ابن عاشور، محمدطاهر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR02703.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد مولف
|کد مولف
|data-type='authorCode'|2703
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE2703AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>


==ولادت==


ابن عاشور به سال 1296 قمرى1879/ ميلادى،در«مرسى»از نواحى شمالى تونس و در خانواده‌اى دانشمند و با موقعيت اجتماعى مناسب متولد شد.پدر و مادر وى را محمد طاهر نام نهادند. او در نوجوانى قرآن را حفظ كرد و در سال 1310 قمرى در حالى كه كمتر از 15 سال داشت،وارد دانشگاه زيتونه شد و پس از هفت سال گواهى فارغ التحصيلى گرفت.  
ابن عاشور به سال 1296 قمرى1879/ ميلادى،در«مرسى»از نواحى شمالى تونس و در خانواده‌اى دانشمند و با موقعيت اجتماعى مناسب متولد شد.پدر و مادر وى را محمد طاهر نام نهادند.


ابن عاشور،مجتهدى اديب،مفسّرى اصولى و سياست مدارى مورّخ بود.او در همان حال كه به تفسير مى‌پرداخت،در حال دفاع از آموزه‌هاى اجتماعى و سياسى اسلام بود.لذا به نقد انديشه‌هاى كسانى چون عبد الرزاق مى‌پرداخت.او در ضمن آنكه خود را متكفل پرداختن به دانش مقاصد الشريعة به عنوان جايگزينى مناسب براى دانش اصول مى‌دانست،به شأن قضاوت مبتنى بر دين نيز اشتغال داشت.يكى از بهترين راه‌هاى شناختن وى مراجعه به پاره‌اى از تأليفات او است كه علاوه بر نوآورى به ستيز با سنت نيز نينجاميده است.در اهميت و ارزش علمى وى،داورى كسى مانند استاد محمد غزالى دانشمند معاصر مصرى كافى است كه مى‌گويد: «مرد قرآن كريم و پيشواى فرهنگ اسلامى معاصر...او از زبان آغاز كرد و اديبانه سخن مى‌گفت...سخنان او را در تفسير التحرير و التنوير بخوان و شگفت زده شو؛چرا كه واژه‌هاى نا مأنوس را به كار گرفته و آنها را مأنوس ساخت و ساختارهاى جملۀ عربى را از پيرايه‌هايى كه در سده‌هاى اخير به هنگام انحطاط ادب عربى،بر آن بسته شد،آزاد كرد.»
 
==کسب علم و دانش==
 
وی در نوجوانى قرآن را حفظ كرد و در سال 1310 قمرى در حالى كه كمتر از 15 سال داشت،وارد دانشگاه زيتونه شد و پس از هفت سال گواهى فارغ التحصيلى گرفت.
 
ابن عاشور،مجتهدى اديب،مفسّرى اصولى و سياست مدارى مورّخ بود.او در همان حال كه به تفسير مى‌پرداخت،در حال دفاع از آموزه‌هاى اجتماعى و سياسى اسلام بود.لذا به نقد انديشه‌هاى كسانى چون عبد الرزاق مى‌پرداخت.او در ضمن آنكه خود را متكفل پرداختن به دانش مقاصد الشريعة به عنوان جايگزينى مناسب براى دانش اصول مى‌دانست،به شأن قضاوت مبتنى بر دين نيز اشتغال داشت.
 
يكى از بهترين راه‌هاى شناختن وى مراجعه به پاره‌اى از تأليفات او است كه علاوه بر نوآورى به ستيز با سنت نيز نينجاميده است.
 
در اهميت و ارزش علمى وى،داورى كسى مانند استاد محمد غزالى دانشمند معاصر مصرى كافى است كه مى‌گويد: «مرد قرآن كريم و پيشواى فرهنگ اسلامى معاصر...او از زبان آغاز كرد و اديبانه سخن مى‌گفت...سخنان او را در تفسير التحرير و التنوير بخوان و شگفت زده شو؛چرا كه واژه‌هاى نا مأنوس را به كار گرفته و آنها را مأنوس ساخت و ساختارهاى جملۀ عربى را از پيرايه‌هايى كه در سده‌هاى اخير به هنگام انحطاط ادب عربى،بر آن بسته شد،آزاد كرد.»




۵۳٬۳۲۷

ویرایش