تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بازمانده تاریخ مشروطه ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‌گ' به ''
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
خط ۳۸: خط ۳۸:
كسروى با محور قرار دادن حوادث آذربايجان، سير تاريخى هجده ساله مشروطه را گزارش مى‌كند. او كه نگاهى طرفدارانه به مشروطيت و تغيير نظامى سياسى با شيوه‌هاى انقلابى دارد، در اين كتاب بنا دارد، به عنوان نماينده روبه رشد طبقه متوسط ایران از حوادث تاريخى سخن بگويد و از اين زمينه تاريخى و نيز ضروريات و مقتضيات اجتماعى براى تغيير انديشه‌ها و مغزها و خردها و تغيير مناسبات اجتماعى كمال استفاده را ببرد. اين پندار كسروى، نوعى سوسياليسم تخيلى و دمساز شدن با شرايط اجتماعى بود كه مى‌خواست خود را با اصلاحات رضاخان و كوشش وى در پيدايش طبقه جديد همراه كند.  
كسروى با محور قرار دادن حوادث آذربايجان، سير تاريخى هجده ساله مشروطه را گزارش مى‌كند. او كه نگاهى طرفدارانه به مشروطيت و تغيير نظامى سياسى با شيوه‌هاى انقلابى دارد، در اين كتاب بنا دارد، به عنوان نماينده روبه رشد طبقه متوسط ایران از حوادث تاريخى سخن بگويد و از اين زمينه تاريخى و نيز ضروريات و مقتضيات اجتماعى براى تغيير انديشه‌ها و مغزها و خردها و تغيير مناسبات اجتماعى كمال استفاده را ببرد. اين پندار كسروى، نوعى سوسياليسم تخيلى و دمساز شدن با شرايط اجتماعى بود كه مى‌خواست خود را با اصلاحات رضاخان و كوشش وى در پيدايش طبقه جديد همراه كند.  


شيوه‌اى كه كسروى در نگارش تاريخ هجده ساله بكار برده، با همه نقايصش، مقدمه‌اى است بر تاريخ‌نگارى نوين ایرانى. اين شيوه كه اختصاص به ايشان دارد، ناشى از جريان عمومى باستان‌گرايى و حد افراطى آن (شوونيستى) و احياء ارزشهاى منفى آن كه به صورت علاقه مفرط به فارسی‌نويسى و تكيه بر ادبيات قبل از اسلام است. با اينهمه تاريخ كسروى از شيوايى و روانى دلپذيرى برخوردار است و على‌رغم تجديدنظر طلبى در شيوه تاريخ‌نويسى، اگر خوب دقت شود، حالت قصه‌گويى كاتبان و راويان قديمى تاريخ ایران در سراسر كتاب حفظ شده است.
شيوه‌اى كه كسروى در نگارش تاريخ هجده ساله بكار برده، با همه نقايصش، مقدمه‌اى است بر تاريخ‌نگارى نوين ایرانى. اين شيوه كه اختصاص به ايشان دارد، ناشى از جريان عمومى باستان‌گرايى و حد افراطى آن (شوونيستى) و احياء ارزشهاى منفى آن كه به صورت علاقه مفرط به فارسی‌نويسى و تكيه بر ادبيات قبل از اسلام است. با اينهمه تاريخ كسروى از شيوايى و روانى دلپذيرى برخوردار است و على‌رغم تجديدنظر طلبى در شيوه تاريخ‌نويسى، اگر خوب دقت شود، حالت قصويى كاتبان و راويان قديمى تاريخ ایران در سراسر كتاب حفظ شده است.


او علاوه بر روايت مستند تاريخى، در همه جاى كتاب به قضاوت تاريخى مى‌نشيند و نظرات صريح و جانب‌دارانه خود را ابراز مى‌كند و نسبت به همه افراد و جريانها موضعگيرى دارد و كمتر حادثه و واقعه و فرد و شخص و گروه و دسته‌اى از ديد حساس او پنهان مى‌ماند. او علاوه بر اين‌كه خود در متن قضايا و حوادث مشروطه در آذربايجان حضور داشته و به قول معروف از نزدیک دست در آتش داشته، در نگارش تاريخ خود از شواهد عينى ديگر و دست‌اندركاران وقايع و رهبران قيامها، مطالب فراوانى به همراه يادداشتهاى خصوصى دست اول، گزارشها، اعلاميه‌ها، تلگرافات رسمى داخلى و خارجى و نيز از روزنامه‌ها و کتاب‌ها نقل كرده است.  
او علاوه بر روايت مستند تاريخى، در همه جاى كتاب به قضاوت تاريخى مى‌نشيند و نظرات صريح و جانب‌دارانه خود را ابراز مى‌كند و نسبت به همه افراد و جريانها موضعگيرى دارد و كمتر حادثه و واقعه و فرد و شخص و گروه و دسته‌اى از ديد حساس او پنهان مى‌ماند. او علاوه بر اين‌كه خود در متن قضايا و حوادث مشروطه در آذربايجان حضور داشته و به قول معروف از نزدیک دست در آتش داشته، در نگارش تاريخ خود از شواهد عينى ديگر و دست‌اندركاران وقايع و رهبران قيامها، مطالب فراوانى به همراه يادداشتهاى خصوصى دست اول، گزارشها، اعلاميه‌ها، تلگرافات رسمى داخلى و خارجى و نيز از روزنامه‌ها و کتاب‌ها نقل كرده است.  


موضعگيريهایى كه كسروى در باب روحانیت دخيل در حوادث مشروطه ابراز مى‌دارد، مختلف و متفاوت است. يك‌جا از فداكاریها و جانفشانيهاى آنها تقدير و ستايش مى‌كند و اساساً علت موجبه «جنبش مشروطه را در ایران آقايان طباطبايى و بهبهانى و ديگران» مى‌داند و در مورد نمايندگان مختلف اين قشر سخنهاى گوناگون بيان مى‌دارد و نقش علماى سه‌گانه نجف ([[آخوند خراسانى]]، مازندرانى و تهرانى) را تعيين‌كننده مى‌داند. همچنين از افرادى مانند ميرزا محسن برادر داماد صدر العلماء بهبهانى كه علاوه بر اسلامیت جنبه‌هاى ناسيوناليستى را هم داراست و شيخ على اصغر ليلاوايى تعريف مى‌كند كه: «يكمرد خداشناس و پاکدرون و غيرتمندى بود».
موضعگيريهایى كه كسروى در باب روحانیت دخيل در حوادث مشروطه ابراز مى‌دارد، مختلف و متفاوت است. يك‌جا از فداكاریها و جانفشانيهاى آنها تقدير و ستايش مى‌كند و اساساً علت موجبه «جنبش مشروطه را در ایران آقايان طباطبايى و بهبهانى و ديگران» مى‌داند و در مورد نمايندگان مختلف اين قشر سخنهاى گوناگون بيان مى‌دارد و نقش علماى سانه نجف ([[آخوند خراسانى]]، مازندرانى و تهرانى) را تعيين‌كننده مى‌داند. همچنين از افرادى مانند ميرزا محسن برادر داماد صدر العلماء بهبهانى كه علاوه بر اسلامیت جنبه‌هاى ناسيوناليستى را هم داراست و شيخ على اصغر ليلاوايى تعريف مى‌كند كه: «يكمرد خداشناس و پاکدرون و غيرتمندى بود».


بايد توجه كرد اين تعريف و تمجيد بيشتر ناشى از جانبدارى آنها از مشروطه و آزاديخواهى است. زيرا كسروى هرجا كه توانسته و به قول معروف تيغش برش داشته، زهر خود را ريخته و مخالفت خود را با اين سلسله جليله ابراز كرده است. البته اين بيشتر شامل بخش ديگر از روحانیت است كه سرسازگارى با مشروطه نداشته، لذا مورد حمله او واقع شده‌اند.  
بايد توجه كرد اين تعريف و تمجيد بيشتر ناشى از جانبدارى آنها از مشروطه و آزاديخواهى است. زيرا كسروى هرجا كه توانسته و به قول معروف تيغش برش داشته، زهر خود را ريخته و مخالفت خود را با اين سلسله جليله ابراز كرده است. البته اين بيشتر شامل بخش ديگر از روحانیت است كه سرسازگارى با مشروطه نداشته، لذا مورد حمله او واقع شده‌اند.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش