۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یک' به 'یک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نر' به 'نر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
فصل چهارم، به جامعیت شریعت و جامعیت دین، بهعنوان یکی از مباحث معرفتشناسی آیات احکام، اختصاص یافته است. در این بحث، گرچه مطالبی، مانند قلمرو دین، انتظار از دین، بحث تأثیر انتظار از دین در فهم نصوص، نظریه حداقل و حداکثری و احکام ثابت و متغیر، مورد توجه قرار گرفته، اما هدف مهم این فصل، تبیین این نکته میباشد که اگر قرآن دارای یک تئوری کامل الهی و دستگاه سازنده نظام فکری و اعتقادی است، آیا نسبت به شریعت هم چنین مفهومی قابل اثبات است و اگر قابل اثبات است، به چه معناست؟ آیا به این معناست که قرآن تمام احکام، فروع و جزئیات را بیان کرده، یا آنچه از قرآن توقع میرود، بیان کلیات و اصول و تعیین سرخط احکام است؟ برای اینکه این موضوع منقح شود، ملاکهای جامعیت بیان میشود که تفصیل این بحث، به کتاب مستقلی که نویسنده تألیف کرده، احاله شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | فصل چهارم، به جامعیت شریعت و جامعیت دین، بهعنوان یکی از مباحث معرفتشناسی آیات احکام، اختصاص یافته است. در این بحث، گرچه مطالبی، مانند قلمرو دین، انتظار از دین، بحث تأثیر انتظار از دین در فهم نصوص، نظریه حداقل و حداکثری و احکام ثابت و متغیر، مورد توجه قرار گرفته، اما هدف مهم این فصل، تبیین این نکته میباشد که اگر قرآن دارای یک تئوری کامل الهی و دستگاه سازنده نظام فکری و اعتقادی است، آیا نسبت به شریعت هم چنین مفهومی قابل اثبات است و اگر قابل اثبات است، به چه معناست؟ آیا به این معناست که قرآن تمام احکام، فروع و جزئیات را بیان کرده، یا آنچه از قرآن توقع میرود، بیان کلیات و اصول و تعیین سرخط احکام است؟ برای اینکه این موضوع منقح شود، ملاکهای جامعیت بیان میشود که تفصیل این بحث، به کتاب مستقلی که نویسنده تألیف کرده، احاله شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
یکی از مباحث نظری آیات احکام، بحث استفاده از امثال قرآن کریم در استنباط حکم است. در امثال قرآن، خداوند متعال در مقال تکلیف و تحذیر مخاطبان خود بهصورت امر و نهی و یا خبر، وظیفهای نخواسته است، تا بتوان بهطور صریح و روشن و بر طبق ضوابط و قواعد اصولی و مفاد ظاهری، نص این کلمات را حمل بر تکالیف مولوی و ارشادی کرد، بلکه قرآن بهصورت خبر یا با آوردن مثال و یا تشبیه، پیامی را القا کرده که چهبسا میتوان از آن استفاده حکمی واجب یا حرام یا کراهت و یا استحباب کرد. پس دلالت کلام صریح نیست، بلکه با اشاره و بهطور غیر مستقیم دلالت میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص299</ref>؛ | یکی از مباحث نظری آیات احکام، بحث استفاده از امثال قرآن کریم در استنباط حکم است. در امثال قرآن، خداوند متعال در مقال تکلیف و تحذیر مخاطبان خود بهصورت امر و نهی و یا خبر، وظیفهای نخواسته است، تا بتوان بهطور صریح و روشن و بر طبق ضوابط و قواعد اصولی و مفاد ظاهری، نص این کلمات را حمل بر تکالیف مولوی و ارشادی کرد، بلکه قرآن بهصورت خبر یا با آوردن مثال و یا تشبیه، پیامی را القا کرده که چهبسا میتوان از آن استفاده حکمی واجب یا حرام یا کراهت و یا استحباب کرد. پس دلالت کلام صریح نیست، بلکه با اشاره و بهطور غیر مستقیم دلالت میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص299</ref>؛ ازاینرو، در فصل پنجم، امثال در آیات احکام بررسی شده و به این پرسش، توجه شده است که آیا میتوان از امثال، استنباط حکم کرد؟ اگر مثل در مقام بیان تکلیف و تحذیر مخاطبان خود نیست، پس چگونه میتوان از آن احکام مولوی و ارشادی به دست آورد؟<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص22</ref>. | ||
یکی از مباحث نظری آیات احکام، بحث قصص قرآن است؛ به این معنا که آیا میتوان از قصص قرآن، احکام فقهی را استنباط کرد؟ این بحث از این جهت حایز اهمیت است که بخش گستردهای از آیات قرآن را قصههای اقوام پیشین و زندگی پیامبران الهی(ع) تشکیل میدهد و در آن، از کارهای نیک و بد آن مردمان و همچنین احکام خاصی از شرایع گذشته، یاد شده است و یا پیامبران(ع) اعمالی انجام دادهانده که دلیلی خاص بر نفی و نسخ یا محدودیت زمانی آن وارد نشده تا بگوییم مخصوص ادیان پیشین بوده است؛ | یکی از مباحث نظری آیات احکام، بحث قصص قرآن است؛ به این معنا که آیا میتوان از قصص قرآن، احکام فقهی را استنباط کرد؟ این بحث از این جهت حایز اهمیت است که بخش گستردهای از آیات قرآن را قصههای اقوام پیشین و زندگی پیامبران الهی(ع) تشکیل میدهد و در آن، از کارهای نیک و بد آن مردمان و همچنین احکام خاصی از شرایع گذشته، یاد شده است و یا پیامبران(ع) اعمالی انجام دادهانده که دلیلی خاص بر نفی و نسخ یا محدودیت زمانی آن وارد نشده تا بگوییم مخصوص ادیان پیشین بوده است؛ ازاینرو، در فصل ششم، ضمن بررسی قصص در قرآن، به بحث پیرامون استنباط احکام فقهی از قصص قرآنی، پرداخته شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص325</ref>. | ||
نویسنده در این فصل، ابتدا به دنبال روشن کردن این مطلب است که ذکر قصهها و اخبار از گذشته، آیا میتواند مفهوم انشایی برای ما داشته باشد، ولذا ضمن تبیین منظور از قصص، به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا قصص تنها شامل قصههای شرایع پیشین است یا شامل مردمان دیگر دورانهای پیشین میشود؛ گرچه مربوط به پیامبر و شریعت خاصی نباشد؟ همچنین آیا قصص شامل شرح حال پیامبر اسلام(ص) و قضایای تاریخی عصر رسالت نیز میگردد؟ یا تنها مربوط به داستان امتهای پیشین است و شرح حال پیامبر(ص) مرتبط به شریعت محمدی(ص) است؟ همچنین وی به دنبال تبیین این موضوع است که هدف از ذکر این قصهها چیست؟ آیا تنها ذکر آنها در مقام تذکیر و توعید بوده یا میتواند در مقام بیان حکم نیز باشد؟ در این فصل، شیوه بیان قرآن و سیر تطور ذکر قصهها روشن شده و شبهاتی که درباره عدم حجیت بیان قصهها در احکام مطرح شده، مورد بررسی قرار گرفته و جمعبندی و سخن نهایی در این باب مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص325-326</ref>. | نویسنده در این فصل، ابتدا به دنبال روشن کردن این مطلب است که ذکر قصهها و اخبار از گذشته، آیا میتواند مفهوم انشایی برای ما داشته باشد، ولذا ضمن تبیین منظور از قصص، به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا قصص تنها شامل قصههای شرایع پیشین است یا شامل مردمان دیگر دورانهای پیشین میشود؛ گرچه مربوط به پیامبر و شریعت خاصی نباشد؟ همچنین آیا قصص شامل شرح حال پیامبر اسلام(ص) و قضایای تاریخی عصر رسالت نیز میگردد؟ یا تنها مربوط به داستان امتهای پیشین است و شرح حال پیامبر(ص) مرتبط به شریعت محمدی(ص) است؟ همچنین وی به دنبال تبیین این موضوع است که هدف از ذکر این قصهها چیست؟ آیا تنها ذکر آنها در مقام تذکیر و توعید بوده یا میتواند در مقام بیان حکم نیز باشد؟ در این فصل، شیوه بیان قرآن و سیر تطور ذکر قصهها روشن شده و شبهاتی که درباره عدم حجیت بیان قصهها در احکام مطرح شده، مورد بررسی قرار گرفته و جمعبندی و سخن نهایی در این باب مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص325-326</ref>. |
ویرایش