۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هم' به 'هم') |
جز (جایگزینی متن - 'ىن' به 'ىن') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
در رساله «عدة العقول» که هشتمین رساله کتاب است، چگونگى بحث در زمینه وحدانیت بارى تعالى، حدوث عالم و مقوله معاد حاکى از آن است که نویسنده به اصل استدلال منطقى و فلسفى در اثبات نکات کلامى واقف بوده و همچون غزالى در «الاقتصاد في الاعتقاد» و یا چونان شهرستانى در «نهاية الإقدام» وحدانیت را تثبیت کرده و حدوث عالم را تبیین نموده و معاد را تعلیل کرده است. این نشان میدهد که مؤلّف رسالههاى حاضر بههیچوجه نهضت کلامى قرون میانه را - که مفاهیم و مصادیق فلسفى بهوضوح وارد علم کلام شده - درک نکرده است<ref>ر.ک: پیشگفتار مصحح، صفحه بیست</ref>. | در رساله «عدة العقول» که هشتمین رساله کتاب است، چگونگى بحث در زمینه وحدانیت بارى تعالى، حدوث عالم و مقوله معاد حاکى از آن است که نویسنده به اصل استدلال منطقى و فلسفى در اثبات نکات کلامى واقف بوده و همچون غزالى در «الاقتصاد في الاعتقاد» و یا چونان شهرستانى در «نهاية الإقدام» وحدانیت را تثبیت کرده و حدوث عالم را تبیین نموده و معاد را تعلیل کرده است. این نشان میدهد که مؤلّف رسالههاى حاضر بههیچوجه نهضت کلامى قرون میانه را - که مفاهیم و مصادیق فلسفى بهوضوح وارد علم کلام شده - درک نکرده است<ref>ر.ک: پیشگفتار مصحح، صفحه بیست</ref>. | ||
مهمترین و چشمگیرترین نکتهاى که فضل بن احمد در طرح مسائل و مباحث به آن اهمیت داده، تخصّصى کار کردن اوست. از رسالههاى موجود او برمیآید که وى در تحقیق فلسفه و کلام به کلیات نمیپرداخته و قصد فراهم ساختن دانشنامه را نداشته است. این روش که در میان معاصران او کمتر دیده میشود، میتواند یکى از امتیازات هویت فکرى و فرهنگى او محسوب گردد. عبارت او در آغاز رساله «عدة العقول» حاکى از این است که او در مباحث فلسفه و کلام، خود صاحب رأى و نظر بوده و به اخذ و نقل این مباحث از دیگران بسنده نمىکرده است. تعریض و انتقادهایى نیز که در مورد فلاسفه متقّدم (یونانیان) و جدلیان متأخّر دارد و به همین جهت رساله «عدة العقول» را املا مىکند یا مینویسد و در آن وجود صانع، حدوث عالم، بقاى نفس و معاد را اثبات مىکند و فهم و استداراک حشویه و دهریه را مزیف و نبهره | مهمترین و چشمگیرترین نکتهاى که فضل بن احمد در طرح مسائل و مباحث به آن اهمیت داده، تخصّصى کار کردن اوست. از رسالههاى موجود او برمیآید که وى در تحقیق فلسفه و کلام به کلیات نمیپرداخته و قصد فراهم ساختن دانشنامه را نداشته است. این روش که در میان معاصران او کمتر دیده میشود، میتواند یکى از امتیازات هویت فکرى و فرهنگى او محسوب گردد. عبارت او در آغاز رساله «عدة العقول» حاکى از این است که او در مباحث فلسفه و کلام، خود صاحب رأى و نظر بوده و به اخذ و نقل این مباحث از دیگران بسنده نمىکرده است. تعریض و انتقادهایى نیز که در مورد فلاسفه متقّدم (یونانیان) و جدلیان متأخّر دارد و به همین جهت رساله «عدة العقول» را املا مىکند یا مینویسد و در آن وجود صانع، حدوث عالم، بقاى نفس و معاد را اثبات مىکند و فهم و استداراک حشویه و دهریه را مزیف و نبهره مىنماید و طرزى را که در نقد و ردّ نظریه ازلیت عالم مطرح میدارد، همه از تأمّل و تدبر او در زمینه فلسفه و کلام و تطبیق مقولات فلسفى با ادله شرعى و یا تفریق آنها از موازین و قواعد شریعت حکایت مىکند<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستویک و بیستودو</ref>. | ||
نگاه تخصصى وی به مسائل کلامى و مباحث فلسفى، سبب شده است تا وى به فلسفه و کلام دید و نگرهاى انتقادى داشته باشد. از رسائل او برمیآید که وى هرگز مبهوت و مرعوب شهرت و قبول حکما و دانشمندان پیشین نشده است. آنجا که حکیمان و منجمان پیشین نتوانستهاند دلیلى در پشت مفاهیم و مصطلحاتشان بگذارند، فضل بن احمد ناتوانى و عجز آنان را نموده است و آنجا که نظر و رأى آنان مدلّل و مبرهن بوده، وى از آنان تبجیل کرده و دلایل آنان را روشنتر تبیین نموده است. آنجا که منجّمان پیشین بالاى نه فلک، فلکى به نام فلک اطلس اثبات کردهاند، او این اصطلاح را نپذیرفته و آن را فلک دهم شناسانده و گفته است: «وجود این فلک (فلک اطلس) محسوس نیست و منجمان را بر وجود او هیچ دلیل نیست»<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستودو</ref>. | نگاه تخصصى وی به مسائل کلامى و مباحث فلسفى، سبب شده است تا وى به فلسفه و کلام دید و نگرهاى انتقادى داشته باشد. از رسائل او برمیآید که وى هرگز مبهوت و مرعوب شهرت و قبول حکما و دانشمندان پیشین نشده است. آنجا که حکیمان و منجمان پیشین نتوانستهاند دلیلى در پشت مفاهیم و مصطلحاتشان بگذارند، فضل بن احمد ناتوانى و عجز آنان را نموده است و آنجا که نظر و رأى آنان مدلّل و مبرهن بوده، وى از آنان تبجیل کرده و دلایل آنان را روشنتر تبیین نموده است. آنجا که منجّمان پیشین بالاى نه فلک، فلکى به نام فلک اطلس اثبات کردهاند، او این اصطلاح را نپذیرفته و آن را فلک دهم شناسانده و گفته است: «وجود این فلک (فلک اطلس) محسوس نیست و منجمان را بر وجود او هیچ دلیل نیست»<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستودو</ref>. |
ویرایش