۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تو' به 'تو') |
جز (جایگزینی متن - 'یه' به 'یه') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
نویسنده در دیباچه این رساله به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابدآیت، اقل السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخندهمجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامههای هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نمایدتا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، بهواسطه این تمهید مقدمه در آن سخن به چشم بصیرت ببینند و به صدر حقیقت نشینند»<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. | نویسنده در دیباچه این رساله به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابدآیت، اقل السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخندهمجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامههای هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نمایدتا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، بهواسطه این تمهید مقدمه در آن سخن به چشم بصیرت ببینند و به صدر حقیقت نشینند»<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. | ||
او در ابتدای رساله همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا پرداخته، مینویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع | او در ابتدای رساله همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا پرداخته، مینویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادیهای آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن، شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کردهاند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیستوپنج هزار میل محیط آن را»<ref>ر.ک: همان، ص81</ref>. | ||
سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به برّ اعظم، مملکت، شبه جزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً «برّ اعظم» را قطعه زمین بسیار بزرگی معرفی کرده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا «تل» را قطعه زمینی خوانده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به برّ اعظم، مملکت، شبه جزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً «برّ اعظم» را قطعه زمین بسیار بزرگی معرفی کرده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا «تل» را قطعه زمینی خوانده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش