یادبودهای سفارت استانبول: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ل' به 'ه‌ل'
جز (جایگزینی متن - 'ش‎ب' به 'ش‌ب')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ل' به 'ه‌ل')
خط ۲۱: خط ۲۱:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =36669
| کتابخانۀ دیجیتال نور =36669
| کتابخوان همراه نور =16681
| کد پدیدآور =9725
| کد پدیدآور =9725
| پس از =
| پس از =
خط ۴۲: خط ۴۳:
ا[[خان ملک ساساني، احمد|حمد خان‎ملک ساسانی]]، درباره تصمیم متفقین درباره اقامت شاه در استانبول می‌نویسد: «ورود غیر مترقبه شاه سابق ایران به استانبول، یعنی شهری که بیست هزار نفر سکنه ایرانی داشت، خصوصا در هنگام اشغال قوای اجنبی، باعث مذاکراتی مابین سفارتخانه‌های متفقین شد؛ بدوا تصمیم گرفتند که به ایشان ا‎جازه توقف در استانبول ندهند و ایشان را به ایطالیا یا سوئیس بفرستند، ولی بعد از چند جلسه مذاکره و آمدوشد هم توقف در استانبول و هم مسافرت به اروپا را اجازه دادند؛ فقط ایشان را برای همیشه از ورود به لندن و پاریس ممنوع داشتند»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/40 ر.ک: همان، ص40]</ref>.
ا[[خان ملک ساساني، احمد|حمد خان‎ملک ساسانی]]، درباره تصمیم متفقین درباره اقامت شاه در استانبول می‌نویسد: «ورود غیر مترقبه شاه سابق ایران به استانبول، یعنی شهری که بیست هزار نفر سکنه ایرانی داشت، خصوصا در هنگام اشغال قوای اجنبی، باعث مذاکراتی مابین سفارتخانه‌های متفقین شد؛ بدوا تصمیم گرفتند که به ایشان ا‎جازه توقف در استانبول ندهند و ایشان را به ایطالیا یا سوئیس بفرستند، ولی بعد از چند جلسه مذاکره و آمدوشد هم توقف در استانبول و هم مسافرت به اروپا را اجازه دادند؛ فقط ایشان را برای همیشه از ورود به لندن و پاریس ممنوع داشتند»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/40 ر.ک: همان، ص40]</ref>.


او درباره روحیات محمدعلی شاه می‌نویسد: «روی‌هم‌رفته شاه سابق ایران آدم بدقلب بدنفسی نبود؛ اگر از علم و دانش بهره کافی داشت، هرگز مرتکب توپ بستن به مجلس و این ذنب لایغفر نمی‌شد. این مرد در جوانی به سلطنت رسیده بود و تا آن وقت معاشرتش فقط با امثال رحیم‎خان چلبیانلو، یاشا پسال یهودی و یک مشت چاپلوس متملق از همه جا بی‌خبر بود و چون طبیعتا مثل بچه‌ها زودرنج و ساده‎لوح بود، از دسیسه و تحریکات خیلی عصبانی می‌شد. یکی از تحریکات که بر او خیلی گران آ‎مده بود، موضوع دسیسه‌های مسعودمیرزا ظل‌السلطان بود که چندین بار به زبان آورد. می‌گفت: ملک‌المتکلمین از زمان شاه شهید جاسوس انگلیسی‌ها و جیره‌خوار ظل‌السلطان بود و برای رسیدن ظل‌السلطان به مقام سلطنت، سید جمال‌الدین اسدآبادی را برانگیخت و او را به این منظور به پطرزبوغ فرستادند، بعد از مردن پدرم، باز هم از این نقشه دست نکشیدند و از هیچ‎گونه تحریک و دسیسه خودداری نمی‌کرد. یک روز ملک‌المتکلمین در باغ بهارستان بالای منبر خطابه رفته و فریاد کرده بود: محمدعلی شاه فلان فلان شده فرار کرد و ایران جمهوری شد. من از آن روز سخت عصبانی شدم و کینه این آزادی‌خواهان قلابی مزدور را در دل گرفتم. همین که روس‎ها فهمیدند که من از کارکنان انگلیس‎ها رنجیده‌ام به آتش دامن زدند»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/43 همان، ص43]</ref>.
او درباره روحیات محمدعلی شاه می‌نویسد: «روی‌هم‌رفته شاه سابق ایران آدم بدقلب بدنفسی نبود؛ اگر از علم و دانش بهره کافی داشت، هرگز مرتکب توپ بستن به مجلس و این ذنب لایغفر نمی‌شد. این مرد در جوانی به سلطنت رسیده بود و تا آن وقت معاشرتش فقط با امثال رحیم‎خان چلبیانلو، یاشا پسال یهودی و یک مشت چاپلوس متملق از همه جا بی‌خبر بود و چون طبیعتا مثل بچه‌ها زودرنج و ساده‌لوح بود، از دسیسه و تحریکات خیلی عصبانی می‌شد. یکی از تحریکات که بر او خیلی گران آ‎مده بود، موضوع دسیسه‌های مسعودمیرزا ظل‌السلطان بود که چندین بار به زبان آورد. می‌گفت: ملک‌المتکلمین از زمان شاه شهید جاسوس انگلیسی‌ها و جیره‌خوار ظل‌السلطان بود و برای رسیدن ظل‌السلطان به مقام سلطنت، سید جمال‌الدین اسدآبادی را برانگیخت و او را به این منظور به پطرزبوغ فرستادند، بعد از مردن پدرم، باز هم از این نقشه دست نکشیدند و از هیچ‎گونه تحریک و دسیسه خودداری نمی‌کرد. یک روز ملک‌المتکلمین در باغ بهارستان بالای منبر خطابه رفته و فریاد کرده بود: محمدعلی شاه فلان فلان شده فرار کرد و ایران جمهوری شد. من از آن روز سخت عصبانی شدم و کینه این آزادی‌خواهان قلابی مزدور را در دل گرفتم. همین که روس‎ها فهمیدند که من از کارکنان انگلیس‎ها رنجیده‌ام به آتش دامن زدند»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/43 همان، ص43]</ref>.


[[خان ملک ساساني، احمد|خان‎ملک ساسانی]]، از عشقش به کتاب و مطالعه و کتابخانه شاه، سخن می‌گوید. او می‌نویسد: هروقت به دیدار شاه می‌رفتم، از اینکه تا چندمتری کتاب‌ها رسیده‌ام، ولی نمی‌توانم به آنها نزدیک شوم، حسرت می‌خورم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/44 ر.ک: کتاب، ص44]</ref>.
[[خان ملک ساساني، احمد|خان‎ملک ساسانی]]، از عشقش به کتاب و مطالعه و کتابخانه شاه، سخن می‌گوید. او می‌نویسد: هروقت به دیدار شاه می‌رفتم، از اینکه تا چندمتری کتاب‌ها رسیده‌ام، ولی نمی‌توانم به آنها نزدیک شوم، حسرت می‌خورم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/36669/2/44 ر.ک: کتاب، ص44]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش