جلوه‌هایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ل' به 'ه‌ل')
جز (جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه')
خط ۴۵: خط ۴۵:
نویسنده در ذیل دمیدن روح حیات و حرکت در معانی می‌گوید: قرآن، فراوان از این شیوه بهره می‌جوید و بر اندام معانی مجرد و ذهنی، خلعتی از حیات می‌پوشاند و با تعابیر اعجازگر خود صحنه‌های زنده و احساس‎برانگیز می‌آفریند؛ مثلاً: به‌جای آنکه بگوید که حق بر باطل پیروز می‌گردد، از این تعبیر مصور بهره می‌جوید که: «ما حق را به‌شدت بر سر باطل می‌کوبیم تا سرش را خرد و متلاشی کند؛ در اینجاست که باطل محو و نابود می‌شود»؛ '''بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى اَلْبٰاطِلِ فَيدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَكمُ اَلْوَيلُ مِمّٰا تَصِفُونَ''' ﴿انبیاء: 18﴾.
نویسنده در ذیل دمیدن روح حیات و حرکت در معانی می‌گوید: قرآن، فراوان از این شیوه بهره می‌جوید و بر اندام معانی مجرد و ذهنی، خلعتی از حیات می‌پوشاند و با تعابیر اعجازگر خود صحنه‌های زنده و احساس‎برانگیز می‌آفریند؛ مثلاً: به‌جای آنکه بگوید که حق بر باطل پیروز می‌گردد، از این تعبیر مصور بهره می‌جوید که: «ما حق را به‌شدت بر سر باطل می‌کوبیم تا سرش را خرد و متلاشی کند؛ در اینجاست که باطل محو و نابود می‌شود»؛ '''بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى اَلْبٰاطِلِ فَيدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَكمُ اَلْوَيلُ مِمّٰا تَصِفُونَ''' ﴿انبیاء: 18﴾.


در فصل دوم، به روش‎های جذاب قرآن در تصویرپردازی صحنه‌ها پرداخته و در این زمینه، هشت روش بدیع قرآن را مورد اشاره قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>. بیشترین صفحات این بخش به سه روش تصویرپردازی با حروف، تصویرپردازی با کلمات و بهره جستن از فنون بلاغت اختصاص یافته است. نویسنده در تصویرپردازی با حروف، نمونه‌هایی از تصویرگری با حروف «علی»، «فی»، «لام»، «فاء»، «اذا» و «هاء» را به معرض نمایش گذاشته است. در تصویرگری با حرف «علی» به آیه شریفه '''وَ إِنَّك لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ''' ﴿قلم: 4﴾، استناد نموده است و گفته: خداوند عالی‌ترین مکارم اخلاقی را برای پیامبر اسلام(ص) در قالب تصویری گویا و محسوس ترسیم نموده است. حرف «علی» به معنای استعلا و برتری و تسلط است و این آیه پیامبر را در بالاترین مراتب اخلاق و کمالات انسانی قرار داده است که کسی را یارای رسیدن به آن مرتبت عظیم و قله رفیع نیست. گویی مکارم اخلاقی چنان منقاد و تسلیم اویند که او بر بلندای آن‌ها استقرار یافته و آن‌ها را چنان در اختیار خود گرفته که هرگونه بخواهد، در آن‌ها تصرف می‌کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص40-41</ref>.
در فصل دوم، به روش‌های جذاب قرآن در تصویرپردازی صحنه‌ها پرداخته و در این زمینه، هشت روش بدیع قرآن را مورد اشاره قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>. بیشترین صفحات این بخش به سه روش تصویرپردازی با حروف، تصویرپردازی با کلمات و بهره جستن از فنون بلاغت اختصاص یافته است. نویسنده در تصویرپردازی با حروف، نمونه‌هایی از تصویرگری با حروف «علی»، «فی»، «لام»، «فاء»، «اذا» و «هاء» را به معرض نمایش گذاشته است. در تصویرگری با حرف «علی» به آیه شریفه '''وَ إِنَّك لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ''' ﴿قلم: 4﴾، استناد نموده است و گفته: خداوند عالی‌ترین مکارم اخلاقی را برای پیامبر اسلام(ص) در قالب تصویری گویا و محسوس ترسیم نموده است. حرف «علی» به معنای استعلا و برتری و تسلط است و این آیه پیامبر را در بالاترین مراتب اخلاق و کمالات انسانی قرار داده است که کسی را یارای رسیدن به آن مرتبت عظیم و قله رفیع نیست. گویی مکارم اخلاقی چنان منقاد و تسلیم اویند که او بر بلندای آن‌ها استقرار یافته و آن‌ها را چنان در اختیار خود گرفته که هرگونه بخواهد، در آن‌ها تصرف می‌کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص40-41</ref>.


ایشان در تصویرگری به‌وسیله حرف «فاء» در قرآن می‌گوید: قرآن در برخی تعابیر خود، با به‌کار بردن حرف «فاء» که بر وقوع حوادث پشت سر هم و بدون وقفه دلالت دارد، آن جریان را از یک واقعه معمولی به صحنه‌ای پرتحرک و زنده مبدل می‌سازد و نبض کلمات را به تپش وامی‌دارد؛ به‌عنوان نمونه در این آیه شریفه که می‌فرماید: '''فَكذَّبُوهُ فَعَقَرُوهٰا فَدَمْدَمَ عَلَيهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّٰاهٰا''' ﴿شمس: 14﴾، چهار مرتبه و به‌طور پیاپی از حرف «فاء» استفاده نموده و از این طریق صحنه‌ای سرشار از حرکت و پویایی آفریده است که حوادث آن سلسه‌وار و بی‎وقفه در برابر چشمان ما می‌آیند و می‌روند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>.
ایشان در تصویرگری به‌وسیله حرف «فاء» در قرآن می‌گوید: قرآن در برخی تعابیر خود، با به‌کار بردن حرف «فاء» که بر وقوع حوادث پشت سر هم و بدون وقفه دلالت دارد، آن جریان را از یک واقعه معمولی به صحنه‌ای پرتحرک و زنده مبدل می‌سازد و نبض کلمات را به تپش وامی‌دارد؛ به‌عنوان نمونه در این آیه شریفه که می‌فرماید: '''فَكذَّبُوهُ فَعَقَرُوهٰا فَدَمْدَمَ عَلَيهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّٰاهٰا''' ﴿شمس: 14﴾، چهار مرتبه و به‌طور پیاپی از حرف «فاء» استفاده نموده و از این طریق صحنه‌ای سرشار از حرکت و پویایی آفریده است که حوادث آن سلسه‌وار و بی‎وقفه در برابر چشمان ما می‌آیند و می‌روند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>.
خط ۵۵: خط ۵۵:
نویسنده در بحث فضائل اخلاقی در قالب تصاویر قرآنی، به مباحثی چون انفاق، بخل و اسراف، احترام به والدین، لباس معنوی و زاد و توشه معنوی پرداخته است. ایشان در بحث انفاق به آیه 261 و 265 سوره بقره اشاره می‌کند؛ آنجا که خداوند می‌فرماید: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یک‎صد دانه باشد و خداوند آن را برای هرکس بخواهد (و شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر می‌کند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه‎ چیز) داناست» و «(کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی) در روح خود انفاق می‌کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد و باران‌های درشت به آن برسد (و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره بگیرد) و میوه خود را دوچندان دهد و اگر باران درشتی بر آن نبارد، باران‌های ریز و شبنم بر آن می‌بارند (لذا همیشه شاداب و باطراوت است) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است».
نویسنده در بحث فضائل اخلاقی در قالب تصاویر قرآنی، به مباحثی چون انفاق، بخل و اسراف، احترام به والدین، لباس معنوی و زاد و توشه معنوی پرداخته است. ایشان در بحث انفاق به آیه 261 و 265 سوره بقره اشاره می‌کند؛ آنجا که خداوند می‌فرماید: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یک‎صد دانه باشد و خداوند آن را برای هرکس بخواهد (و شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر می‌کند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه‎ چیز) داناست» و «(کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی) در روح خود انفاق می‌کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد و باران‌های درشت به آن برسد (و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره بگیرد) و میوه خود را دوچندان دهد و اگر باران درشتی بر آن نبارد، باران‌های ریز و شبنم بر آن می‌بارند (لذا همیشه شاداب و باطراوت است) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است».


ترسیم حالات طاغوتیان بعد از نزول عذاب نیز یکی از بخش‎های کتاب است که نویسنده در پایان و قبل از خاتمه به آن اشاره نموده است.
ترسیم حالات طاغوتیان بعد از نزول عذاب نیز یکی از بخش‌های کتاب است که نویسنده در پایان و قبل از خاتمه به آن اشاره نموده است.


ایشان با ذکر دو آیه شریفه 31 سوره قمر و 41 سوره مؤمنون می‌گوید: قرآن اجساد ثمودیان بعد از نزول عذاب را به گیاه خشک کوبیده‌ای که زیر دست و پای گوسفندان می‌ریزند و یا خاشاک و گیاهان خشکیده‌ای که به‌صورت درهم‌ریخته بر روی سیلاب قرار می‌گیرند تشبیه کرده<ref>ر.ک: متن کتاب، ص342</ref>. لشکریان پیل‎سوار ابرهه را به کاه جویده‌شده به تصویر کشیده است<ref>ر.ک: همان، ص345</ref>.
ایشان با ذکر دو آیه شریفه 31 سوره قمر و 41 سوره مؤمنون می‌گوید: قرآن اجساد ثمودیان بعد از نزول عذاب را به گیاه خشک کوبیده‌ای که زیر دست و پای گوسفندان می‌ریزند و یا خاشاک و گیاهان خشکیده‌ای که به‌صورت درهم‌ریخته بر روی سیلاب قرار می‌گیرند تشبیه کرده<ref>ر.ک: متن کتاب، ص342</ref>. لشکریان پیل‎سوار ابرهه را به کاه جویده‌شده به تصویر کشیده است<ref>ر.ک: همان، ص345</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش