دیوان جامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ع' به 'ه‌ع')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۵: خط ۴۵:
نویسنده در مقدمه واسطة العقد، مذموم بودن شعر را نفی کرده و به رفعت مقام شعر و شاعر اشاره کرده است: «متکلمی که خلعت اعجاز کلام معجزطراز قرآن را به ما [ی] نفی '''وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ''' (الحاقة: 41)، از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و عَلَم بلاغت‎موردش را از حضیض تدنس '''بَلْ هُوَ شَاعِرٌ''' ﴿الأنبياء: 5﴾، به اوج تقدس '''وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ''' (یس: 69) افراخته و بااین‌همه نخستین مرکب تام را از آن کلام رفیع الشأن، بلکه از هر سوره‌ای از آن در قالب شعر ریخته و بر هیئت نظم انگیخته تا ایمایی باشد به آنکه نفی این معنی نه اثبات آن صورت راست که شعر فی‎حدذاته، امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنا بر آن است که قاصران، نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان، متصدی تحدی به آن را از زمره شعرا نشمارند و این واضح‎ترین دلیل است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحرآفرینان شعرآرا<ref>ر.ک: همان، ج2، ص31</ref>.
نویسنده در مقدمه واسطة العقد، مذموم بودن شعر را نفی کرده و به رفعت مقام شعر و شاعر اشاره کرده است: «متکلمی که خلعت اعجاز کلام معجزطراز قرآن را به ما [ی] نفی '''وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ''' (الحاقة: 41)، از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و عَلَم بلاغت‎موردش را از حضیض تدنس '''بَلْ هُوَ شَاعِرٌ''' ﴿الأنبياء: 5﴾، به اوج تقدس '''وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ''' (یس: 69) افراخته و بااین‌همه نخستین مرکب تام را از آن کلام رفیع الشأن، بلکه از هر سوره‌ای از آن در قالب شعر ریخته و بر هیئت نظم انگیخته تا ایمایی باشد به آنکه نفی این معنی نه اثبات آن صورت راست که شعر فی‎حدذاته، امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنا بر آن است که قاصران، نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان، متصدی تحدی به آن را از زمره شعرا نشمارند و این واضح‎ترین دلیل است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحرآفرینان شعرآرا<ref>ر.ک: همان، ج2، ص31</ref>.


سه دیوان [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت حجم و ارزش بدیعی متفاوتند. دیوان یکم [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] نه‌تنها از روی حجم، بلکه از جهت ارزش بدیعی هم از دو دیوان بعدی‌اش مقدم می‌ایستد. اولاً موضوع اشعار شاعر بسی رنگارنگ بوده، جبهه حیات‎دوستی و مسائل فلسفه و اخلاق در آن پرقوت است. برعکس در دو دیوان بعدی موضوع شعر خیلی تنگ شده، فقط جهت‎های عرفانی و صوفیانه افکار شاعر وسعت می‎یابد. اما به‎لحاظ جایگاه، این سه دیوان از یادگاری‎های برجسته ادبیات ما می‎باشند و در خصوص مضمون و مندرجه آنها خود شاعر در قطعه زیرین که در دیوان سومش می‌آید، چنین می‌گوید: {{شعر}}{{ب|''هست دیوان شعر من اکثر ''|2='' غزل عاشقان شیدایی''}}{{ب|''یا فنون نصایح است و حکم ''|2=''منبعث از شعور و دانایی''}}{{پایان شعر}}
سه دیوان [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت حجم و ارزش بدیعی متفاوتند. دیوان یکم [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] نه‌تنها از روی حجم، بلکه از جهت ارزش بدیعی هم از دو دیوان بعدی‌اش مقدم می‌ایستد. اولاً موضوع اشعار شاعر بسی رنگارنگ بوده، جبهه حیات‎دوستی و مسائل فلسفه و اخلاق در آن پرقوت است. برعکس در دو دیوان بعدی موضوع شعر خیلی تنگ شده، فقط جهت‎های عرفانی و صوفیانه افکار شاعر وسعت می‎یابد. اما به‎لحاظ جایگاه، این سه دیوان از یادگاری‎های برجسته ادبیات ما می‌باشند و در خصوص مضمون و مندرجه آنها خود شاعر در قطعه زیرین که در دیوان سومش می‌آید، چنین می‌گوید: {{شعر}}{{ب|''هست دیوان شعر من اکثر ''|2='' غزل عاشقان شیدایی''}}{{ب|''یا فنون نصایح است و حکم ''|2=''منبعث از شعور و دانایی''}}{{پایان شعر}}


در حقیقت قطعه فوق مطالب و محتویات دیوان‌های جامی را به‌طور واضح افاده می‌کند و شرح دیگری بر آن زیاد نیست<ref>ر.ک: همان، ج1، ص18-17</ref>.  
در حقیقت قطعه فوق مطالب و محتویات دیوان‌های جامی را به‌طور واضح افاده می‌کند و شرح دیگری بر آن زیاد نیست<ref>ر.ک: همان، ج1، ص18-17</ref>.  
خط ۵۳: خط ۵۳:
قسمت عمده دیوان‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] را غزل تشکیل می‌دهد که در آنها اکثر معانی عاشقانه و مطالب عارفانه افاده یافته‌اند. اما در همه جا مسائل تصوف و عرفان در پرده عشق و عاشقی بیان یافته، وابستگی آنها تا درجه‌ای است که در بسیار موردها این دو موضوع را از همدیگر جدا کردن ممکن نمی‌شود. همچنین در غزلیات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] گاهی هجو و مذمت اهل جاه و ریا، مدح بعضی از پادشاهان و پند و نصیحت نیز به نظر می‌رسد<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>.
قسمت عمده دیوان‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] را غزل تشکیل می‌دهد که در آنها اکثر معانی عاشقانه و مطالب عارفانه افاده یافته‌اند. اما در همه جا مسائل تصوف و عرفان در پرده عشق و عاشقی بیان یافته، وابستگی آنها تا درجه‌ای است که در بسیار موردها این دو موضوع را از همدیگر جدا کردن ممکن نمی‌شود. همچنین در غزلیات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] گاهی هجو و مذمت اهل جاه و ریا، مدح بعضی از پادشاهان و پند و نصیحت نیز به نظر می‌رسد<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>.


