۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به '') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با پيشگفتار مؤلف، مقدمه چاپ دوم، اختصارات، مقدمه اصلى و تفصيلى کتاب كه نقطهنظرات مؤلف را در خود دارد، آغاز مىشود و آنگاه در سه فصل مشتمل بر بخشهایى، مطالب ارائه شده است. در آخر هم خاتمه و | کتاب با پيشگفتار مؤلف، مقدمه چاپ دوم، اختصارات، مقدمه اصلى و تفصيلى کتاب كه نقطهنظرات مؤلف را در خود دارد، آغاز مىشود و آنگاه در سه فصل مشتمل بر بخشهایى، مطالب ارائه شده است. در آخر هم خاتمه و نتيجيرى گنجانده شده است. در آخر کتاب هم پيوستى تفصيلى با عنوان تحقيقى مقدماتى در باب رنسانسگرايى در عصر رنسانس اسلامى آمده كه به نظر مىرسد طرح اولیه و مقدماتى کتاب وى بوده است.<ref>رضوى، ابوالفضل، ص48</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
فتوحات گسترده اسلامى و شكلگيرى امپراطورى عظيمى كه طيف وسيعى از گروههاى مختلف قومى، نژادى، دينى و میراثهاى فرهنگى آنها را در بر مىگرفت، به همراه طبيعت جهانگرايانه اسلام و نوعى تساهل موجود در بطن تعاليم آن، مقدمات پيدايش و تعالى تمدن اسلامى را فراهم كرد. این پيدايش و تعالى، فراز و نشيبهاى خاص خود را داشت و از چالشهاى درونى و بيرونى تأثيرپذير بود، ولى به هر ترتيب مراحل خاص خود را طى كرد و در قرن سوم و چهارم هجرى به اوج خود رسيد. بهویژه در قرن چهارم نمودهاى ویژهاى از خود نشان داد.<ref>همان</ref> | فتوحات گسترده اسلامى و شكلگيرى امپراطورى عظيمى كه طيف وسيعى از گروههاى مختلف قومى، نژادى، دينى و میراثهاى فرهنگى آنها را در بر مىگرفت، به همراه طبيعت جهانگرايانه اسلام و نوعى تساهل موجود در بطن تعاليم آن، مقدمات پيدايش و تعالى تمدن اسلامى را فراهم كرد. این پيدايش و تعالى، فراز و نشيبهاى خاص خود را داشت و از چالشهاى درونى و بيرونى تأثيرپذير بود، ولى به هر ترتيب مراحل خاص خود را طى كرد و در قرن سوم و چهارم هجرى به اوج خود رسيد. بهویژه در قرن چهارم نمودهاى ویژهاى از خود نشان داد.<ref>همان</ref> | ||
در این قرون روند تحولات فرهنگى | در این قرون روند تحولات فرهنگى بونهاى است كه مىتوان از آن با عنوان «رنسانس اسلامى» ياد كرد. این نوزايى اسلامى هرچند حالتى فراگير داشت، اما صحنردانان اصلى آن حكومتهاى سامانى در مناطق شرقى ایران با رویكرد ادبى و تأكيد بر زبان فارسی - و آل بویه در عراقین - با نگرشى جامعتر و رویكردى ادبى و فلسفى و انسانمدار بودند. آنچه در عهد حكومت بوئيان رخ داد از سوى جوئل. ل. كرمر در کتاب حاضر مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در این کتاب سعى بر آن دارد كه رونق فكرى و فرهنگى مراكز حكومتى آل بویه، خاصه بغداد را با نگاهى جامعهشناختى نشان دهد و انسانگرايى ادبى و فلسفى خاصى را كه در میان نخبگان متحقق شده بود به تصویر كشد. البته سعى اصلى مؤلف به تبيين چگونگى اخذ و جذب میراث يونانى كه به نظر مىرسد آن را اصولى جامع و از پيش پذيرفتهشده دانسته، توسط دانشپژوهان مسلمان و سهم آن در این رنسانس فرهنگى اختصاص يافته و جاىجاى بر آن تأكيد مىكند.<ref>همان</ref> | ||
در پيشگفتار کتاب، مؤلف پس از تشريح هدف تحقيق حاضر، شكوفايى فرهنگى جهان اسلام در دوران حكومت روشنانديش آل بویه را كوشش آگاهانهاى برای جذب و انتقال میراث فكرى يونان باستان و البته جذب و فهم این میراث از طرف انديشمندان مسلمان دانسته است. در همین جا مقصود خود از رنسانس اسلامى را روشن كرده و آن را احياى معارف و ادب قديم و البته شكوفايى آنها در مهد تمدن اسلامىدانسته نه رنسانسى خودجوش و نوزايى اصيل و قائمبهذات. بهزعم نویسنده در نتيجه همین نوزايى، یک انسانگرايى فلسفى و در كنار آن انسانگرايى ادبى به وجود آمد كه میراث علمى و فلسفى دوران باستان را وجهه نظر و آرمان فرهنگى و آموزشى خود قرار داده بود.<ref>همان، ص48 - 49</ref> | در پيشگفتار کتاب، مؤلف پس از تشريح هدف تحقيق حاضر، شكوفايى فرهنگى جهان اسلام در دوران حكومت روشنانديش آل بویه را كوشش آگاهانهاى برای جذب و انتقال میراث فكرى يونان باستان و البته جذب و فهم این میراث از طرف انديشمندان مسلمان دانسته است. در همین جا مقصود خود از رنسانس اسلامى را روشن كرده و آن را احياى معارف و ادب قديم و البته شكوفايى آنها در مهد تمدن اسلامىدانسته نه رنسانسى خودجوش و نوزايى اصيل و قائمبهذات. بهزعم نویسنده در نتيجه همین نوزايى، یک انسانگرايى فلسفى و در كنار آن انسانگرايى ادبى به وجود آمد كه میراث علمى و فلسفى دوران باستان را وجهه نظر و آرمان فرهنگى و آموزشى خود قرار داده بود.<ref>همان، ص48 - 49</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در خاتمه و نتيجه کتاب، مؤلف عنوان مىكند كه اگرچه از وضعيت فرهنگى كه به شرح آن پرداخته، بيشتر رونق فرهنگى سرزمینهاى مركزى جهان اسلام - عراق و غرب ایران - مد نظر بوده، اما این به معناى بىرونقى فرهنگى در ديگر نقاط جهان اسلام نيست. خراسان عصر سامانى، سيستان عهد بازماندگان صفارى، شام عهد حمدانى، مصر عهد فاطمى و اندلس عهد اموى هركدام در این دوره تبلور فرهنگى خاص خود را داشتند و از آن روى در رنسانس اسلامى سهيم بودند. | در خاتمه و نتيجه کتاب، مؤلف عنوان مىكند كه اگرچه از وضعيت فرهنگى كه به شرح آن پرداخته، بيشتر رونق فرهنگى سرزمینهاى مركزى جهان اسلام - عراق و غرب ایران - مد نظر بوده، اما این به معناى بىرونقى فرهنگى در ديگر نقاط جهان اسلام نيست. خراسان عصر سامانى، سيستان عهد بازماندگان صفارى، شام عهد حمدانى، مصر عهد فاطمى و اندلس عهد اموى هركدام در این دوره تبلور فرهنگى خاص خود را داشتند و از آن روى در رنسانس اسلامى سهيم بودند. | ||
تحقيق مقدماتى در باب انسانگرايى كه به پيوست آمده و زمینه تأليف کتاب را فراهم كرده با رویكردى تاريخى، نظرات موافق و مخالف پيرامون چگونگى رنسانس اسلامى و نوع | تحقيق مقدماتى در باب انسانگرايى كه به پيوست آمده و زمینه تأليف کتاب را فراهم كرده با رویكردى تاريخى، نظرات موافق و مخالف پيرامون چگونگى رنسانس اسلامى و نوع بهريرى آن از میراث يونانى را بررسى كرده و آنگاه تحليل و نتيجيرى كرده است.<ref>همان، ص54</ref> | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش