۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فآ' به 'فآ') |
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
اشعار [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] گلنوای دلاویز و گلبانگ شورانگیزی است که از یک دل پاک سوخته و دردمند بیرون میآید. این عالم قرن سیزدهم روح عاشقپیشه خویش را تا پایان زندگی به دست مایه عشق، در سرای سپنجی، آیینه تمامنمای صنع و تجلیات معشوق و معبود خود گردانیده و با صدهزار دیده تماشا نموده است. | اشعار [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] گلنوای دلاویز و گلبانگ شورانگیزی است که از یک دل پاک سوخته و دردمند بیرون میآید. این عالم قرن سیزدهم روح عاشقپیشه خویش را تا پایان زندگی به دست مایه عشق، در سرای سپنجی، آیینه تمامنمای صنع و تجلیات معشوق و معبود خود گردانیده و با صدهزار دیده تماشا نموده است. | ||
شعر شگفتیساز این شاعر، نهاد آرمانگرایی در نقشبند وجودی است که خود هم فقیه و هم شاعر است و چون قاضی ارجانی و ابوحنیفه اسکافی اجتماع دو جنبه روحانی و شاعری در وجود وی | شعر شگفتیساز این شاعر، نهاد آرمانگرایی در نقشبند وجودی است که خود هم فقیه و هم شاعر است و چون قاضی ارجانی و ابوحنیفه اسکافی اجتماع دو جنبه روحانی و شاعری در وجود وی میباشد و نتیجهاش آزادگی و وارستگی است. باید گفت صفا و پاکی و همچنین شیرینترین موضوعات شعری در جنبههای ظاهری و معنوی بر تار و پود این دیوان سایه انداخته است که نشانههای آن را در سخن عشق و وجود عاشقانه [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] میتوان یافت و لمس کرد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' دلنشان شد سخنم تا تو قبولش کردی''|2='' آری آری سخن عشق نشانی دارد''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه سیوهفت – سیونه</ref>. | {{ب|'' دلنشان شد سخنم تا تو قبولش کردی''|2='' آری آری سخن عشق نشانی دارد''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه سیوهفت – سیونه</ref>. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
{{ب|'' به عضوی هر یکی دستی نهادند''|2='' نشان هریک بهقدر دیده دادند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه سیونه – چهلودو</ref>. | {{ب|'' به عضوی هر یکی دستی نهادند''|2='' نشان هریک بهقدر دیده دادند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه سیونه – چهلودو</ref>. | ||
حکایت مجنون و لیلی و دلدادگی آنان در دیوان میرزا حسن، مبیّن دیدگاه عرفانی شاعر در چشمدوزی از دنیا و عقبی | حکایت مجنون و لیلی و دلدادگی آنان در دیوان میرزا حسن، مبیّن دیدگاه عرفانی شاعر در چشمدوزی از دنیا و عقبی میباشد که در ورای آن دو شور عشق معشوق را به سر دارد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
{{ب|'' در مقام جمع چون فرقی نماند''|2='' تیغ إلا زد علی بر فرق لا''}} | {{ب|'' در مقام جمع چون فرقی نماند''|2='' تیغ إلا زد علی بر فرق لا''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
[[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را محرم اسرار الهی و قافلهسالار سیر الی الله مینامد و او را پاسخی برای هر سؤال | [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را محرم اسرار الهی و قافلهسالار سیر الی الله مینامد و او را پاسخی برای هر سؤال میبیند. دنیای اندیشه فانی چلچراغی زیبا از صفات جمالی و باطنی [[امام على(ع)|علی(ع)]] در شجاعت، ولایت، عزت، علم، شرف، عظمت، کرامت و عدالت به تصویر میکشد و او را گوهر دردانه فلک در بحر نجف مییابد. عشق و علاقه قلبی میرزا حسن به [[امام على(ع)|علی(ع)]] پایانپذیر نیست و در یک ترجیعبند زیباترین و دلنوازترین نجوای شاعرانه از عشق ولایی را به تصویر کشیده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' یا علی سر کاینات تویی''|2='' ذات را مظهر صفات تویی''}} | {{ب|'' یا علی سر کاینات تویی''|2='' ذات را مظهر صفات تویی''}} |
ویرایش