۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فآ' به 'فآ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هب' به 'هب') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمهای در رابطه با [[جابر بن حیان]] و آثار او و شرح حال [[کراوس، پل|کراوس]] آغاز شده است. | کتاب با مقدمهای در رابطه با [[جابر بن حیان]] و آثار او و شرح حال [[کراوس، پل|کراوس]] آغاز شده است. | ||
این مجموعه که شامل ۱۷ کتاب یا رساله از آثار [[جابر بن حیان]] است، بدون نظم و | این مجموعه که شامل ۱۷ کتاب یا رساله از آثار [[جابر بن حیان]] است، بدون نظم و دستهبندی خاصی ارائه شده است. برخی از نوشتههای این مجموعه، بهصورت کامل و برخی بهصورت ناقص و تنها بخشی از رساله ذکر شده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
«كتاب الراهب»، درباره اعمال کیمیاوی (تصعید، تقطیر و تعفین) است. در بخشی از این رساله چنین میخوانیم که استاد جابر او را به یک راهب راهنمایی میکند. به او میگویند که این راهب در منطقهای از شام است؛ لذا برای دیدن او به شام رفته و موفق به دیدن او میشود و به گفته خودش تنها مطلبی را که در علم کیمیا میآموزد در این کتاب ذکر میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص51-50</ref>. | «كتاب الراهب»، درباره اعمال کیمیاوی (تصعید، تقطیر و تعفین) است. در بخشی از این رساله چنین میخوانیم که استاد جابر او را به یک راهب راهنمایی میکند. به او میگویند که این راهب در منطقهای از شام است؛ لذا برای دیدن او به شام رفته و موفق به دیدن او میشود و به گفته خودش تنها مطلبی را که در علم کیمیا میآموزد در این کتاب ذکر میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص51-50</ref>. | ||
«كتاب الحدود»، از جمله رسالههای ارزشمند این مجموعه است که به ذکر حدود و | «كتاب الحدود»، از جمله رسالههای ارزشمند این مجموعه است که به ذکر حدود و طبقهبندی علوم اختصاص دارد. به نظر میرسد طبقهبندی [[جابر بن حیان]] در زمره اولین طبقهبندیها از علوم در جهان اسلام است که بر اساس تقسیمبندی دوتایی شکل گرفته است. [[جابر بن حیان]] بر اساس نگرش خود از نظام طبیعت و ظاهراً با توجه به نظریه توازن خود، به طبقهبندی متفاوتی از علوم دست یازیده است. | ||
«كتاب الحدود»، رسالهای است حاوی مجموعهای از تعاریف از علوم و دیگر مفاهیم علمی که جابر خود اهمیت و ارزش آن را خاطرنشان میسازد. در واقع وی نهتنها این مطلب را در مقدمه این رساله به خواننده گوشزد میکند، بلکه در چندین جای دیگر این مجموعه نیز به آن تصریح مینماید<ref>ر.ک: خزائیلی نجفآبادی، محمدباقر، ص77</ref>. | «كتاب الحدود»، رسالهای است حاوی مجموعهای از تعاریف از علوم و دیگر مفاهیم علمی که جابر خود اهمیت و ارزش آن را خاطرنشان میسازد. در واقع وی نهتنها این مطلب را در مقدمه این رساله به خواننده گوشزد میکند، بلکه در چندین جای دیگر این مجموعه نیز به آن تصریح مینماید<ref>ر.ک: خزائیلی نجفآبادی، محمدباقر، ص77</ref>. | ||
تعیین حدود علوم دنیوی ظاهراً آسان است. این علم مربوط به صوری است که بهوسیله عقل و نفس به جهت جلب منفعت و دفع ضرر قبل از مرگ حاصل میگردد. جابر تصریح میکند که عقل و نفس به این دلیل در کنار هم ذکر شدهاند که این تعریف، علم به امور شهوانی را که بهتنهایی مربوط به نفس است، از | تعیین حدود علوم دنیوی ظاهراً آسان است. این علم مربوط به صوری است که بهوسیله عقل و نفس به جهت جلب منفعت و دفع ضرر قبل از مرگ حاصل میگردد. جابر تصریح میکند که عقل و نفس به این دلیل در کنار هم ذکر شدهاند که این تعریف، علم به امور شهوانی را که بهتنهایی مربوط به نفس است، از دستهبندی خارج میکند. به همین ترتیب رأی را نیز که خاص عقل در حالت استقلال از نفس است، در بر نمیگیرد. سایر علوم دنیوی که در واقع مرتبط به وجوه مختلف ممکن فعالیت کیمیایی هستند، صرف نظر از تمامی علوم دیگر بر اساس معیار کفایت طبقهبندی شدهاند. علوم شریف، علومی هستند که انسان را در قوام یک زندگانی پررونق بهطور کامل کفایت کرده و از تمامی مردم بینیاز میگرداند. این علوم عبارتند از معارف ضروری برای کیمیاگری که جابر تحت این جداول، مجموعهای از صنایع نسبتاً پیچیده و مؤثر را ذکر میکند که بر اساس همان معیار طبقهبندی شدهاند<ref>رک: همان، ص79-78</ref>. | ||
اما علوم وضیع ظاهراً شاخههای فعالیت آزمایشگاهی هستند که در مقابل کیمیا که شریفترین حرفه است، با نوعی تحقیر، «صنایع» خوانده شده است. در مجموع دونمرتبه بودن آنها به این جهت است که صرفاً منافع دنیوی محدود به این دنیای دنی را بر اساس فرایندهای معمولی تأمین میکند که با ثمره کیمیا فاصله زیادی دارد. اما علوم دینی در انتزاعیترین مرتبه آنها بهمثابه «صور فراهمآمده برای عقل ظاهر میشود (یتحلی بها العقل) که بهکارگیری آنها، دستیابی به منفعتهایی را که پس از مرگ به آنها چشم امید هست، میسر میگرداند». این عبارتی است که جابر بهوسیله آن، اهمیت اساسی علم دینی را متذکر میشود. وی سپس این علوم را به دو حوزه علوم شرعی و علوم عقلی | اما علوم وضیع ظاهراً شاخههای فعالیت آزمایشگاهی هستند که در مقابل کیمیا که شریفترین حرفه است، با نوعی تحقیر، «صنایع» خوانده شده است. در مجموع دونمرتبه بودن آنها به این جهت است که صرفاً منافع دنیوی محدود به این دنیای دنی را بر اساس فرایندهای معمولی تأمین میکند که با ثمره کیمیا فاصله زیادی دارد. اما علوم دینی در انتزاعیترین مرتبه آنها بهمثابه «صور فراهمآمده برای عقل ظاهر میشود (یتحلی بها العقل) که بهکارگیری آنها، دستیابی به منفعتهایی را که پس از مرگ به آنها چشم امید هست، میسر میگرداند». این عبارتی است که جابر بهوسیله آن، اهمیت اساسی علم دینی را متذکر میشود. وی سپس این علوم را به دو حوزه علوم شرعی و علوم عقلی دستهبندی میکند. گروه اول در ظاهر دستهای شناختهشده است، اما تعریفی که كتاب الحدود به دست میدهد، بسیار انتزاعی است که صریحاً به اسلام اشاره نمیکند: «این علمی است که امکان میدهد که نافعترین رفتارهای دینی و دنیوی شناخته شوند، به این جهت که یک منفعت دنیوی میتواند پس از مرگ سودمند باشد». اما جابر در علوم شرعی، تمایز معناداری قائل است و دو وجه ظاهر و باطن را در مقابل هم قرار میدهد. علم ظاهر، علم به قواعد عمومی امر کلی است که با طبیعت، عقول و نفوس طبیعی سازگار است. درحالیکه وجه دوم علم، علل وجود این قواعد و اهداف خاص آنهاست که با عقول الهی سازگار میباشد<ref>ر.ک: همان، ص80-79</ref>. | ||
اما تعریف علوم عقلی، صرفاً فلسفی است و جابر اصلاً به جایگاه، نقش و پیوند آن با دیگر حوزههای علوم دینی و علوم دنیوی تصریح نمینماید و به تعریف آنها بهمثابه علم احوالی که حواس از درک آن عاجز و عقل جزئی نمیتواند آن را کسب نماید، کفایت میکند؛ احوال منبعث از علت الاولی و احوال خود عقل، احوال عقل کلی، نفس کلی و نفس جزئی که اکتساب فضیلت در عالم کون را تسریع مینماید و نیل به عالم بقا را میسر میگرداند. بر اساس این تعریف، عقل بشر میتواند با قلمرو الوهی تماس برقرار کند<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. | اما تعریف علوم عقلی، صرفاً فلسفی است و جابر اصلاً به جایگاه، نقش و پیوند آن با دیگر حوزههای علوم دینی و علوم دنیوی تصریح نمینماید و به تعریف آنها بهمثابه علم احوالی که حواس از درک آن عاجز و عقل جزئی نمیتواند آن را کسب نماید، کفایت میکند؛ احوال منبعث از علت الاولی و احوال خود عقل، احوال عقل کلی، نفس کلی و نفس جزئی که اکتساب فضیلت در عالم کون را تسریع مینماید و نیل به عالم بقا را میسر میگرداند. بر اساس این تعریف، عقل بشر میتواند با قلمرو الوهی تماس برقرار کند<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
#[[:noormags:285032|غضبان، سید جعفر، «جابر بن حیان کیست؟»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله کانون، سال نهم، آذر 1344، شماره 9، صفحه 47 تا 51]]. | #[[:noormags:285032|غضبان، سید جعفر، «جابر بن حیان کیست؟»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله کانون، سال نهم، آذر 1344، شماره 9، صفحه 47 تا 51]]. | ||
#[[:noormags:1100694|محدث، سیده فاطمه؛ عظیمزاده تهرانی، طاهره، «جایگاه جابر بن حیان در اندیشه کراوس و سزگین»، پایگاه مجلات تخصصی نور، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، پاییز 1394، سال ششم، شماره 20، صفحه 29 تا 48]]. | #[[:noormags:1100694|محدث، سیده فاطمه؛ عظیمزاده تهرانی، طاهره، «جایگاه جابر بن حیان در اندیشه کراوس و سزگین»، پایگاه مجلات تخصصی نور، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، پاییز 1394، سال ششم، شماره 20، صفحه 29 تا 48]]. | ||
#[[:noormags:1031413|خزائیلی نجفآبادی، محمدباقر، «جابر بن حیان و | #[[:noormags:1031413|خزائیلی نجفآبادی، محمدباقر، «جابر بن حیان و طبقهبندی علوم»، پایگاه مجلات تخصصی نور، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، پاییز 1391، سال سوم، شماره 8، صفحه 73 تا 82]]. | ||
#[[:noormags:135717|لری، پی یر، «کیمیا در آثار جابر بن حیان»، پایگاه مجلات تخصصی نور، تاریخ علم، تابستان 1384، شماره 3، صفحه 55 تا 62]]. | #[[:noormags:135717|لری، پی یر، «کیمیا در آثار جابر بن حیان»، پایگاه مجلات تخصصی نور، تاریخ علم، تابستان 1384، شماره 3، صفحه 55 تا 62]]. | ||
ویرایش