فرهنگ علوم فلسفی و کلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‏‎ها' به 'ه‌‏‎ها'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ه' به 'ی‌ه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ه‏‎ها' به 'ه‌‏‎ها')
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
| عنوان =فرهنگ علوم فلسفی و کلامی
| عنوان =فرهنگ علوم فلسفی و کلامی
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[سجادی، جعفر]] (نویسنده)
[[سجادی، سید جعفر]] (نویسنده)
|-
|-
| data-type="language" | فارسی
| data-type="language" | فارسی
خط ۱۳: خط ۱۳:
فلسفه‌اسلامی - تاريخ
فلسفه‌اسلامی - تاريخ
   
   
فلسفه‌اسلامی - واژه نامه‏‎ها
فلسفه‌اسلامی - واژه‌نامه‌‏‎ها
   
   
کلام - اصطلاح‏‌ها و تعبيرها
کلام - اصطلاح‏‌ها و تعبيرها
   
   
کلام - واژه نامه‎‏ها
کلام - واژه‌نامه‎‏ها
|-
|-
| data-type="publisher" |امير کبير  
| data-type="publisher" |امير کبير  
خط ۲۸: خط ۲۸:
| شابک =964-0-0202-x
| شابک =964-0-0202-x
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =24701
| کتابخانۀ دیجیتال نور =16096
| کتابخوان همراه نور =16096
| کد پدیدآور =00764
| کد پدیدآور =00764
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر|اصطلاحات (ابهام‌زدایی)}}
{{کاربردهای دیگر|فرهنگ (ابهام‌زدایی)}}


'''‎فرهنگ علوم فلسفی و کلامی''' نوشته [[سجادی، جعفر|جعفر سجادی]]، پژوهشی است در جهت جمع‎آوری اصطلاحات دو علم فلسفه و کلام. این کتاب به زبان فارسی در زمان معاصر و در یک جلد به نگارش درآمده است.
'''‎فرهنگ علوم فلسفی و کلامی''' نوشته [[سجادی، سید جعفر|جعفر سجادی]]، پژوهشی است در جهت جمع‌آوری اصطلاحات دو علم فلسفه و کلام. این کتاب به زبان فارسی در زمان معاصر و در یک جلد به نگارش درآمده است.


مؤلف درباره انگیزه خود از تألیف این فرهنگ‎نامه و استخراج و جمع‎آورى این اصطلاحات، نخست آسان شدن فهم و درک اصطلاحات مندرج در کتب ادبى و علمى براى جویندگان این علوم و فنون و آشنا شدن به تعبیرات و اصطلاحات مندرج در ادب عربى و به‌ویژه فارسى به‌طور عموم‎، بیان می‌دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/2 ر.ک: مقدمه، ص2]</ref>.
مؤلف درباره انگیزه خود از تألیف این فرهنگ‎نامه و استخراج و جمع‌آورى این اصطلاحات، نخست آسان شدن فهم و درک اصطلاحات مندرج در کتب ادبى و علمى براى جویندگان این علوم و فنون و آشنا شدن به تعبیرات و اصطلاحات مندرج در ادب عربى و به‌ویژه فارسى به‌طور عموم‎، بیان می‌دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/2 ر.ک: مقدمه، ص2]</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۴: خط ۴۷:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مؤلف در سرآغاز سخن در مورد فراز و نشیب‌های جمع‎آوری اصطلاح‎نامه بیان می‌دارد که معانى اصطلاحى لغات و اصطلاحات مورد استفاده در علوم و فنون گوناگون، ماوراى معانى لغوى آن‌هاست و با مراجعه به کتب لغوى عادى قابل درک و فهم نیست. همچنین مى‎دانیم که پایه‌گذاران و پژوهندگان هر علم و فنى در علم و فن موردنظر و بحث و تحقیق خود اصطلاحاتى را به‌کار برده‌اند که از حدود معانى لغوى آن‌ها خارج است و چه‌بسا بالکل معانى لغوى خود را از دست داده، معنى و مفهوم دیگرى از آن‌ها اراده شده باشد، مثلاً در فلسفه معنى «مکان» و «حیز» از نظر لغوى ماوراى معنى اصطلاحى آن است و آنچه عرف و لغت از «مکان» و «حیز» درمى‎یابند، به‌جز آن مفهومى است که فیلسوف برمى‎گزیند و مورد بحث و تحقیق قرار مى‎دهد، لذا یک نویسنده خوبی کسى خواهد بود که فى الجمله در همه سقب علوم و فنونى که وارد در فرهنگ اسلامى شده است و یا بالاصالة ویژه فرهنگ اسلامى است، واقف و آگاه باش و به ظرایف و لطایف آن فن تسلط لازم را داشته باشد تا بتواند یک فرهنگ‎نامه دقیق و جامع‎ومانع ارائه دهد.
مؤلف در سرآغاز سخن در مورد فراز و نشیب‌های جمع‌آوری اصطلاح‎نامه بیان می‌دارد که معانى اصطلاحى لغات و اصطلاحات مورد استفاده در علوم و فنون گوناگون، ماوراى معانى لغوى آن‌هاست و با مراجعه به کتب لغوى عادى قابل درک و فهم نیست. همچنین مى‎دانیم که پایه‌گذاران و پژوهندگان هر علم و فنى در علم و فن موردنظر و بحث و تحقیق خود اصطلاحاتى را به‌کار برده‌اند که از حدود معانى لغوى آن‌ها خارج است و چه‌بسا بالکل معانى لغوى خود را از دست داده، معنى و مفهوم دیگرى از آن‌ها اراده شده باشد، مثلاً در فلسفه معنى «مکان» و «حیز» از نظر لغوى ماوراى معنى اصطلاحى آن است و آنچه عرف و لغت از «مکان» و «حیز» درمى‎یابند، به‌جز آن مفهومى است که فیلسوف برمى‌گزیند و مورد بحث و تحقیق قرار مى‎دهد، لذا یک نویسنده خوبی کسى خواهد بود که فى الجمله در همه سقب علوم و فنونى که وارد در فرهنگ اسلامى شده است و یا بالاصالة ویژه فرهنگ اسلامى است، واقف و آگاه باش و به ظرایف و لطایف آن فن تسلط لازم را داشته باشد تا بتواند یک فرهنگ‎نامه دقیق و جامع‎ومانع ارائه دهد.


در این مجموعه سعى وافر به عمل آمد که بجاى برگزیدن متون عربى، از متون فارسى کهن استفاده شود تا فواید آن عام‎تر باشد و مبتدیان را به کار آید و مترسلان را بلاغت افزاید. همچنین اصطلاحات مربوط به ملل و نحل و فرق گوناگون کلامى هم با بانیان آن‌ها آورده شده تا طالبان این علم به ریشه بسیارى عقاید کلامى واقف شوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/1 ر.ک: همان، ص1-3]</ref>.
در این مجموعه سعى وافر به عمل آمد که بجاى برگزیدن متون عربى، از متون فارسى کهن استفاده شود تا فواید آن عام‎تر باشد و مبتدیان را به کار آید و مترسلان را بلاغت افزاید. همچنین اصطلاحات مربوط به ملل و نحل و فرق گوناگون کلامى هم با بانیان آن‌ها آورده شده تا طالبان این علم به ریشه بسیارى عقاید کلامى واقف شوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/1 ر.ک: همان، ص1-3]</ref>.
خط ۵۰: خط ۵۳:
در ادامه نگارنده به ذکر مقدمه‌ای مهم و حیاتی می‌پردازد که شامل تاریخچه‌اى از فلسفه و نقل و سیر آن در تمدن اسلامى و همین‎طور کلام و منطق است. این مقدمه شامل سه بخش است: بخش اول تاریخچه فلسفه؛ بخش دوم تاریخچه منطق و بخش سوم تاریخچه کلام.
در ادامه نگارنده به ذکر مقدمه‌ای مهم و حیاتی می‌پردازد که شامل تاریخچه‌اى از فلسفه و نقل و سیر آن در تمدن اسلامى و همین‎طور کلام و منطق است. این مقدمه شامل سه بخش است: بخش اول تاریخچه فلسفه؛ بخش دوم تاریخچه منطق و بخش سوم تاریخچه کلام.


در بخش اول که پیرامون سیرى اجمالى در اندیشه‌هاى فلسفى (از دیرباز تا عصر قاجاریه در جهان اسلام)‎ است، مؤلف بر این باور است که آنچه از علوم عقلى منظم شده به جهان اسلام و تمدن آن نقل مى‎شود عمدتاًً مربوط به فلاسفه یونان باستان و حوزه اسکندریه است. آنچه از علوم ریاضیات و فلکیات و نجوم و هیئت به تمدن اسلامى نقل مى‎شود، بخشى از یونان و بخشى از مصر و حوزه اسکندریه و بخشى از ایران است؛ به‌اضافه قسمتى از طب و نجوم هندى؛ و عمدتاًً طب و علوم بهداشتى مربوط به یونان، روم و ایران باستان است. نوع افکار و فلسفه هندى هم قبلاً به ایران‎زمین رسوخ کرده بود که با فلسفه خود ایران باستان درآمیخته بود.
در بخش اول که پیرامون سیرى اجمالى در اندیشه‌هاى فلسفى (از دیرباز تا عصر قاجاریه در جهان اسلام)‎ است، مؤلف بر این باور است که آنچه از علوم عقلى منظم شده به جهان اسلام و تمدن آن نقل می‌شود عمدتاًً مربوط به فلاسفه یونان باستان و حوزه اسکندریه است. آنچه از علوم ریاضیات و فلکیات و نجوم و هیئت به تمدن اسلامى نقل می‌شود، بخشى از یونان و بخشى از مصر و حوزه اسکندریه و بخشى از ایران است؛ به‌اضافه قسمتى از طب و نجوم هندى؛ و عمدتاًً طب و علوم بهداشتى مربوط به یونان، روم و ایران باستان است. نوع افکار و فلسفه هندى هم قبلاً به ایران‌زمین رسوخ کرده بود که با فلسفه خود ایران باستان درآمیخته بود.


در ادامه به سه جریان فکرى، علمى و فلسفى‎ اشاره شده است:
در ادامه به سه جریان فکرى، علمى و فلسفى‎ اشاره شده است:
# تفکر و جریان فکرى نوع [[رازی، محمد بن زکریا|زکریاى رازى]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونى]] و خوارزمى است که جریان فکرى را در مسیر علوم تجربى و مشاهده و استقراء سوق داده، استدلالات عقلى و در حقیقت عقل محض را تخطئه مى‌کنند و آن را در کشف حقایق عینى نارسا مى‎دانند.
# تفکر و جریان فکرى نوع [[رازی، محمد بن زکریا|زکریاى رازى]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونى]] و خوارزمى است که جریان فکرى را در مسیر علوم تجربى و مشاهده و استقراء سوق داده، استدلالات عقلى و در حقیقت عقل محض را تخطئه مى‌کنند و آن را در کشف حقایق عینى نارسا مى‎دانند.
# نمودار جریان فکرى دیگر، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] هستند که هردو نخست خود را کاملاً پیرو مکتب‌های یونان، یعنى افلاطون و ارسطو مى‎دانند؛ البته [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] سعى مى‌کند کاملاً ارسطویى فکر کرده و مکتب استدلالى او را دنبال کند، هرچند خود ابتکاراتى دارد و کاملاً گام در جاى گام [[ارسطو]] نمى‎گذارد، اما [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] جمع بین هردو مکتب افلاطون و [[ارسطو]] مى‌کند و مدار فکرى او [[ارسطو]]<nowiki/>یى- افلاطونى است. در مسائل طبى و اخلاقى هم نظریات بدیعى دارد و در جامعه‌شناسى و نظریه‌های اجتماعى نیز نظریاتى دارد که مأخوذ از دو نظام سیاسى [[ارسطو]] و افلاطون است.
# نمودار جریان فکرى دیگر، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] هستند که هردو نخست خود را کاملاً پیرو مکتب‌های یونان، یعنى افلاطون و ارسطو مى‎دانند؛ البته [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] سعى مى‌کند کاملاً ارسطویى فکر کرده و مکتب استدلالى او را دنبال کند، هرچند خود ابتکاراتى دارد و کاملاً گام در جاى گام [[ارسطو]] نمى‌گذارد، اما [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] جمع بین هردو مکتب افلاطون و [[ارسطو]] مى‌کند و مدار فکرى او [[ارسطو]]<nowiki/>یى- افلاطونى است. در مسائل طبى و اخلاقى هم نظریات بدیعى دارد و در جامعه‌شناسى و نظریه‌های اجتماعى نیز نظریاتى دارد که مأخوذ از دو نظام سیاسى [[ارسطو]] و افلاطون است.
# مکتب فکرى و جریان فکرى سوم در «[[اخوان الصفا|اخوان‌الصفا و خلان الوفا]]» ممثل مى‎شود. این جریان فکرى را باید توجه به حکمت عملى دانست؛ چه اینکه تمام علوم و فنون عصر را در خدمت مدینه فاضله‌اى که خود در نظر دارند قرار مى‎دهند. در ادامه مؤلف به مراحل نقل و ترجمه‎ در طول تاریخ اشاره می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/5 ر.ک: همان، ص5-43]</ref>.
# مکتب فکرى و جریان فکرى سوم در «[[اخوان الصفا|اخوان‌الصفا و خلان الوفا]]» ممثل می‌شود. این جریان فکرى را باید توجه به حکمت عملى دانست؛ چه اینکه تمام علوم و فنون عصر را در خدمت مدینه فاضله‌اى که خود در نظر دارند قرار مى‎دهند. در ادامه مؤلف به مراحل نقل و ترجمه‎ در طول تاریخ اشاره می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/5 ر.ک: همان، ص5-43]</ref>.


بخش دوم مقدمه، در مورد سیر منطق از دیرباز تا عصر شکوفایى مدنیت علمى اسلامى‎ است. با اینکه از لحاظ تاریخى در تمدن اسلامى نخست مسائل کلامى مورد بحث و فحص دانشمندان اسلامى قرار گرفت و پس منطقیات و سرانجام فلسفه مورد توجه واقع شد؛ نگارنده به جنبه‌هاى اهمیت موضوع توجه کرده، نخست تاریخچه علوم عقلى را به‌طورکلی یادآور شده که قهراً شامل منطق و کلام هم مى‎شود و سپس از باب ذکر خاص بعد از عام، سیر منطق را مورد بررسى قرار داده و سرانجام به تاریخچه کلام مى‎پردازد.
بخش دوم مقدمه، در مورد سیر منطق از دیرباز تا عصر شکوفایى مدنیت علمى اسلامى‎ است. با اینکه از لحاظ تاریخى در تمدن اسلامى نخست مسائل کلامى مورد بحث و فحص دانشمندان اسلامى قرار گرفت و پس منطقیات و سرانجام فلسفه مورد توجه واقع شد؛ نگارنده به جنبه‌هاى اهمیت موضوع توجه کرده، نخست تاریخچه علوم عقلى را به‌طورکلی یادآور شده که قهراً شامل منطق و کلام هم می‌شود و سپس از باب ذکر خاص بعد از عام، سیر منطق را مورد بررسى قرار داده و سرانجام به تاریخچه کلام مى‎پردازد.


مؤلف در مورد سیر منطق از دیرباز تاکنون،‎ یک‎به‎یک به ذکر مراحل این سیر توسط دانشمندان این فن و تأثیراتی که ایشان بر این فن داشتند را مطرح می‌کند. اولین آن‌ها [[ارسطو]] بود که خلق بسیاری از قواعد منطقی به دست وی صورت گرفت و پس از او سقراط، افلاطون و مفسرین یونانی و اسلامی در طول تاریخ به نظم دهی و تفصیل به این فن پرداختند تا اینکه این سیر به دوره صفویه و قاجاریه رسید؛ در علوم منطقى و عقلى در این دوران نیز دانشمندانى در ایران پیدا شدند که استادان مسلمى در فنون عقلى بودند و همچنان حوزه‌هاى علمى را گرم نگاه مى‎داشتند. اگرچه خود مبتکر نبودند؛ اما برخى داراى افکار و عقاید و نظرات خاص بودند که مى‎توان آنان را مستقل‌الفکر محسوب داشت.
مؤلف در مورد سیر منطق از دیرباز تاکنون،‎ یک‌‌به‌یک به ذکر مراحل این سیر توسط دانشمندان این فن و تأثیراتی که ایشان بر این فن داشتند را مطرح می‌کند. اولین آن‌ها [[ارسطو]] بود که خلق بسیاری از قواعد منطقی به دست وی صورت گرفت و پس از او سقراط، افلاطون و مفسرین یونانی و اسلامی در طول تاریخ به نظم دهی و تفصیل به این فن پرداختند تا اینکه این سیر به دوره صفویه و قاجاریه رسید؛ در علوم منطقى و عقلى در این دوران نیز دانشمندانى در ایران پیدا شدند که استادان مسلمى در فنون عقلى بودند و همچنان حوزه‌هاى علمى را گرم نگاه مى‎داشتند. اگرچه خود مبتکر نبودند؛ اما برخى داراى افکار و عقاید و نظرات خاص بودند که مى‎توان آنان را مستقل‌الفکر محسوب داشت.


کسانى مانند [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین شیرازى]] (متوفى 1050ق) که در مورد حرکت جوهریه و مسائل دیگر نظریات بدیعى آورد؛ مانند [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] که خود در جهان فلسفه و علوم عقلى از لحاظ سبک بیان و نگارش، استاد بود و در بعضى مسائل مانند حدوث دهرى و غیره نظریات بدیع داشت<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/44 ر.ک: همان، ص44-73]</ref>.
کسانى مانند [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین شیرازى]] (متوفى 1050ق) که در مورد حرکت جوهریه و مسائل دیگر نظریات بدیعى آورد؛ مانند [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]] که خود در جهان فلسفه و علوم عقلى از لحاظ سبک بیان و نگارش، استاد بود و در بعضى مسائل مانند حدوث دهرى و غیره نظریات بدیع داشت<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/44 ر.ک: همان، ص44-73]</ref>.


بخش سوم پیرامون سیر اجمالى در اندیشه‌هاى کلامى‎ است. مؤلف در ابتدا به ذکر وجه‌تسمیه این علم به کلام نظرات و اقوال متعددی را مطرح و بررسی می‌کند؛ سپس در مورد مخالفین علم کلام بیان می‌دارد که علم کلام به‌طورکلی از نظر اصحاب حدیث مردود شناخته شده بود و آنان استدلالات عقلى را نارساى به مطلوب مى‎دانستند و پاره‌اى آن را بدعت و حرام و محرم به‎حساب می‌آوردند و بر آن بودند که مسائل شرعى تعبدى است و نباید با معیار عقل و علوم حکمى سنجیده شود. این امر در مذهب اهل سنت و جماعت بیشتر مورد توجه بود و در مذهب شیعه کمتر، اما به‍‌هرحال در مکتب و مذهب شیعه هم‌گروه‌های خاص قشرى و اخباریون این امر را کاملاً مدنظر داشتند.
بخش سوم پیرامون سیر اجمالى در اندیشه‌هاى کلامى‎ است. مؤلف در ابتدا به ذکر وجه‌تسمیه این علم به کلام نظرات و اقوال متعددی را مطرح و بررسی می‌کند؛ سپس در مورد مخالفین علم کلام بیان می‌دارد که علم کلام به‌طورکلی از نظر اصحاب حدیث مردود شناخته شده بود و آنان استدلالات عقلى را نارساى به مطلوب مى‎دانستند و پاره‌اى آن را بدعت و حرام و محرم به‌حساب می‌آوردند و بر آن بودند که مسائل شرعى تعبدى است و نباید با معیار عقل و علوم حکمى سنجیده شود. این امر در مذهب اهل سنت و جماعت بیشتر مورد توجه بود و در مذهب شیعه کمتر، اما به‍‌هرحال در مکتب و مذهب شیعه هم‌گروه‌های خاص قشرى و اخباریون این امر را کاملاً مدنظر داشتند.


نگارنده در ادامه به موضوع کلام در عصر خلفا پرداخته؛ در عصر اول خلافت عباسیان، مجالسى آشکارا در مورد این‎گونه مسائل تشکیل مى‎شد و حتى به‌تدریج از جمله مسائل رایج در محافل دربارى قرار گرفت و جزء افتخارات دربارها این بود که مجالس و محافل آن‌ها از بحث‎ها و جدال‎های کلامى گرم و داغ است و خود خلفا هم احیاناً در این بحث‎ها شرکت مى‌کردند و نزاع و جدال بین علما و اهل کلام را تیزتر مى‌کردند و از همین روى بود که فرقه‌هاى گوناگون به وجود آمدند. پس‌ازاینکه کلام مرحله ابتدائى خود را در تمدن اسلامى برآورد و به مرحله نضج رسید و کتب و رسائل بسیارى در این باب نوشته شده شد؛ از جمله:
نگارنده در ادامه به موضوع کلام در عصر خلفا پرداخته؛ در عصر اول خلافت عباسیان، مجالسى آشکارا در مورد این‌گونه مسائل تشکیل می‌شد و حتى به‌تدریج از جمله مسائل رایج در محافل دربارى قرار گرفت و جزء افتخارات دربارها این بود که مجالس و محافل آن‌ها از بحث‎ها و جدال‎های کلامى گرم و داغ است و خود خلفا هم احیاناً در این بحث‎ها شرکت مى‌کردند و نزاع و جدال بین علما و اهل کلام را تیزتر مى‌کردند و از همین روى بود که فرقه‌هاى گوناگون به وجود آمدند. پس‌ازاینکه کلام مرحله ابتدائى خود را در تمدن اسلامى برآورد و به مرحله نضج رسید و کتب و رسائل بسیارى در این باب نوشته شده شد؛ از جمله:
# [[درة التنزيل و غرة التأويل]]، [[اسکافی، محمد بن عبدالله|محمد بن عبدالله اسکافى]] (240ق)؛
# [[درة التنزيل و غرة التأويل]]، [[اسکافی، محمد بن عبدالله|محمد بن عبدالله اسکافى]] (240ق)؛
# الإنتصار و الرد على ابن الراوندى الملحده، ابوالحسین عبدالرحیم الخیاط (300ق)؛
# الإنتصار و الرد على ابن الراوندى الملحده، ابوالحسین عبدالرحیم الخیاط (300ق)؛
خط ۷۲: خط ۷۵:
# و..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/74 ر.ک: همان، ص74-84]</ref>.
# و..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/1/74 ر.ک: همان، ص74-84]</ref>.


پس از ذکر مباحث اخیر، مؤلف به فرهنگنامه پرداخته و واژگان فلسفی و کلامی را یک‎به‎یک و به ترتیب حروف الفبا مورد بررسی قرار داده است.
پس از ذکر مباحث اخیر، مؤلف به فرهنگنامه پرداخته و واژگان فلسفی و کلامی را یک‌‌به‌یک و به ترتیب حروف الفبا مورد بررسی قرار داده است.


واژه «آباء»(جمع اب: پدران) اولین واژه‌ای است که نویسنده آنرا مورد بررسی قرار داده است و دراین‌باره می‌گوید: این واژه در فلسفه چنین تعریف شده است: فلاسفه عالم جسمانى را عبارت از نه فلک تودرتو مى‎دانستند که نخستین را فلک الافلاک بود؛ این افلاک را از نظر تأثیرى که در عالم عناصر و تکوین موالید دارند آباء نامیده‌اند و مى‎گویند جز فلک الافلاک سایر آن‌ها در تکوین موجودات عالم کون و فساد تأثیر خاصى دارند آن‎چنان تأثیرى که پدر در تولید و پدیدار شدن فرزند دارد، به این معنى که از فعل آن‌ها و انفعال عناصر اربعه موالید ثلث که عبارت از: معدن، نبات و حیوان باشد تکوین مى‎یابند و ازاین‌جهت آن‌ها را آباء ثمانیه و عناصر را امهات اربعه و کائنات ارضى را موالید ثلث نامیده‌اند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1]</ref>.
واژه «آباء»(جمع اب: پدران) اولین واژه‌ای است که نویسنده آنرا مورد بررسی قرار داده است و دراین‌باره می‌گوید: این واژه در فلسفه چنین تعریف شده است: فلاسفه عالم جسمانى را عبارت از نه فلک تودرتو مى‎دانستند که نخستین را فلک الافلاک بود؛ این افلاک را از نظر تأثیرى که در عالم عناصر و تکوین موالید دارند آباء نامیده‌اند و مى‌گویند جز فلک الافلاک سایر آن‌ها در تکوین موجودات عالم کون و فساد تأثیر خاصى دارند آن‎چنان تأثیرى که پدر در تولید و پدیدار شدن فرزند دارد، به این معنى که از فعل آن‌ها و انفعال عناصر اربعه موالید ثلث که عبارت از: معدن، نبات و حیوان باشد تکوین مى‎یابند و ازاین‌جهت آن‌ها را آباء ثمانیه و عناصر را امهات اربعه و کائنات ارضى را موالید ثلث نامیده‌اند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24701/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۸۵: خط ۸۸:
مقدمه و متن کتاب.
مقدمه و متن کتاب.


{{فرهنگ اصطلاحات}}


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}




خط ۹۷: خط ۱۰۱:
   
   
[[رده: کلیات فلسفه اسلامی]]
[[رده: کلیات فلسفه اسلامی]]
[[رده:25آذر الی 24 دی]]
[[رده:25 آذر الی 24 دی96]]
[[رده: خرداد(98)]]