب در ساير اعضاء، توصيفى از حيات برزخى انسان و... مطرح مى‌گردد و گاهى برخى از اين مباحث در جلدهاى مختلف تكرار مى‌شود كه موارد آنها نيز كم نيستند. مثلاًدر سورۀ مؤمنون در بحث خلقت انسان بحث مفصلى در حقيقت انسان و اينكه روح، جسمانى الحدوث و روحانى البقاء است دارد و اينكه چگونه سير مراحل تكوين انسان انجام مى‌شود و انسان چگونه مركّب از ماده و روح است و داراى نيروى تفكر و تعقّل و تصوّر و تصديق و داراى قوۀ ماسكه و هاضمه و دافعه است، و هر لحظه نفس ناطقه از روزنه‌هایى كه به خارج دارد مانند: شنوايى و بينايى، قدرت و احاطۀ بيشترى كسب مى‌كند و از بديهيات به نظريات راه مى‌يابد تا آنجا كه هنگام مرگ و قبض روح، تمام حقيقت انسان كه همان روح مجرد است پس از قطع تدبير از بدن، استقلال يافته و با قدرت و احاطه علمى و خلقى كه داشته و كسب كرده است، ظاهر مى‌شود. آنگاه سخنانى دربارۀ حيات برزخى دارد در پايان اين بخش چنين نتيجيرى مى‌كند:
#:«بالاخره حركات و سير و سلوك بشر، طولى خواهد بود و فقط از طريق اعتقاد و حركات جوارحى و از مقولۀ افاضه و آفرينش است كه در اثر سير و حركت طولى خود را بيابد و سيرت و كمون خود را به صورت فعليّت و كمال درآورد، چه طريق سعادت و قرب و تشبه به صفات كبريايى باشد، و يا از طريق قطب مخالف و شقاوت و محروميت به سوء اختيار خود باشد، از نظر اينكه شعاعى از افاضات بيدريغ همه را يكسان فرا گرفته و هر يك را به هر مقصدى كه خود برگزيده سوق مى‌دهد و به هدفش مى‌رساند.»
#:«بالاخره حركات و سير و سلوك بشر، طولى خواهد بود و فقط از طريق اعتقاد و حركات جوارحى و از مقولۀ افاضه و آفرينش است كه در اثر سير و حركت طولى خود را بيابد و سيرت و كمون خود را به صورت فعليّت و كمال درآورد، چه طريق سعادت و قرب و تشبه به صفات كبريايى باشد، و يا از طريق قطب مخالف و شقاوت و محروميت به سوء اختيار خود باشد، از نظر اينكه شعاعى از افاضات بيدريغ همه را يكسان فرا گرفته و هر يك را به هر مقصدى كه خود برگزيده سوق مى‌دهد و به هدفش مى‌رساند.»
#:ب: مباحث اجتماعى تفسير
#:ب: مباحث اجتماعى تفسير
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش