۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ىش' به 'یش') |
جز (جایگزینی متن - 'نگ' به 'نگ') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
به اعتقاد نویسنده اولین چیزی که خداوند متعال بر بندگان واجب نموده، سه جمله است که از همه آنها تعبیر به «جمله» شده است. منظور از این جمله غیر از جمله مصطلح نحویون است؛ بلکه اصطلاح خاصی است که بهطور اجمال مشتمل بر معانی متعددی است. تقسیم آنها به سه جمله، بهخاطر اشتمال بر سه رکن است که هر رکن از آنها با رعایت اصطلاح نحوی، جمله مستقلی است. ارکان سهگانه عبارت است از ایمان به خدا و ایمان به رسالت حضرت محمد(ص) و نیز ایمان به کتابی که بر او نازل شده است؛ پس اولی متضمن جمله «أشهد أن لا إله إلا الله» و جمله دوم مشتمل بر «و أشهد أن محمدا رسولالله» و جمله سوم مشتمل بر «و أشهد أن ما جاء به محمد هو الحق من عند الله» است؛ لذا تعبیر به سه جمله به جهت آن است که هریک از آنها مفهوم مستقلی دارند و تعبیر به جمله واحد برای آن است که همه به یک غایت بازمیگردند که عبارت از خروج از سرپرستی کفر و داخل شدن در سرپرستی اسلام است و این محقق نمیشود مگر برای کسی که هر سه را بهجا آورد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18</ref>. | به اعتقاد نویسنده اولین چیزی که خداوند متعال بر بندگان واجب نموده، سه جمله است که از همه آنها تعبیر به «جمله» شده است. منظور از این جمله غیر از جمله مصطلح نحویون است؛ بلکه اصطلاح خاصی است که بهطور اجمال مشتمل بر معانی متعددی است. تقسیم آنها به سه جمله، بهخاطر اشتمال بر سه رکن است که هر رکن از آنها با رعایت اصطلاح نحوی، جمله مستقلی است. ارکان سهگانه عبارت است از ایمان به خدا و ایمان به رسالت حضرت محمد(ص) و نیز ایمان به کتابی که بر او نازل شده است؛ پس اولی متضمن جمله «أشهد أن لا إله إلا الله» و جمله دوم مشتمل بر «و أشهد أن محمدا رسولالله» و جمله سوم مشتمل بر «و أشهد أن ما جاء به محمد هو الحق من عند الله» است؛ لذا تعبیر به سه جمله به جهت آن است که هریک از آنها مفهوم مستقلی دارند و تعبیر به جمله واحد برای آن است که همه به یک غایت بازمیگردند که عبارت از خروج از سرپرستی کفر و داخل شدن در سرپرستی اسلام است و این محقق نمیشود مگر برای کسی که هر سه را بهجا آورد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18</ref>. | ||
نویسنده در آغاز تبیین «تفسیر جمله اعتقادی»، تعبیر به «اله عرش» کرده است. دلیل این تعبیر آن است که اله عرش همه مخلوقات ذیل آن را در بر میگیرد؛ پس | نویسنده در آغاز تبیین «تفسیر جمله اعتقادی»، تعبیر به «اله عرش» کرده است. دلیل این تعبیر آن است که اله عرش همه مخلوقات ذیل آن را در بر میگیرد؛ پس اینگونه تعبیر کرده و مثلاً «اله خلق» نگفته است. وی عرش را اعظم مخلوقات دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>. | ||
برخى از مفسران با الهام از پارهاى از روایات، عرش و کرسى را به دو موجود عظیم و دو جرم بزرگ کیهانى تفسیر کردهاند؛ بدین معنا که مجموعه آسمانها و زمین در برابر کرسى بسیار کوچک و همانند حلقه انگشتر در یک بیابان پهناور است. کرسى، مخلوق عظیمى است و آنقدر فراخ و گسترده است که گنجایش و ظرفیت فراگیرى تمامى آسمانها و زمین را دارد و از هر سو آنها را احاطه کرده است و همین تناسب بین کرسى و عرش وجود دارد؛ روایاتى مانند: «الكرسي محيط بالسموات و الأرض و ما بينهما و ما تحت الثرى» و «كل شيء في الكرسي، السموات و الأرض»، منابع این دیدگاه به حساب میآیند. علامه مجلسى مینویسد: «گاهى واژه عرش در لسان روایات بر جسم بزرگى که بر سایر جسمانیات محیط است اطلاق شده است». عبداللّه شبر معتقد است که: «عرش جسم بزرگى است که بر تمامى اجسام محیط است و کرسى یا همان عرش است و یا کوچکتر از عرش است که هستى را احاطه کرده است». وجود چنان عالم و جرمى که تمامى آسمانها و زمین را در بر گرفته باشد و بهمراتب وسیعتر از جهان ما باشد، هنوز از طریق متداول علمى اثبات نشده است و براى بشر امروزى تصور یک چنین جرم باعظمتى بسیار مشکل است. ولى درعینحال هیچ دلیلى بر نفى آن در دسترس نیست. همه دانشمندان معترفند که وسعت آسمانها و زمین در نظر ما با پیشرفت وسایل و ابزار مطالعات نجومى روزبهروز بیشتر میشود و هیچکس نمىتواند ادعا کند وسعت عالم هستى به همین اندازهاى است که امروز علم موفق به کشف آن شده است. به احتمال قوى عوالم بیشمار دیگرى وجود دارد که از قلمرو دید ما، بیرون است. قرآن در چند مورد اشاره به آفرینش آسمانهاى هفتگانه نموده و اینکه آسمان دنیا، یعنى اولین و نزدیکترین آسمانهاى هفتگانه، به ستارگان فروزان و چراغهاى نورانى زینت داده شده است<ref>ر.ک: بیات مختاری، ماشاءالله، ص56-55</ref>. | برخى از مفسران با الهام از پارهاى از روایات، عرش و کرسى را به دو موجود عظیم و دو جرم بزرگ کیهانى تفسیر کردهاند؛ بدین معنا که مجموعه آسمانها و زمین در برابر کرسى بسیار کوچک و همانند حلقه انگشتر در یک بیابان پهناور است. کرسى، مخلوق عظیمى است و آنقدر فراخ و گسترده است که گنجایش و ظرفیت فراگیرى تمامى آسمانها و زمین را دارد و از هر سو آنها را احاطه کرده است و همین تناسب بین کرسى و عرش وجود دارد؛ روایاتى مانند: «الكرسي محيط بالسموات و الأرض و ما بينهما و ما تحت الثرى» و «كل شيء في الكرسي، السموات و الأرض»، منابع این دیدگاه به حساب میآیند. علامه مجلسى مینویسد: «گاهى واژه عرش در لسان روایات بر جسم بزرگى که بر سایر جسمانیات محیط است اطلاق شده است». عبداللّه شبر معتقد است که: «عرش جسم بزرگى است که بر تمامى اجسام محیط است و کرسى یا همان عرش است و یا کوچکتر از عرش است که هستى را احاطه کرده است». وجود چنان عالم و جرمى که تمامى آسمانها و زمین را در بر گرفته باشد و بهمراتب وسیعتر از جهان ما باشد، هنوز از طریق متداول علمى اثبات نشده است و براى بشر امروزى تصور یک چنین جرم باعظمتى بسیار مشکل است. ولى درعینحال هیچ دلیلى بر نفى آن در دسترس نیست. همه دانشمندان معترفند که وسعت آسمانها و زمین در نظر ما با پیشرفت وسایل و ابزار مطالعات نجومى روزبهروز بیشتر میشود و هیچکس نمىتواند ادعا کند وسعت عالم هستى به همین اندازهاى است که امروز علم موفق به کشف آن شده است. به احتمال قوى عوالم بیشمار دیگرى وجود دارد که از قلمرو دید ما، بیرون است. قرآن در چند مورد اشاره به آفرینش آسمانهاى هفتگانه نموده و اینکه آسمان دنیا، یعنى اولین و نزدیکترین آسمانهاى هفتگانه، به ستارگان فروزان و چراغهاى نورانى زینت داده شده است<ref>ر.ک: بیات مختاری، ماشاءالله، ص56-55</ref>. |
ویرایش