۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یز' به 'یز') |
جز (جایگزینی متن - 'نک' به 'نک') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
رساله غلطات السالکین را [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر|روزبهان]] درباره اشتباهاتی که ممکن است سالکان الی الله را در طریقت پیش آید تصنیف کرده است. شاید در عهدی که شیخ میزیسته است مدعیانی در طریقت بودهاند که راه را از چاه نمیشناخته و بیپیر، خرقهپوش بوده و نام درویشی را برای تأمین زندگی چندروزه دنیا دستاویز قرار میدادهاند و انگیزه اصلی شیخ از تصنیف این رساله روشن ساختن اذهان نسبت به این واقعیت و بیان حقیقت و حالات و مقامات عرفا بوده است. لهذا شیخ اشتباهاتی را که پیران و مریدان ممکن است دانسته یا ندانسته مرتکب شوند ذکر میکند. باید گفت که چنین کاری مهم درخور توانایی چنان عارفی بزرگ بوده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/7 ر.ک: پیشگفتار، ص 7]</ref>. | رساله غلطات السالکین را [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر|روزبهان]] درباره اشتباهاتی که ممکن است سالکان الی الله را در طریقت پیش آید تصنیف کرده است. شاید در عهدی که شیخ میزیسته است مدعیانی در طریقت بودهاند که راه را از چاه نمیشناخته و بیپیر، خرقهپوش بوده و نام درویشی را برای تأمین زندگی چندروزه دنیا دستاویز قرار میدادهاند و انگیزه اصلی شیخ از تصنیف این رساله روشن ساختن اذهان نسبت به این واقعیت و بیان حقیقت و حالات و مقامات عرفا بوده است. لهذا شیخ اشتباهاتی را که پیران و مریدان ممکن است دانسته یا ندانسته مرتکب شوند ذکر میکند. باید گفت که چنین کاری مهم درخور توانایی چنان عارفی بزرگ بوده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/7 ر.ک: پیشگفتار، ص 7]</ref>. | ||
این رساله | این رساله چنانکه از نامش پیداست رسالهای است تعلیمی. سالکی جوینده از شیخ پرسشهایی مینماید، شیخ ضمن شرح آنها به نقد هرکدام میپردازد و او را از غلطات و مهلکات آنها بر حذر میدارد. پرسشهای او این است که حقیقت کفر چیست، و مراحل عشق و صحبت کدام است، و شیخ کیست و مرید را با او چگونه ارادت باید و آفات و غلطات طریق چیست، و تبیین اینکه چگونه عابدی پرهیزگار چون منصور حلاج «انا الحق» گفت، و آخرین پرسش از سیر اشباح در هوی است که رساله به پاسخ آن اتمام میپذیرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/50029/46 ر.ک: حسینی، رعنا، ص46]</ref>. | ||
در یکی از مسائل کتاب از عشق و محبت و حقیقت آن سؤال شده است که بقلی در جواب چنین مینویسد: «اعلم وفقک الله طریق العاشقین. بدان که مبادی عشق محبت است، و بعدازآن شوق است، و نهایتش عشق است، و آن استغراق محبت است، و این هر سه بعد از کشف و مشاهده است، که تا تواتر الطاف به وسایل انوار از غیب حق به دل نرسد، دل از حب حق مملو نشود، و تا فیض حسن وی متواتر نشود، شوقش پدید نیاید، و تا در جمال و جلال روح مقدس مست نشود، عشقش پدید نیاید...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/95 ر.ک: متن کتاب، ص95]</ref>. | در یکی از مسائل کتاب از عشق و محبت و حقیقت آن سؤال شده است که بقلی در جواب چنین مینویسد: «اعلم وفقک الله طریق العاشقین. بدان که مبادی عشق محبت است، و بعدازآن شوق است، و نهایتش عشق است، و آن استغراق محبت است، و این هر سه بعد از کشف و مشاهده است، که تا تواتر الطاف به وسایل انوار از غیب حق به دل نرسد، دل از حب حق مملو نشود، و تا فیض حسن وی متواتر نشود، شوقش پدید نیاید، و تا در جمال و جلال روح مقدس مست نشود، عشقش پدید نیاید...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/95 ر.ک: متن کتاب، ص95]</ref>. |
ویرایش