قصاید [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از توحید و نعت و مناجات، مسائل عرفان و فلسفه، پند و حکمت، شرح حال، شکوه، جواب گذشتگان، وصف باغ و عمارت‎ها، مدح و جواب نامه‌های پادشاهان معاصرش عبارت بوده، اکثر آنها از جهت حجم خیلی کوتاه (8-15 بیت) می‎باشند. قصاید مدحیه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت مقدار آن‎قدر زیاد نیست و بیشتر نصایح و پند را در بر می‌گیرند. همه قصیده‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت زبان، طرز بیان و شعریت پخته و رسا و روان و بی‌تکلف می‎باشند. دیگر نوع‎های شعر در دیوان‌های سه‌گانه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] قسم کوچکی را تشکیل می‌دهند و رباعیات او اکثر از عشق و عرفان بحث می‌کنند<ref>ر.ک: همان</ref>.  
قصاید [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از توحید و نعت و مناجات، مسائل عرفان و فلسفه، پند و حکمت، شرح حال، شکوه، جواب گذشتگان، وصف باغ و عمارت‎ها، مدح و جواب نامه‌های پادشاهان معاصرش عبارت بوده، اکثر آنها از جهت حجم خیلی کوتاه (8-15 بیت) می‌باشند. قصاید مدحیه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت مقدار آن‎قدر زیاد نیست و بیشتر نصایح و پند را در بر می‌گیرند. همه قصیده‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت زبان، طرز بیان و شعریت پخته و رسا و روان و بی‌تکلف می‌باشند. دیگر نوع‎های شعر در دیوان‌های سه‌گانه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] قسم کوچکی را تشکیل می‌دهند و رباعیات او اکثر از عشق و عرفان بحث می‌کنند<ref>ر.ک: همان</ref>.  


[[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن می‌راند. بعضی قطعه‌ها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان می‌کنند. از چهار ترجیع‎بند [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، یکی نعت بوده و سه‌تای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیب‎بند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] خوش‎آهنگ و ساده و روان می‎باشند. موضوع مثنوی‎های دیوان‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از حمد، مدح، توصیف عمارت‎ها، جواب نامه‌ها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>.  
[[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن می‌راند. بعضی قطعه‌ها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان می‌کنند. از چهار ترجیع‎بند [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، یکی نعت بوده و سه‌تای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیب‎بند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] خوش‎آهنگ و ساده و روان می‌باشند. موضوع مثنوی‎های دیوان‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از حمد، مدح، توصیف عمارت‎ها، جواب نامه‌ها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>.  


از مـثنوی‎های جـامی می‌توان‎ دریافت‎ که او در زمینه‌های مختلف از علوم ادبی و قرآن و حدیث و حکمت و عرفان گرفته تا علوم غـریبه، اطـلاعات وسـیعی داشته و از این محفوظات و داشته‌های ذهنی خود، در تدوین منظومه‌هایش بهره‎ برده‎ است. بـه دیـگر سخن، منظومه‌های شاعر، تجلی‌گاه اطلاعات، معلومات و توانایی‎های ادبی اوست. در این میان، آیات قرآن، احادیث، اشعار و امـثال عـربی در دست‎ [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]‎، چون موم نرم و نقش‌پذیر بوده‎ و او‎ به بهترین شکل ممکن آنـها را در شـعر خود جای داده است و این امر، بیانگر وسـعت و تـنوع انـدوخته‌های ذهنی و قابلیت‎های شاعرانه اوست؛ به‌عنوان مثال: «عاليها‎ سافلها‎ کردن»‎، کنایه از خراب کردن، ویران‎ کردن‎ و زیر‎ و رو کردن اسـت. این ترکیب کنایی، برگرفته از قرآن کریم و به معنی‎ خراب‎ و ویران‎ کـردن است:  
از مـثنوی‎های جـامی می‌توان‎ دریافت‎ که او در زمینه‌های مختلف از علوم ادبی و قرآن و حدیث و حکمت و عرفان گرفته تا علوم غـریبه، اطـلاعات وسـیعی داشته و از این محفوظات و داشته‌های ذهنی خود، در تدوین منظومه‌هایش بهره‎ برده‎ است. بـه دیـگر سخن، منظومه‌های شاعر، تجلی‌گاه اطلاعات، معلومات و توانایی‎های ادبی اوست. در این میان، آیات قرآن، احادیث، اشعار و امـثال عـربی در دست‎ [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]‎، چون موم نرم و نقش‌پذیر بوده‎ و او‎ به بهترین شکل ممکن آنـها را در شـعر خود جای داده است و این امر، بیانگر وسـعت و تـنوع انـدوخته‌های ذهنی و قابلیت‎های شاعرانه اوست؛ به‌عنوان مثال: «عاليها‎ سافلها‎ کردن»‎، کنایه از خراب کردن، ویران‎ کردن‎ و زیر‎ و رو کردن اسـت. این ترکیب کنایی، برگرفته از قرآن کریم و به معنی‎ خراب‎ و ویران‎ کـردن است:  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش