مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎ش' به 'ن‌ش'
جز (جایگزینی متن - 'م‎م' به 'م‌م')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ش' به 'ن‌ش')
خط ۴۳: خط ۴۳:
نویسنده در تعریف اخلاق، پس از ذکر مطالبی، آنچه را فیض کاشانی در معنای اخلاق گفته پسندیده و آن را به‌عنوان نظر منتخب بیان می‌کند. او می‌گوید: لازم است اخلاق را طوری تعریف کنیم که از سایر علوم متمایز شود. قانون (حقوق)، فقه و به‎خصوص مستحبات آن، سیاست، آداب‎ورسوم اجتماعی، سیر و سلوک، عرفان عملی، پند و موعظه و... گرچه به اخلاق نزدیکند، هیچ‎کدام از آن‌ها اخلاق نیستند... فیض کاشانی در معنای اخلاق می‌نویسد: خُلق که از آن در زبان پارسی، «خوی» تعبیر می‌کنند، عبارت از هیئت خاصی است که در ما ظهور و رسوخ می‌نماید و به کمک آن، افعال را به‎آسانی انجام می‌دهیم و نیازمند اندیشه و فکر نمی‌شویم و هرگاه هیئت مزبور به‌طوری ظهور پیدا کند که افعال پسندیده از آن ناشی شود – چنان‌که مورد رضایت عقل و شرع باشد – آن را «خوی نیک» نامند و اگر برخلاف انتظار از آن کارهای نکوهیده سر بزند آن را «خوی زشت» می‌گویند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16877/1/40 ر.ک: متن کتاب، ص40]</ref>.
نویسنده در تعریف اخلاق، پس از ذکر مطالبی، آنچه را فیض کاشانی در معنای اخلاق گفته پسندیده و آن را به‌عنوان نظر منتخب بیان می‌کند. او می‌گوید: لازم است اخلاق را طوری تعریف کنیم که از سایر علوم متمایز شود. قانون (حقوق)، فقه و به‎خصوص مستحبات آن، سیاست، آداب‎ورسوم اجتماعی، سیر و سلوک، عرفان عملی، پند و موعظه و... گرچه به اخلاق نزدیکند، هیچ‎کدام از آن‌ها اخلاق نیستند... فیض کاشانی در معنای اخلاق می‌نویسد: خُلق که از آن در زبان پارسی، «خوی» تعبیر می‌کنند، عبارت از هیئت خاصی است که در ما ظهور و رسوخ می‌نماید و به کمک آن، افعال را به‎آسانی انجام می‌دهیم و نیازمند اندیشه و فکر نمی‌شویم و هرگاه هیئت مزبور به‌طوری ظهور پیدا کند که افعال پسندیده از آن ناشی شود – چنان‌که مورد رضایت عقل و شرع باشد – آن را «خوی نیک» نامند و اگر برخلاف انتظار از آن کارهای نکوهیده سر بزند آن را «خوی زشت» می‌گویند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16877/1/40 ر.ک: متن کتاب، ص40]</ref>.


ایشان در ادامه مباحث این بخش به بررسی و شناسایی مفاهیمی چون «آداب»، «سیر و سلوک»، «عرفان» و «روان‎شناسی تربیتی» می‌پردازد، سپس می‌گوید: موضوع اخلاق، شناسایی فضایل و رذایل اخلاقی است و تلاش دارد صورت باطنی انسان را زیبا و جذاب و آن را اصلاح کند. در مرتبه پس از اخلاق، «سیر و سلوک» قرار دارد که راهکارهای لازم برای رسیدن به فضایل و دور شدن از زشتی‎های اخلاقی را ارائه می‌دهد... تفاوت آداب با اخلاق، سیر و سلوک و عرفان، عمدتا این است که آداب، مربوط به امور ظاهری و بدنی انسان است؛ اگرچه نیاز به زمینه‌های درونی و فرهنگی دارد و «روان‎شناسی تربیتی» در پی ایجاد زمینه لازم برای امور آموزشی و تربیتی است و تلاش دارد تا شرایط لازم را برای یادگیری بیشتر، فراهم و موانعی را که احیاناً وجود دارد، برطرف کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16877/1/49 ر.ک: همان، ص49]</ref>.
ایشان در ادامه مباحث این بخش به بررسی و شناسایی مفاهیمی چون «آداب»، «سیر و سلوک»، «عرفان» و «روان‌شناسی تربیتی» می‌پردازد، سپس می‌گوید: موضوع اخلاق، شناسایی فضایل و رذایل اخلاقی است و تلاش دارد صورت باطنی انسان را زیبا و جذاب و آن را اصلاح کند. در مرتبه پس از اخلاق، «سیر و سلوک» قرار دارد که راهکارهای لازم برای رسیدن به فضایل و دور شدن از زشتی‎های اخلاقی را ارائه می‌دهد... تفاوت آداب با اخلاق، سیر و سلوک و عرفان، عمدتا این است که آداب، مربوط به امور ظاهری و بدنی انسان است؛ اگرچه نیاز به زمینه‌های درونی و فرهنگی دارد و «روان‌شناسی تربیتی» در پی ایجاد زمینه لازم برای امور آموزشی و تربیتی است و تلاش دارد تا شرایط لازم را برای یادگیری بیشتر، فراهم و موانعی را که احیاناً وجود دارد، برطرف کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16877/1/49 ر.ک: همان، ص49]</ref>.


در فصل دوم این بخش، به اخلاق فضیلت‌مدار ارسطو و اخلاق اسلامی پرداخته شده است. افلاطون، فیلسوف برجسته یونان باستان، رویکردی معنوی و ماورای طبیعی به اخلاق داشت و در مقابل او، شاگردش ارسطو، رویکردی طبیعت‎گرا در پیش گرفته بود. ازاین‎رو در تاریخ فلسفه، فلاسفه‌ای که در ارزش‎گذاری به منبعی مافوق طبیعت مثل خدا یا عقل محض توجه کرده‌اند تحت تأثیر افلاطون بوده‌اند. فیلسوفانی که معیارهای اخلاقی را در نیازهای اساسی انسان و تمایلات و استعدادهای او جستجو کرده‌اند، متأثر از ارسطو بوده‌اند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16877/1/51 ر.ک: همان، ص51]</ref>.
در فصل دوم این بخش، به اخلاق فضیلت‌مدار ارسطو و اخلاق اسلامی پرداخته شده است. افلاطون، فیلسوف برجسته یونان باستان، رویکردی معنوی و ماورای طبیعی به اخلاق داشت و در مقابل او، شاگردش ارسطو، رویکردی طبیعت‎گرا در پیش گرفته بود. ازاین‎رو در تاریخ فلسفه، فلاسفه‌ای که در ارزش‎گذاری به منبعی مافوق طبیعت مثل خدا یا عقل محض توجه کرده‌اند تحت تأثیر افلاطون بوده‌اند. فیلسوفانی که معیارهای اخلاقی را در نیازهای اساسی انسان و تمایلات و استعدادهای او جستجو کرده‌اند، متأثر از ارسطو بوده‌اند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16877/1/51 ر.ک: همان، ص51]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش